به نام نامی یزدان
عنوان رمان: عنوان رمان شما سرعت. سرعت. عشق بود. عنوان شما از سه بخش سرعت+سرعت+عشق تشکیل شده بود. اندازه عنوان استاندارد بود اما به خاطر استفاده از کلمه عشق به عنوان دارای کلیشه بود. عنوان انتخابی با دو ژانر انتخابی (هیجانی و عاشقانه) ارتباط محسوسی داشت اما ارتباطی با ژانر طنز در آن دیده نمیشد همچنین عنوان ارتباط محسوسی نیز با بدنه داشت. عنوان از کلمات سادهای تشکیل شده بود ولی نام کل داستان را لو میداد و از این نظر از کنجکاوی و جذب خواننده کم میکند.
ژانرها: شما از سه ژانر طنز، عاشقانه و هیجانی در رمانتان نامبرده بودید. ژانر طنز با توجه به شوخیها گفت و گو ها و کلکلهای بین دو شخصیت ملودی و ارشیا به طور محسوس درمانتان وجود داشت. ژانر عاشقانه نیست با توجه به گذشته بین باده و ارشیا در رمانتان دیده میشد اما بهتر است این ژانر را در رمان تان پررنگ تر کنید. ژانر هیجانی نیز با توجه به راننده رالی بودن و مسابقه دادن دو شخصیت اصلی ملودی و ارشیا در رمان وجود داشت اما بهتر است این ژانر را نیز در رمانتان بیشتر کنید.
خلاصه: خلاصهی داستان اندازهی مناسبی داشت و از کلمات سادهای تشکیل شده بود. خلاصه به خاطر استفاده از کلمات ساده و نداشتن مجهولات و کنجکاو کنندگی برای خواننده، کلیشهای و تکراری بود. همچنین متاسفانه خلاصه کل داستان را لو میداد و به همین خاطر باعث کنجکاو شدن و جذب خواننده نمیشد. خلاصه داستان با بدنه داستان و دو ژانر انتخابی(طنز و هیجانی) ارتباط محسوسی داشت ولی ارتباطی با ژانر عاشقانه در خلاصه دیده نمیشد.
جلد رمان: تصویر جلد ارتباط محسوسی با دو ژانر هیجانی و عاشقانه دارد. تصویر دو ماشین، دستهای دختر و پسری که شکل یک قلب را ساختهاند، استفاده از رنگ قرمز و کمی تار بودن تصویر، همه و همه ارتباط محسوسی با دو ژانر انتخابی و با بدنه دارند. اما ارتباطی با ژانر طنز در جلد دیده نمیشد. همچنین در تکست جلد نیز ارتباط کامل و قابل فهمی با ژانر عاشقانه و هیجانی و همچنین با بدنه وجود دارد ولی ارتباطی با ژانر طنز در آن دیده نمیشود. همچنین فونت استفاده شده برای عنوان رمان در جلد مناسب بود و چینش خوبی داشت.
مقدمه: متاسفانه رمان شما مقدمه نداشت. بهتر است برای بهتر شدن رمان و جذب بیشتر خواننده، مقدمه را به رمانتان اضافه کنید.
آغاز: آغاز رمان شما با صحنهای شروع شد که شخصیت داستان(ارشیا) در حال بحث با خانوادهاش برای شرکت و ثبت نام در مسابقه رالی است و سعی دارد آنها را راضی کند. آغاز رمان به دور از کلیشه بود و به قدر کافی مبهم بود و باعث جذب و کنجکاو شدن خواننده شده بود. اما در آغاز رمان، توصیف خاصی از مکان، صداها و آواها دیده نمیشد. بهتر است برای جذاب تر شدن رمان، در آغاز از توصیفات نیز استفاده کنید. آغاز رمان به طور ناگهانی اطلاعات زیادی را به خواننده نمیداد و از این نظر نیز انتخاب مناسبی بود.
میانه: میانه شما با ثبت نام ارشیا در مسابقه، آشنایی با ملودی، استاد و دانشجو بودن آنها، رقیب شدنشان، عقب افتادن مسابقه، بازگشت باده، جا زدن ملودی به عنوان نامزد ارشیا توسط ارشیا و قصد انتقام گرفتن باده از ارشیا و ملودی ادامه میابد. جا زدن ملودی به عنوان نامزد ارشیا توسط ارشیا نقطه اوج داستان بود. پرشها به گذشته در میانه در جای مناسب قرار داشتند و به موقع بودند. اما در میانه کلیشههایی از جمله استاد و دانشجو بودن شخصیتها دیده میشد که موجب کمتر شدن جذب و کنجکاوی خواننده برای خواندن رمان میشد.
لحن و بافت: لحن رمان شما هم در دیالوگ و هم در مونولوگ محاورهای بود و خوشبختانه این لحن در تمام رمان به خوبی رعایت شده و بافت رمان یک دست بود.
سیر رمان: سیر رمان متاسفانه سرعت بالایی داشت. اتفاقات همه پشت سر هم میافتادند. آشنایی ملودی و ارشیا، استاد و دانشجو بودنشان، عقب افتادن مسابقه، بازگشت باده و... همگی خیلی سریع اتفاق افتادند و خواننده فرصت هضم و درک اتفاقات را پیدا نمیکرد. بهتر است سرعت سیر رمان کمتر شود و به هر اتفاق بیشتر پرداخته شود.
دیالوگها و مونولوگها: تناسب بین دیالوگها و مونولوگها به خوبی رعایت شده بود و به گونهای نبود که یک پارت دیالوگ محور باشد و پارت دیگر مونولوگ محور. متفاوت بودن دیالوگ شخصیتها باهم رعایت شده بود و همچنین دیالوگها و مونولوگها اطلاعات کافی را به خواننده میدادند. اما بهتر هست از علائم نگارشی مناسب با توجه به نوع بیان و حالت جمله استفاده شود. همچنین بهتر است که توصیفات در دیالوگها انجام شود.
شخصیت پردازی: شخصیت پردازی شما مستقیم بود در برخی شخصیتها نیز کلیشهای بود. شخصیت ها به طور ناگهانی و مستقیم توصیف شده بودند و برخی دیگر از شخصیت ها هم هیچ توصیفی نداشتند و خواننده هیچ تصوری از آنها نداشت. دختری پررو و حاضر جواب، پسری مغرور که در گذشته عشقی ناکام را تجربه کرده و... موجب کلیشهای شدن شخصیت پردازی شده بود. بهتر است توصیفات خود را به صورت غیر مستقیم و غیر کلیشهای انجام دهید و همچنین توصیفات را در متن بیشتر کنید.
توصیف مکان: توصیف مکان در متن بسیار کم و تقریبا وجود نداشت. بهتر است برای هر مکان توصیف بیشتری انجام شود تا درک و تصور موقعیت برای خواننده راحتتر شود.
صداها و آواها: توصیف صدا و آواها در متن شما بسیار کم بود.بهتر است برای انتقال و درک بهتر فضا برای خواننده توصیف بیشتری برای صداها و آواهای اشخاص و محیط داشته باشید. برای مثال تن صدای شخصیت ها مثل بم، زیر و... . و همینطور آواهای موجود در محیط مثل خشخش برگها، صدای پرندگان و... . همینطور جهت صدا و آواها مثل پشت سر، جلو، کنار و... . و یا حالت صدا مثل متعجب، خوشحال، ترسیده و... .
احساسات: توصیف احساسات شخصیتها در رمان بسیار کم بود و گاهی اصلا وجود نداشت. بهتر است برای هضم و درک بهتر هر شخصیت توصیف بیشتری دربارهی احساسات آن شخصیت انجام دهید.
زاویه دید: زاویه دید در متن اول شخص بود و از شخصیتی به شخصیت دیگر تغییر میکرد. اما در برخی قسمتهای متن، زاویه دید به سوم شخص تغییر پیدا کرده بود که موجب به هم ریختن تناسب متن داستان شده بود.
کشمکش و تعلیق: کشمکشهای بیرونی به طور کامل در رمانتان وجود داشت و محسوس بود. کشمکشهای بیرونی مثل مسابقه رالی در رمان کاملا محسوس و قابل درک بود. همچنین بازگشت باده و عکسالعمل و انتقامش از نامزد کردن دروغین ارشیا تعلیق مناسب و کنجکاو کنندهای برای برای رمان بود.
ایده و پیرنگ: پیرنگ داستان دربارهی دختر و پسری به نامهای ملودی و ارشیا است که علاقهی زیادی به ماشین سواری دارند و در یک مسابقه به عنوان رقیب با یکدیگر روبهرو میشوند. ایده کلیشهای است و به خاطر برخی کلیشهها در پردازش و به دلیل نبود شاخ و برگ بیشتر کلیشه بیشتر در ذوق میزد.
ایرادات نگارشی: متاسفانه ایرادات نگارشی زیادی از جمله نیم فاصلهها در متن رمان دیده میشد. بهتر است در این زمینه دقت بیشتری شود.
باور پذیری: باور پذیری رمان شما به خاطر کلیشههای موجود و سیر تند پایین آمده بود.
سخن آخر: پیشرفتهای بزرگ، حاصل تلاشهای کوچک است. امیدوارم این نقد برایتان مفید بوده باشد. از خواندن رمان زیبایتان لذت بردم.
سلام.
درباره اسم. کل داستان رو لو نمیده واقعا. داستان کاملا به سرعت مربوط نیست... و اینکه واقعا توی این سی پارت نمیشد چیز خاصی از عشق بین ارشیا و ملودی گفت. این دونفر کم کم عاشق هم میشن بخوام اینطوری بگم خیلی سیر رمانم تند میشه!
در رابطه با ژانر هیجانی. بله موافقم ولی باز هم همون محدودیت 30 پارته. با بیشتر شدن پارت ها نقش باده پررنگ تر میشه و مشکلات بیشتر و هیجان هم به همین دلیل بیشتر میشه.
خلاصه رو تغییراتی توش ایجاد میکنم. مرسی عزیزم ✨
ایرادات نگارشی: متاسفانه تمام سعیم رو کردم اوکی باشه ولی خب ناظر مشخصی وجود نداشت و به همین دلیل هم زیاد اوکی نشد متن و همه چیز.
در کل...ممنونم از زحماتتون✨🤍🤝