جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

نقد شورا نقد رمان اِستارتر

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط ادوارد کلاه به سر با نام نقد رمان اِستارتر ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 303 بازدید, 2 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع نقد رمان اِستارتر
نویسنده موضوع ادوارد کلاه به سر
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ادوارد کلاه به سر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
6,895
29,193
مدال‌ها
15
رمان: اِستارتِر
اثر: پریسان‌خاتون
ژانر: معمایی- اجتماعی- عاشقانه
ناظر: @شاهدخت:)
***
خلاصه:

زخمی کهنه بعد از سالیانِ سال سر باز کرده، مردی از گذشته آمده است، بذر نفرت و کینه را در دل فرزندان‌اش می‌کارد و باعث سوء‌تفاهم بزرگی می‌شود. مهتاب دختری دیوانه و محروم از ارثِ باارزشِ عقل، برای ارضای روح مریض خویش، در پی آزار روانی و ربودن آرامش از زندگی اَفرا تک دختر حاج فتاح؛ بازیِ روانی و کثیفی با پایان نامعلومی را شروع می‌کند. بازی‌ای که پایِ شاهان جاوید وارثِ اسم و رسم‌دار جاویدِ بزرگ را به میان می‌کشد. و حالا شاهان به ناچار استارت این بازیِ روانی را می‌زند و در نقش اِستارترِ بی‌منطقی ظاهر می‌شود.
 
موضوع نویسنده
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
6,895
29,193
مدال‌ها
15
jpg-1.jpg

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما
سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقد رمان شما: @دلسا :)
*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تایپک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تایپک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات

به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد| @Esra @دلسا :)
 
