جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء نقاب لبخند

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته انشاء‌های کاربران توسط کلوئـی با نام نقاب لبخند ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 131 بازدید, 0 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته انشاء‌های کاربران
نام موضوع نقاب لبخند
نویسنده موضوع کلوئـی
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط کلوئـی
موضوع نویسنده

کلوئـی

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jan
16
35
مدال‌ها
2
گاهی وقت‌ها تمام‌ غم‌هایت را یک گوشه جمع می‌کنی و در قلبت مسکوت می‌گذاریشان...
نقابی از جنس لبخند رسم می‌کنی و بر صورتت می‌گذاری...
پشت آن نقاب اشک می‌ریزی،
حرف‌هایت را با دهان بسته می‌زنی،
می‌میری...
اما تمام آن زجه‌ها بی فایده‌اند؛
چون تو شدی عقابی که بال ندارد و می‌پرد و می‌پرد...
اما هربار با زمین خوردنش زخمی روی روحش مزین می‌شود.
قهقهه می‌زنی و هر قهقهه‌ات، مانند پتکی روی قلبت فرود می‌آید.
گاهی وقت‌ها فقط قهقهه میزنی تا اشک‌هایت رسوایت نکنند.
گاهی وقت‌ها به صورتش نگاه می‌کنی و دلت می‌خواهد فقط ذره‌ای دوستت داشته باشد...
گاهی وقت‌ها از خودت متنفر می‌شوی... با هر نگاهش به معشوقه‌اش می‌میری و با هر نگاه گذرایش به خودت، دوباه جان می‌گیری.
گاهی وقت‌ها خودت از همه شکسته‌تری ولی می‌خندی تا فقط اندکی از زخم‌های آنان را التیام بخشی...
گاهی وقت‌ها جمله‌ای پیدا نمی‌کنی برای توضیح غم‌هایت لکنت می‌گیری و می‌میری... و می‌میری.
"پایان"
 
بالا پایین