- Feb
- 4,147
- 9,104
- مدالها
- 4
4. نقد تاريخ24
قبل از هرچيز لازم است نقد تاريخي را در دو معناي مشخص بازشناسيم: نخست نقد تاريخي در مفهوم فلسفة نظري تاريخ كه با سير تحول و تطور تاريخ در طي زمان شناسايي مي شود. دوم نقد تاريخي به منزلة جزئي از روش علم تاريخ كه در دايرة فلسفة علم مي گنجد. نقد در مفهوم اول مي تواند نگرش بسياري از ديدگاه ها و مكاتب نقد باشد، مانند نقد ادبي از ديدگاه تاريخي يا نقد جامعه شناسانة مبتني بر نگرش تاريخي. به اين ترتيب اين مكاتب خود متضمن نوعي تاريخيت نقد هستند، به طوري كه در نقد هگلي و نقد ماركسيستي اساساً شالودة نقد و مكتب بر سير و تحول تاريخ بنا نهاده شده است. اما در معناي دوم نقد تاريخي رويشي از علم تاريخ و فني در خدمت تاريخ است و به تعبير ديگر جزئي از طرز تفكر تاريخي است . پس ضرورت دارد بين دو مفهوم نقد تاريخي تفاوت قائل شويم. مقصود ما هم از كاربرد نقد تاريخي در اين سطور در معناي اخير آن به معناي فن يا صناعتي از علم تاريخ است كه خود به دوبخش تقسيم مي شود: 1. نقد بيروني؛25 2. نقد دروني.26
قبل از هرچيز لازم است نقد تاريخي را در دو معناي مشخص بازشناسيم: نخست نقد تاريخي در مفهوم فلسفة نظري تاريخ كه با سير تحول و تطور تاريخ در طي زمان شناسايي مي شود. دوم نقد تاريخي به منزلة جزئي از روش علم تاريخ كه در دايرة فلسفة علم مي گنجد. نقد در مفهوم اول مي تواند نگرش بسياري از ديدگاه ها و مكاتب نقد باشد، مانند نقد ادبي از ديدگاه تاريخي يا نقد جامعه شناسانة مبتني بر نگرش تاريخي. به اين ترتيب اين مكاتب خود متضمن نوعي تاريخيت نقد هستند، به طوري كه در نقد هگلي و نقد ماركسيستي اساساً شالودة نقد و مكتب بر سير و تحول تاريخ بنا نهاده شده است. اما در معناي دوم نقد تاريخي رويشي از علم تاريخ و فني در خدمت تاريخ است و به تعبير ديگر جزئي از طرز تفكر تاريخي است . پس ضرورت دارد بين دو مفهوم نقد تاريخي تفاوت قائل شويم. مقصود ما هم از كاربرد نقد تاريخي در اين سطور در معناي اخير آن به معناي فن يا صناعتي از علم تاريخ است كه خود به دوبخش تقسيم مي شود: 1. نقد بيروني؛25 2. نقد دروني.26