موضوع نویسنده
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
6,895
29,193
مدال‌ها
15
@خاتون
به نام خالق قلم
عنوان: بسیار خوب همانند همیشه نقد را از نام رمان آغاز می‌کنیم. نام رمان شما اِستارتر بود. اسم اندازه‌ی استانداردی داشت و ارتباط بسیار خوبی با بدنه و ارتباط کم‌رنگی با ژانر معمایی گرفته بود؛ اما اثری از ژانر عاشقانه و اجتماعی در آن ندیدم. از کلمه ساده‌ای برای اسم خود استفاده کرده بودید و خوشبختانه نام رمان به دور از کلیشه بود. می‌شود گفت در این رکن از رمان نسبتا خوب عمل کرده‌اید.
ژانرها: ژانر معمایی در تمام قسمت‌های رمان هویدا بود چه وقتی شاهان برای رزرو ناگهانی کافه اصرار می‌کرد چه ماجرا زن مرحومش و چه مهتابی که اسمش را می‌آوردند؛ اما نمی‌دانستیم کیست. ژانر اجتماعی و عاشقانه تقریبا نقش کم‌رنگی در رمان ایفا کرده بودند و پیشنهاد می‌کنم درصد هویدایی آن‌ها را بالا ببرید.
خلاصه: خلاصه‌ی شما اندازه‌ی متناسبی داشت. با بدنه و ژانرهای معمایی و اجتماعی ارتباط خوبی برقرار کرده بود؛ اما اثری از ژانر عاشقانه در آن دیده نمی‌شد. در خلاصه شما از کلمات ساده‌ای استفاده‌ شده بود و کل داستان را لو نداده بود. مجهولات و معلومات کافی داشت و خواننده را کنجکاو می‌کرد؛ اما آرایه‌ی خاصی در آن دیده نشد. در کل خلاصه‌ی نسبتا قوی‌ای داشتید.
مقدمه: مقدمه‌ی شما از متن زیبایی برخوردار بود و ارتباط نسبتا خوبی با ژانرها و بدنه داشت. علاوه بر این تعلیق و کنجکاوکنندگی لازم را برای خواننده داشت. همچنین مقدمه کلیشه‌ای نبوده و برای مخاطب قابل‌درک بود. درکل از مقدمه زیبایی برخوردار بودید.
جلد: جلد شما دو دست در هم گره‌خورده با طناب بود که از پیوند آن‌ها گلی روییده بود. جلد با ژانرها ارتباط بسیار خوب و لا بدنه ارتباط متوسطی برقرار کرده بود. طناب و فضای تیره‌ی جلد ژانر معمایی را پررنگ‌تر می‌کرد و فونت و چینش جلد نیز بسیار به دل می‌نشست. تکست جلد نیز با ژانرها و بدنه ارتباط خاصی برقرار می‌کرد. درکل در این قسمت موفق عمل کرده‌اید.
آغاز: آغاز رمان شما با اسباب‌کشی افرا و خانواده‌اش به ساختمانی کوچک و غرغرهای ماه‌بانو شروع و با سفارش مشکوک شاهان جاوید برای رزرو کافه و اصرارهایش ادامه یافت. شروع کلیشه‌ای نبود و با کشمکش و معماهایی همانند سفارش شاهان جاوید به جذابیتش اضافه شده بود و خواننده را به دنبال خود می‌کشید. درکل از شروع قوی‌ای برخوردار بودید.
میانه: میانه‌ی شما با پذیرفته شدن سفارش شاهان جاوید توسط افرا، آماده کردن کافه، جشن گرفتن تولد مرموز، بدقلقی‌های شاهان و خراب شدن حال خانیم جان ادامه یافت. میانه‌ی شما نیز زیبایی‌ها و کشمکش‌های خاص و به دور از کلیشه خودش را داشت و می‌توان نقطه اوج آن را خرابی حال خانیم جان در نظر گرفت. تبریک می‌گویم در این بخش موفق عمل کرده‌اید.
دیالوگ و مونولوگ‌ها: خوشبختانه رمان شما نه دیالوگ‌محور بود و نه مونولوگ‌محور. دیالوگ هر شخصیت با دیگری تفاوت داشت و مونولوگ‌ها اطلاعات خوبی به ما می‌دادند. همچنین شما دارای دیالوگ‌های توصیفی بودید. تبریک می‌گویم در این بخش موفق عمل کرده‌اید.
زاویه دید شما اول‌شخص بود‌ و خوشبختانه در طول رمان آن را به سوم‌شخص تغییر ندادید؛ اما یک نکته وجود داشت.
از هر چه شانس نداشتم، از عمه شانس آوردم و یک خوب و حرف گوش‌کن‌اش نصیبم شد.
فعل‌های شما مضارع است؛ اما در این جمله بدون لزوم فعل ماضی گذاشتید. درست جمله این بود که بنویسید:
از هر چه شانس ندارم، از عمه شانس آوردم و یک خوب و حرف گوش‌کن‌اش نصیبم شده است.
می‌شود گفت در این بخش متوسط عمل کرده‌اید.
بافت: بافت رمان شما مونولوگ ادبی و دیالوگ محاوره بود. خوشبختانه بافت یک‌دستی داشتید و دوگانگی نثر یا تکرار فعلی در آن دیده نشد. تبریک می‌گویم در این بخش عالی عمل کرده‌اید.
سیر رمان: رمان شما سرعت متعادلی داشت. اتفاقات به سرعت و پشت سر هم نمی‌افتادند و به هر اتفاق به اندازه کافی پرداخته شده بود. نه آنقدر سریع که موجب گیج شدن خواننده شود و نه آنقدر آرام که باعث خستگی خواننده شود.
کشمکش و تعلیق: کشمکش‌های بیرون از جمله کشمکش فرافردی و فردی در بحث‌های افرا با شاهان و خانواده‌اش دیده می‌شد. تعلیق رمان شما هم سفارش‌ و رزرو عجیب و مرموز شاهان و زن خدابیمارزش و آورده شدن اسم مهتاب بود. تبریک می‌گویم در این بخش بسیار خوب عمل کرده و ذهن خواننده را درگیر کردید.
توصیفات:
چهره: توصیف چهره‌ی شما فروان و گاه مستقیم و گاه غیرمستقیم نوشته شده بود. همچنین برخی جاها بسیار مستقیم و مسلسل‌وار می‌شد به عنوان مثال:
موهای سرش را کلاسیک و سنتی کوتاه کرده و چشم و ابرو مشکی است. یعنی بابِ میلِ عمه آذر! دماغِ استخوانی دارد و فرمِ لب‌هایش از زیر ته‌ریشِ مشکی‌اش زیاد مشخص نیست.
پوستِ سبزه دارد با دماغ استخوانی و لب‌های نه چندان ضخیم.
پیشنهاد می‌کنم همیشه توصیفات خود را آرام و غیرمستقیم و لابه‌لای متن جا کنید تا در ذهن خواننده بماند.
مکان: توصیف مکان شما در طول رمان غیرمستقیم و فراوان بود به طوری که خواننده می‌توانست بسیار دقیق و زیبا مکانی که شخصیت‌های درون آن حصور دارند را تصور کند. در این بخش بسیار عالی عمل کردید.
صدا و آواها: نوع صدا و آواها قبل از حرف زدن شخصیت و صداهای اشیا نیز لابه‌لای متن به شیوایی توصیف شده بود؛ اما عالی‌تر می‌شد اگر دور یا نزدیک بودن صداها نیز توصیف می‌شد. درکل در این بخش هم عمل مطلوبی داشتید.
احساسات: خوشبختانه شما احساسات هر شخصیت را به گرمی و بسیار خوب توصیف کردید به شکلی که کاملا می‌توانست قلب خواننده را بلرزاند و قلقک دهد. در این بخش نیز عمل مطبوعی داشتید.
صدا و آواها: نوع صدا و آواها قبل از حرف زدن شخصیت و صداهای اشیا نیز لابه‌لای متن به شیوایی توصیف شده بود؛ اما عالی‌تر می‌شد اگر دور یا نزدیک بودن صداها نیز توصیف می‌شد. درکل در این بخش هم عمل مطلوبی داشتید.
شخصیت‌پردازی: شخصیت‌پردازی شما غیرمستقیم و کامل بود که این به شخصه برای من بسیار جذاب و شیرین بود. افرا دختری نسبتا لجباز و مضطرب و در مقابل شاهان حاضرجواب بود. گاهی هم سربه‌هوا و دست‌و‌پا‌چلفتی می‌شد. آذر دختر خوش‌اخلاق و خوش‌رو و بامزه‌ای بود. شاهان کمی مغرور و پررو و جدی ظاهر می‌شد. آتا یا همان بابای افرا غد و جدی دیده شد و آقا مردی جدی و کم‌حرف بود؛ اما خانیم جان را خیلی دوست داشت. خانیم جان نیز زنی گوشت‌شیرین و بامزه و مهربان بود. ماه‌بانو هم زنی غرغرو بود و مدام به جان افرا غر می‌زد. شخصیت‌پردازی آن‌چنان نویی نداشتید؛ اما پردازش قوی شما به شخصیت‌ها این موضوع را جبران کرده بود. فقط کاش بیشتر درباره نسبت شخصیت‌ها صحبت کنید؛ مثلا خواننده در طول پارته‌های نخستین و میانی اصلا نفهمید ماه‌بانو با افرا چه نسبتی دارد.
ایده و پیرنگ: ایده چه بود؟ همان‌طور که در خلاصه ذکر کردید دختر بی‌عقلی به نام مهتاب می‌خواهد آرامش تک‌دختر حاج مفتاح افرا را برباید و شاهان جاوید نیز به ناچار درگیر این بازی می‌شود و انگار با رزرو آن کافه و حرکات مرموزش این بازی را استارت می‌زند. ایده‌ی نو با پردازشی بسیار عالی داشتید و کشمکش‌ها و بال و پرها نیز به جذابیت ایده می‌افزود.
ایرادات نگارشی: در آخر ایرادات نگارشی، شما در این لخش خوب عمل کردید؛ اما یک نکته وجود داشت. در رمان فقط باید برای اش و ام و ات کلماتی که اخرشان ه و ی دارد نیم‌فاصله گذاشت همانند:
بارانی‌ات
حلقه‌ات
اما شما برای تمام کلمات این‌چنینی نیم‌فاصله گذاشته بودید و این مسئله نیاز به ویرایش دارد. غیر این موضوع در دیگر قسمت‌ها به خوبی عمل کرده بودید.
سخن آخر منتقد: هیچ رمانی بی‌نقص نیست و نقد صرفاً برای پیشرفت شماست. از خواندن رمان زیبایتان نهایت لذت را بردم.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین