جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد شورا نقدشورا | رمان بیداری تارگون

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط Kosarvalipour با نام نقدشورا | رمان بیداری تارگون ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 342 بازدید, 4 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع نقدشورا | رمان بیداری تارگون
نویسنده موضوع Kosarvalipour
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Kosarvalipour
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,086
مدال‌ها
4
بنام خالق قلم
نام اثر: بیداری تارگون (جلد دوم رمان دربازه‌ی جوانمردی)
عضو گپ ۶
نویسنده: Rasha_S
ژانر: جاسوسی، جنایی، عاشقانه
خلاصه: معامله کردم ولی نه با شیطان! با مردی که از وجودش بودم! زانو زدم و برای برگشت التماس کردم در حالی که آخرین خواسته‌م این بود. دنیای من سیاه بود و سعی در عقب زدنش داشتم! به خاطر نور کوچک سفیدی که اخیراً در آن سوسو زده بود! امروز، لبه‌ی همان پرتگاهی ایستاده بودم که مدتی قبل از آن دور شده بودم.
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,086
مدال‌ها
4
۱۵-۰۶-۵۴-downloadfile (1) (1) (1).jpg
بسم الله الرحمن الرحیم

نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما: @Rasha_S
سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقد رمان شما: @Tara Motlagh

*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!

*همچنین پس از ارسال نقد این تاپیک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!

*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات

به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد: @SHAHSANAM (:
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,505
44,387
مدال‌ها
7
به نام خالق قلم
عنوان: بیداری تارگون
نوشته: @Rasha_S

عنوان:
بیداری تارگون، از دو کلمه تشکیل شده که از نظر حجم مناسب است. کلمه بیداری سی درصد کلیشه دارد اما ترکیب دو کلمه عنوانی نو و جذاب ساخته است که کلیشه‌ای نیست. تارگون به معنای شبح و سایه است و از سویی پسوند گون به معنی شباهت و مانند است و بعد از کلمه تار آمده و می‌تواند به آن معنی مانند تاریکی بدهد. پس بیداری تارگون می‌تواند هم به معنی بیداری شبح باشد و هم به معنی بیداری که همچون تاریکی‌ست.
از عنوان آنچه به ذهن خواننده می‌رسد رمانی با ژانر درام و شاید برحسب معنی دیگر، معمایی باشد.
عنوان می‌تواند با ژانر تراژدی و تا حدی معمایی مرتبط باشد اما اثری از ژانر جاسوسی، جنایی و عاشقانه در آن نیست. عنوان لو دهنده سیر رمان نیست و جذابیت خوبی برای خواننده دارد. عنوان با خلاصه، مقدمه و سیر رمان در ارتباط است.

ژانر:
ژانرهای انتخابی درام، جاسوسی، جنایی و عاشقانه است. ژانر اصلی بر حسب اولویت‌بندی نویسنده، ژانر درام است که چندان در سیر رمان دیده نمی‌شود. زندگی رایان، شخصیت اول و راوی داستان و وقایعی که برایش اتفاق می‌افتد همه در ژانر جاسوسی و جنایی جا می‌گیرد و ژانر درام مناسب آن نیست. پس به نویسنده عزیز پیشنهاد می‌شود ژانر درام را حذف کند. ترتیب ژانرها هم جاسوسی و جنایی‌ست.
ژانر منتخب چهارم نویسنده هم ژانر عاشقانه است و از آن‌جا که هنوز عاشقانه‌ای تا این‌جای داستان شکل نگرفته است نمی‌توان درباره‌اش قضاوت کرد و باید منتظر ادامه داستان بود. در صورت وجود عاشقانه‌ای در سیر داستان، ژانر عاشقانه هم به عنوان ژانر سوم می‌تواند قرار بگیرد.

خلاصه:
خلاصه به زبان ادبی نوشته شده، حجم استانداردی دارد و لو دهنده سیر داستان نیست و از این جهت کنجکاوکننده است و ابهام کافی را برای جذب خواننده دارد. در خلاصه بیشتر به ژانر درام اشاره شده است. شاید بتوان در میانه آن یعنی در جمله《دنیای من سیاه بود》با کمی تردید ژانر جاسوسی را هم حس کرد. اما ژانر عاشقانه و جنایی در آن دیده نمی‌شود. خلاصه با عنوان و مقدمه ارتباط خوبی دارد اما با سیر رمان چندان هماهنگ نیست.

جلد:
تصویر جلد، مردی‌ست معلق در فضایی تاریک و مه‌آلود و در حال سقوط. تصویر بیش از هر چیز به ژانر جنایی و کمی هم درام اشاره دارد اما ژانر جاسوسی و عاشقانه در آن دیده نمی‌شود. فونت به کار رفته و رنگ آن با تصویر هم‌خوانی خوبی دارد. اگرچه جلد با عنوان، خلاصه و مقدمه ارتباط خوبی دارد اما تا این‌جا که داستان پارت‌گذاری شده نمی‌توان گفت جلد تا چه حد با سیر رمان مرتبط است ولی داستانی که بر پایه ژانر جاسوسی و جنایی‌ست جلدی مناسب‌تر با این ژانرها نیاز دارد.

مقدمه:
متنی‌ست به زبان محاوره که توسط خود نویسنده نوشته شده است. جملات ساده اما بدون کلیشه هستند و جذابیت نسبی را برای خواننده دارند. اما تنها ژانر درام در آن دیده می‌شود و اثری از حضور ژانرهای دیگر در مقدمه نیست. به نویسنده عزیز پیشنهاد می‌شود مقدمه خود را کمی پروبال دهد و از ژانرهای دیگر مخصوصا ژانر دوم که ژانر جاسوسی‌ست همراه با کمی عاشقانه و جنایی و یا اشاره کوتاه به آن‌ها، مقدمه رمان خود را جذاب‌تر و در عین حال متناسب با سیر رمان کند.
حجم مقدمه استاندارد است‌ و کنجکاوکنندگی نسبی را در خواننده ایجاد می‌کند. مقدمه با عنوان و خلاصه ارتباط دارد اما با سیر داستان هماهنگی ندارد.

آغاز:
داستان از جایی آغاز می‌شود که شخصیت اول یعنی رایان، در حال دیدن کابوس است. کابوسی که در آن می‌دود تا از چیزی فرار کند و با صدای جیغ یک زن و پریدن سگ‌ها بر روی سرش از خواب بیدار می‌شود. دیدن کابوسی که به اندازه کافی ابهام ایجاد و خواننده را به خواندن ادامه تشویق می‌کند شروعی خوب و جذاب است اما آن‌چه به چشم می‌آید توصیفات کوتاه و سریع نویسنده است که جذابیت آغاز را کم کرده است. آن‌چه یک کابوس را در نظر خواننده واقعی می‌کند و حس هراس شخصیت داستان را در او می‌پروراند، پروبال دادن و توصیفات و شخصیت‌پردازی مناسب است. همان چیزی که داستان را برای خواننده باورپذیر و جذاب می‌کند.
آغاز بیشتر با ژانر تراژدی هماهنگی دارد؛ ژانری که انتخاب نویسنده نبوده است. پس از آن صحنه‌ای از جنایت در آن دیده می‌شود اما ژانرهای جاسوسی و عاشقانه در آن به چشم نمی‌خورند. آغاز با محتوای داستان ارتباط خوبی دارد.

میانه:
داستان اوج و فرودهای فراوان و هیجان‌انگیزی دارد اما آن‌‌قدر سیر اتفاقات سریع و پشت سر هم هستند که خواننده را گیج می‌کند. اوج داستان تا اینجا که نوشته شده مربوط به انتخاب رایان به عنوان محافظ معاون رئیس باند مافیایی‌ست که به او دستور داده شده تا هر طور هست به آن وارد شود و رئیس باند را که یک زن است بکشد. چیزی که در این اتفاق به عنوان اوج داستان تا این‌جای رمان به چشم می‌آید توصیفات ناکافی‌ست. اتفاقی که آن‌قدر برای رایان مهم است نباید این‌قدر سریع و راحت از کنارش گذشت. نیاز به پردازش بیشتر در آن به خوبی دیده می‌شود.
میانه با ژانر جاسوسی و جنایی در ارتباط است اما ژانر عاشقانه تا این‌جای داستان نقشی نداشته است.

سیر رمان:
سیر رمان سریع است و وقایع به سرعت و پشت سرهم اتفاق می‌افتند. شخصیت‌ها هم بی‌آن‌که توصیفی درباره‌شان وجود داشته باشد به سرعت وارد داستان می‌شوند و نقش ایفا می‌کنند. داستانی با این حجم از وقایع و ژانرهای هیجان‌انگیز جاسوسی و جنایی نباید چنین سیر سریعی داشته باشد. به نویسنده عزیز پیشنهاد می‌کنم کمی بیشتر روی توصیفات و شخصیت‌پردازی کار کند. توصیفات کافی و به‌جا، مونولوگ‌های مناسبی که در بین دیالوگ‌ها قرار می‌گیرند و به توصیف و توضیح حالات چهره و بدن اشخاص و یا حتی فضایی که در آن قرار گرفته‌اند و ...، شخصیت‌سازی‌های درست و به‌جا و ... می‌تواند این ریتم سریع رمان را متعادل‌تر و رمان را در نگاه خواننده جذاب‌تر کند.

مونولوگ و دیالوگ‌ها:
تناسب بین دیالوگ‌ها‌ و مونولوگ‌ها چندان رعایت نشده است. داستان بیشتر دیالوگ محور و گاهی مونولوگ محور می‌شود و معمولا بین آن‌ها توازن مناسبی برقرار نیست. در دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها از علائم نگارشی مناسب با حالت و نوع بیان جمله استفاده شده است که به درک و فهم بهتر آن‌ها کمک می‌کند. دیالوگ شخصیت‌ها از هم‌دیگر متمایزند اما دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها اطلاعات کافی را به خواننده نمی‌دهند و این به دلیل خالی بودن جای توصیفات در میان آن‌هاست.

لحن و بافت:
لحن‌ داستان درحالت مونولوگ‌های محاوره‌ای و دیالوگ‌های محاوره‌ای است و این امر در همه پارت‌ها رعایت شده است.

شخصیت پردازی:
به توصیف شخصیت‌ که شامل شخصیت پردازی درونی یا رفتاری و همچنین بیرونی و ظاهری‌ست چندان پرداخته نشده است. توصیف شخصیت رکن مهمی در نوشتن رمان است. همان چیزی که باعث می‌شود خواننده با شخصیت‌های داستان ارتباط برقرار کند و آن‌ها را در ذهن خود بسازد.
در توصیف شخصیت درونی بسیار ضعیف عمل شده است. باید در نظر داشت که توصیف رفتار و افکار شخصیت‌های داستان به آن‌ها شخصیت و هویت می‌بخشد.
در توصیف شخصیت بیرونی هم ضعیف عمل شده. تنها دو تعریف‌ کوتاه درباره رنگ چشم رایان و سینا و یا اشاره‌ای کوتاه به سر و وضع شخصیت‌ها برمی‌گردد که معمولا توصیفاتی مستقیم هستند. مثلا《وارد خونه شدیم و زنی با لباس فرم طوسی رنگ، با صدای بلند سلام و خوش‌آمد گفت.》توصیفی ساده که تنها درباره رنگ لباس زن خدمتکار آورده شده است. بدون این‌که جزئیات دیگری گفته شود.
شخصیت سازی نه درباره شخصیت‌های اصلی و نه شخصیت‌های فرعی می‌شود گفت اصلا صورت نگرفته و نویسنده عزیز به سادگی از کنار شخصیت‌سازی‌شان رد شده است.

توصیفات:
توصیفات مکان
می‌شود گفت تقریبا وجود ندارد. شخصیت اول داستان، رایان، در مکان‌های زیادی قرار می‌گیرد و داستان زندگی خود را به تصویر می‌کشد اما خبری از توصیف هیچ‌کدام از این مکان‌ها نیست.
《بیرون رفتم و به سمت ته حیاط حرکت کردم. تا وقتی که به دیوار رسیدم جلو رفتم. نشستم و تکیه‌م رو به دیوار دادم. به آسمون نگاه کردم》یک توصیف ساده و شاید درست‌ترش این باشد که بگوییم توضیح از موقعیت مکانی و زمانی که رایان در آن قرار دارد. چنین توصیفی درباره حیاط خانه‌ای که چیزی درباره آن‌هم به خواننده گفته نشده است، در ساعت سه نیمه شب می‌تواند شامل توصیفات بیشتری شود. تاریکی هوا، روشنایی ماه و یا لامپ‌ها و یا حتی تاریکی مطلق حیاط بدون هیچ روشنایی، درختانی که در باغچه وجود دارند و هیبت آن‌ها در تاریکی، بزرگی و کوچکی حیاط و... همه چیزهایی هستند که می‌توانستند در توصیفات این مکان و زمان خاص جای بگیرند.

توصیف صدا و آوا هم می‌شود گفت تقریبا صورت نگرفته است و یا اگر هم اتفاق افتاده کوتاه و گذرا بوده است برای مثال:
《با صدای پای مینا هوشیار شدم ولی چشم‌هام رو باز نکردم. با مسعود حرف می‌زد و با عشوه‌ی همیشگیش می‌خندید. بدون توجه به حضور من به سمت آشپزخونه رفتن. صداشون رو می‌شنیدم که همراه آراد می‌خندیدن و صبحونه می‌خوردن. 》صدای حرف زدن، خندیدن و عشوه آمدن می‌تواند برای هر فردی به شکل‌های مختلف توصیف و بیان شوند و به خصوصیات رفتاری او هم اشاره کند. مثلا: صدای خندیدنی که می‌تواند بلند، کوتاه و یا با ریتم خاصی باشد.

توصیف احساسات و هیجانات هم خیلی کم و ناکافی‌ست. توصیف هیجانات درونی شخصیت‌ها مثل خشم، غم، عشق و نفرت در سیر داستان تاثیر به سزایی دارد و خواننده را با شخصیت‌ها آشنا و همراه می‌کند. برای مثال:
《لعنت به مسعود و کارهاش که کل زندگی من رو نابود کرده بود و الان باید منتظر چندتا احمق می‌شِستم. به ساعت ماشین نگاه کردم. دقیقاً دو ساعت و پنج دقیقه گذشته بود》 جمله‌ای که به کلافگی رایان در زمانی که انتظار آمدن سینا را می‌کشد اشاره دارد و می‌توانست توصیف کامل‌تری از این حس کلافگی در رایان وجود داشته باشد.

زاویه دید:
داستان توسط اول شخص یعنی رایان تعریف شده است و تنها در یک پارت از زبان امید. بهتر است اگر دیگر قرار نیست داستان از زاویه دید شخصیت امید ادامه پیدا کند، همان یک پارت هم اصلاح شود و از دید رایان نوشته شود. انتخاب نویسنده برای استفاده از اول شخص با توجه به ژانرهای انتخابی و سیر داستان کاملا مناسب و به‌جا بوده است.

کشمکش و تعلیق:
داستان اوج و فرود فراوانی دارد و این اوج و فرود فراوان با توجه به ژانرهای انتخابی لازمه سیر داستان است اما آنچه خواننده بیشتر با آن درگیر است سرعت زیاد این اوج و فرودهاست.
کشمکش‌ و تعلیق بیرونی بیشتر در سیر داستان اتفاق افتاده است. اتفاقات و ماجراهایی که از شخصیت داستان نشات می‌گیرند و یا حول او پیش می‌آیند. هرچند همین هم در حد یک توضیح کوتاه و سریع و بدون توصیفات لازم اتفاق می‌افتد و نویسنده به راحتی از آن‌ها عبور می‌کند.
به کشمکش و تعلیق درونی هم پرداخته شده‌ است اما باز هم به همان شیوه کشمکش‌های بیرونی. یعنی توضیحات نویسنده درباره چیزهایی که در فکر و احساسش می‌گذرد، بسیار کوتاه و گذرا هستند.

ایده و پیرنگ:
ایده داستان، درباره پسر جوانی‌ست به نام رایان که براساس قردادی که بسته است باید وارد یک باند مافیایی شود و رئیس باند را بکشد. رئیسی که کمتر کسی او را دیده و با هر کسی دیدار ندارد. پس رایان در تلاش است تا با نشان دادن توانایی‌اش در محافظت شخصی و مورد اعتماد بودنش خود را آن‌قدر بالا بکشد که بتواند به رئیس باند نزدیک شود
ایده کلیشه‌ای و تکراری‌ نیست اما سیر داستان شبیه به تعریف خاطرات از شخصی‌ست که اتفاقات هیجان‌انگیزی را پشت سر گذاشته است اما آن را خلاصه‌وار و بدون هیجان تعریف می‌کند. آن‌قدر که جای خالی ارکانی مثل شخصیت‌پردازی، توصیفات به جا و مناسب به شدت به چشم می‌آید.

ایرادات نگارشی:
ایرادات نگارشی در متن داستان دیده نمی‌شوند؛ علائم نگارشی به خوبی و در جای درست استفاده شده‌اند، فاصله‌ها و نیم‌فاصله‌ها رعایت شده‌اند و افعال در جای درست و در انتهای جمله قرار گرفته‌اند.
ایرادات املایی و تایپی هم در متن دیده نمی‌شود.
نویسنده عزیز باید در نظر داشته باشد که بین قسمت‌هایی از داستان که پرش زمانی یا مکانی وجود دارد باید از *** استفاده کند.

نقاط قوت: عنوان، ژانر، کشمکش و تعلیق

نقاط ضعف: خلاصه، مقدمه، جلد، توصیفات، شخصیت پردازی، و...

سخن آخر با نویسنده
دوست گرامی، راشای عزیز
از خوندن رمان شما لذت بردم. رمان شما ایده خوب و هیجان‌انگیزی داره اما سیر تند و شتاب زده داستان تا حدی از جذابیت اون کم کرده و این تنها دلیلش خالی بودن متن رمان از توصیفات و شخصیت‌پردازیه.
برای شما دوست عزیزم آرزوی موفقیت می‌کنم، قلمت مانا🌹
 

Rasha_S

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
3,404
12,059
مدال‌ها
4
سلام و روزبخیر.
ممنون از وقتی که گذاشتید.
این جلد دوم رمانه و بسیاری از موارد توی جلد یک گفته شده. جلد رمان هم در واقع نیمه‌ی دوم جلد رمان توی بخش اوله و با اتصال اونها به هم و خلاصه، میتوان ارتباط میان آنها و ژانر را پیدا کرد.
باقی موارد ویرایش خواهند شد
تشکر🌹
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,086
مدال‌ها
4
خسته نباشید‌.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین