- Sep
- 6
- 41
- مدالها
- 2
عنوان: نحلهی میت
نویسنده: فائزه عیسیوند
ژانر: ترسناک، معمایی
عضو گپ نظارت: (2)S.O.W
خلاصه: هنوز هم میتوانم حضور سردش را حس کنم.
آن چشمانِ سراسر سیاه، صدای ترقوتروقِ شکستنِ استخوانهای گردنش، پنهان شدن زیر آن ملحفهی سفیدِ خونآلود تنها پناهگاهم بود تا آن دستانِ لاغر و ناخنهای بلندش را نبینم، و حالا مانند هر شب حضورش را زیر، کنار و روبهروی تختم احساس میکنم... .
مقدمه: آسمان را رعدوبرق روشن میکند، هنوز صداهایی از زیرزمین به گوش میرسد... و صدایی در گوشم زنگ میپیچد؛ او دوباره آمده است. هر قدمی که با سُمهایش نزدیکتر میشود، انگار اتاقِ تاریکم را تاریکتر کرده و مهِ بیرون را به داخل میکشد. آن صدای سُمها و حضور سنگینش تلاطمی از وحشت را در تنِ لرزگرفتهام مینشاند... .
نویسنده: فائزه عیسیوند
ژانر: ترسناک، معمایی
عضو گپ نظارت: (2)S.O.W
خلاصه: هنوز هم میتوانم حضور سردش را حس کنم.
آن چشمانِ سراسر سیاه، صدای ترقوتروقِ شکستنِ استخوانهای گردنش، پنهان شدن زیر آن ملحفهی سفیدِ خونآلود تنها پناهگاهم بود تا آن دستانِ لاغر و ناخنهای بلندش را نبینم، و حالا مانند هر شب حضورش را زیر، کنار و روبهروی تختم احساس میکنم... .
مقدمه: آسمان را رعدوبرق روشن میکند، هنوز صداهایی از زیرزمین به گوش میرسد... و صدایی در گوشم زنگ میپیچد؛ او دوباره آمده است. هر قدمی که با سُمهایش نزدیکتر میشود، انگار اتاقِ تاریکم را تاریکتر کرده و مهِ بیرون را به داخل میکشد. آن صدای سُمها و حضور سنگینش تلاطمی از وحشت را در تنِ لرزگرفتهام مینشاند... .
آخرین ویرایش توسط مدیر:
