جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

دلنوشته {نقاهتِ بی‌سوگ} اثر •سونیا ریپِر کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط نهـنگـ با نام {نقاهتِ بی‌سوگ} اثر •سونیا ریپِر کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,832 بازدید, 33 پاسخ و 20 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {نقاهتِ بی‌سوگ} اثر •سونیا ریپِر کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع نهـنگـ
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط نهـنگـ
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,725
33,052
مدال‌ها
10

به نام سکوتی که فریاد می‌زند
اثر: نقاهتِ بی‌سوگ
به قلم: سونیا ریپر
ژانر: عاشقانه، تراژدی
گپ نظارت ادبی دوم


دیباچه:
در امتدادِ واژه‌هایی که هرگز گفته نشدند، عشقی نفس کشید که نه آغاز داشت و نه انجام. در گورستانِ لحظه‌ها، بوسه‌ای دفن شد که طعمِ ابدیت می‌داد.
روایتِ پرسه‌ی یک روحِ عاشق است در کوچه‌های بی‌خاطره، جایی که زمان از تپیدن بازمانده و واژه‌ها، پیش از تولد، مرده‌اند.
 
آخرین ویرایش:

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
May
3,239
12,855
مدال‌ها
17
1683008322482 (1).png

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.

حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانی
در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,725
33,052
مدال‌ها
10
در من، مرگی بی‌تاب از تو جا مانده بود؛ نه به هیاهویِ وداع، که به سکوتِ نگاهت.
باد، نامت را در گوشِ شب زمزمه می‌کرد و من، هر بار با شنیدنش، کمی بیشتر فرو می‌ریختم.
تو رفتی، بی‌آن‌که حتی مرگت را به من بسپاری.
نه سنگی، نه سوگی، نه وداعی در خورِ زخمِ من.
تنها صدایِ قدم‌هایت، که در خاطره‌ها پژواک داشت و ردِ انگشتانت، که بر پوستِ خیال، هنوز می‌سوزد.
من ماندم، با هزار واژه‌ی بی‌صدا و تو رفتی، بی‌آن‌که حتی یک جمله‌ات را جا بگذاری.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,725
33,052
مدال‌ها
10
خاطره‌هایت، مثلِ تبِ شبانه، بی‌اجازه می‌آیند.
نه می‌شود خوابید، نه بیدار ماند.
هر واژه‌ای که می‌نویسم، بویِ تو را دارد؛ اما تو نیستی، حتی در خیالِ واژه‌ها.
تنهایی، شکلِ تو را گرفته و در من خانه کرده.
در هر گوشه‌ی ذهنم، سایه‌ای از تو نشسته، با لبخندی که دیگر نمی‌دانم واقعی بود یا توهمِ دلتنگی.
من، در تکرارِ نبودنت، به هزار شکل مرده‌ام.
و تو، در هر شکلِ مرگم، بی‌خبر زیسته‌ای.
این عشق، نقاهتی‌ست که هرگز به بهبودی نمی‌رسد.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,725
33,052
مدال‌ها
10
دست‌هایت را به یاد نمی‌آورم، اما لمسِ نبودنت، هنوز تازه است.
مثلِ زخمی که هر روز باز می‌شود، بی‌آن‌که خون بریزد، بی‌آن‌که کسی ببیند.
تو رفتی و من هنوز در رفتنت مانده‌ام.
نه زمان، نه واژه، نه هیچ مرهمی، نتوانست ردِ تو را از تنم پاک کند.
هر شب، با صدایِ سکوتَت می‌خوابم و هر صبح، با بویِ نبودنت بیدار می‌شوم.
تو رفته‌ای، اما من هنوز در تو گیر کرده‌ام.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,725
33,052
مدال‌ها
10
تو را از دست دادم، نه در لحظه‌ای خاص، بلکه در هزار لحظه‌ی بی‌نام که مثل خزه بر خاطرم روییدند.
هر بار که به نبودنت فکر کردم، تکه‌ای از من در تاریکیِ بی‌نامی فرو رفت.
تو را از دست دادم، بی‌آن‌که حتی بدانی در من چه چیزهایی مردند.
نه اشک، نه فریاد، نه حتی سوگواریِ رسمی؛ تنها یک مرگِ بی‌تاب در سکوتِ واژه‌ها.
و من، وارثِ بی‌تابیِ بی‌نامی شدم، که هر شب، با صدایِ نفس‌های تو در خواب، به مرزِ جنونِ عاشقانه نزدیک‌تر می‌شوم.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,725
33,052
مدال‌ها
10
تو را نوشتم، هزار بار، در هزار شکلِ بی‌تو.
در واژه‌هایی که از درد زاده شدند و در جمله‌هایی که از نبودنت تغذیه کردند.
هر خط، زخمی‌ست که به جای خون، خاطره می‌ریزد.
و هر نقطه، مکثی‌ست در مرگِ تدریجیِ من.
تو را نوشتم، نه برای بازگشت، بلکه برای این‌که فراموش نکنم چطور فراموشم کردی.
در من، شاعری مُرده است که با تو نفس می‌کشید.
و حالا، تنها واژه‌هایی مانده‌اند که بویِ گور دارند.
دلنوشته‌ام، سنگ‌نوشته‌ای‌ست بر مزارِ عشقی که هرگز زنده نبود.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,725
33,052
مدال‌ها
10
تو را در آینه‌ها جست‌وجو کردم، در انعکاسِ نوری که هرگز به من نتابید.
در لبخندهایی که به دیگران بخشیدی و در نگاهی که هیچ‌گاه سهمِ من نشد.
تو را در صدایِ باران شنیدم، در قطره‌هایی که مثلِ تو، بی‌هشدار فرو می‌افتادند.
تو را در خواب‌هایِ بی‌پایان دیدم، در کابوس‌هایی که با بوسه‌ی تو آغاز می‌شدند و با مرگِ من تمام.
تو را در همه‌چیز دیدم، جز در خودت.
و این، دردناک‌ترین شکلِ عاشقانه بودن است.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,725
33,052
مدال‌ها
10
تو را در فصل‌ها گم کردم؛ در پاییزی که بویِ تو را داشت و زمستانی که سرمایش از نبودنت می‌آمد.
بهار، بی‌تو شکوفه نمی‌داد و تابستان، آفتابش را بر زخم‌هایم می‌تاباند.
تو را در تقویم‌ها جست‌وجو کردم، در روزهایی که شهیچ‌گاه نرسیدی و شب‌هایی که با خیالِ آمدنت، پیر شدم.
تو را در زمان گم کردم و زمان، بی‌تو چیزی جز تکرارِ مرگ نبود.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

نهـنگـ

سطح
5
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار ارشد
گوینده انجمن
مترجم انجمن
کاربر ممتاز
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
4,725
33,052
مدال‌ها
10
تو را در واژه‌ها دفن کردم، در جمله‌هایی که بویِ سوگ داشتند و استعاره‌هایی که از تو تغذیه می‌کردند.
هر بار که نوشتم، انگشتانم به لرزه افتادند، مثلِ کسی که بر مزارِ عزیزش شعر می‌خواند.
تو را در زبانم خاک کردم، اما زبان، هنوز از تو حرف می‌زند.
تو را در سکوت دفن کردم و سکوت، هنوز صدایِ تو را در خود دارد.
 
آخرین ویرایش:
بالا پایین