جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

نقد شورا نقد شورای داستانک خوش دره | حیدر.ر کاربر انجمن رمان بوک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط شاهبانو با نام نقد شورای داستانک خوش دره | حیدر.ر کاربر انجمن رمان بوک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 292 بازدید, 2 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع نقد شورای داستانک خوش دره | حیدر.ر کاربر انجمن رمان بوک
نویسنده موضوع شاهبانو
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط سارا مرتضوی
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

شاهبانو

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Apr
116
401
مدال‌ها
1
"بسمه‌تعالی"

نام داستانک: خوش‌دره
نام نویسنده: حیدر.ر
ژانر: اجتماعی، غمگین، اجتماعی
خلاصه:
مردی خوش‌اخلاق، ساکت و مظلوم، با زندگی سخت و دشوار، در روستایی با آب و هوای خوب، از علاقه به نوه‌اش جانش به خطر می‌افتد... .
چشمانی گریان منتظر اوست تا بیاید... می‌اید اما لباس های خونی‌اش... .
👈 برای مطالعه داستانک کلیک کنید!
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

شاهبانو

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Apr
116
401
مدال‌ها
1
1626187728867.png
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما
سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقد داستانک شما: @سارا مرتضوی
*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تایپک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تایپک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات

به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد| @شاهبانو
 
آخرین ویرایش:
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Apr
540
2,246
مدال‌ها
2
"به نام خداوند بزرگ"
نقد داستانک:خوش‌دره
نویسندگان: @MOHAMAD
@RASOLY
منتقد: @سارا مرتضوی
تاریخ تحویل: ۲۲ تیر 1400

عنوان‌رمان
عنوان دو بخشی است و نام روستایی است در خراسان که داستان در آنجا اتفاق افتاده است. نام خوش‌دره نشان می‌دهد که این روستا زیبا و خوش آب و هواست. جایی سرسبز در دره. حکایت در این روستا اتفاق افتاده است.

ژانر رمان
ژانر اجتماعی قابل قبول است و به خوبی در داستان هویداست؛ اما ژانری به نام غمگین وجود ندارد. از نظر من ژانر تراژدی مناسب است که گویای فضای غمگین در هنگام عروسی و مرگ نبی در خوش‌دره افتاده است.

خلاصه رمان
خلاصه‌ی کوتاه خبر از مردی می‌دهد که نوه‌ای دارد در روستای خوش‌دره اما اتفاقات ناگواری برایش می‌افتد. پیرمردی که نبی نام دارد. خلاصه دارای جملات باز است. دارای کلمات معمول هست و به نظرم پیرمرد را معرفی کرده نه اینکه خلاصه‌ای از رمان باشد.
پیشنهاد میدهم این خلاصه تغییر پیدا کند و ابهامات گرداگرد اتفاقات رخ دهد زیرا موضوع خوش‌دره است پس نیاز هست تا همخوانی بیشتر با محتوا داشته باشد.

این داستانک دارای جلد و مقدمه نیست. لطفا برای طراحی جلد به تاپیک مورد نظر درخواست دهید و برای نوشتن مقدمه اقدام کنید. مقدمه می‌تواند قسمتی از داستان، دلنوشته، شعر و ... باشد.

شروع رمان
شروع هر داستان مهم‌ترین بخش آن است که باعث می‌شود خواننده را جذب کند یا نکند.
ابتدا از آب‌و‌هوای روستا گفته شده و بعد از پدربزرگ شروع شده که به کشاورز است و بعد در هنگام عروسی به نماز ایستاده و فکر می‌کنم در همین زمان دامادهایش توسط افغان‌ها به زور برده می‌شوند.
بهتر بود که نویسنده از ورود افغان‌ها که اوج اتفاقات است شروع می‌کرد تا خواننده را کنجکاو کند یا زمانی که نبی با لباس خونین به روستا برگشته است یا از صدای شلیک تنفگ.

میانه
میانه از نقطه اوج شروع می‌شود. همانجا که افغان‌ها به زور می‌آیند و مردها را گروگان می‌برند. زن‌هایشان ناامیدند که نبی برای نجات مردها از خان تفنگ می‌گیرد و می‌رود.
نویسنده به صورت خیلی محدود در مورد مشکلی که بوجود آمده صحبت کرده است. آنقدر کم که خواننده گیج می‌شود. چرا باید افغان‌ها آن دو مرد را ببرند؟ اتفاقات به شدت سریع و بدون هیچگونه توضیحی می‌گذرند.
پیشنهاد می‌دهم بیشتر در مورد ماجرا با جزئیات نوشته شود و برای حل مشکل راه حل و شخصیت‌های فرعی بیشتر بولد شوند.

پایان
نبی خونین برمی‌گرده. مشخص نیست مرده یا زنده است و در آخر بعد چهار ماه گروگان‌ها آزاد می‌شوند. من دوست داشت که در آخر ابهامات برطرف شود ولی این گونه نبود انگار مرگ نبی اگر که مرده است بی فایده بوده. هنوز چرایی کار افغان‌ها بی‌جواب مانده و پیامی منتقل نکرد.پیشنهاد می‌شود نویسنده در پایان داستان علت معلول‌ها را مشخص کند تا پیام داستان توسط خواننده دریافت شود.

لحن
لحن خلاصه و متن همخوانی دارد و هر دو ادبی است. فقط یک دیالوگ در میان مونولوگ‌ها استفاده شده که لحن محاوره‌ای دارد.


دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها
یک دیالوگ در میان مونولوگ‌ها دیده میشه که گم شده. مونولوگ‌ها واقعی بوده و قابلل تصور است.
پیشنهاد می‌دهم نویسنده تعادل بین مونولوگ و دیالوگ را رعایت کند و با اینکه این داستان به نوعی تعریف خاطره است ولی مکالمات بیشتر در بین آن بگنجاند.

شخصیت پردازی
نوع شخصیت مستقیم است. نویسنده خصوصیات کارکترها را خیلی محدود تعریف کرده است. شخصیت‌ها خیلی گنگ و نامفهوم هستند. هیچ تصوری از حالات و احساسات نمی‌توان داشت. حتی مشخص نیست نویسنده در مورد کدام شخصیت در حال صحبت است. توصیفی وجود ندارد. نوع شخصیت‌پردازی مشخص نیست شاید تنها بتوان گفت که خان شخصیت قراردادی است که خلق و خوی قدیمی دارد.
در این قسمت جای کار فراوان دارد. نویسنده می‌توان با توصیفات بیشتر به صورت غیر مستقیم یعنی ذره ذره شخصیت‌ها را به خواننده بشناسد.

فضا سازی
خوب انجام شده ولی عالی نه. آنقدر که می‌توان تصور کرد که افغان‌ها از کجا وارد شدند و به کجا رفتند. فضاسازی با واقعیت همخوانی دارد و این خوب است. احسنت

زاویه‌دید
زاویه دید دانای کل است. نویسنده می‌توانست با جزئیات بیشتری داستان را بنویسد تا باعث سردرگمی خواننده نشود. دانای کل می‌تواند بر همه چیز و همه ک.س اشراف داشته باشد. پس می‌تواند خیلی چیزها را ببیند و توصیف کند.

کشمکش‌ها
به مجموع تقابل شخصیت‌ها کشمکش میگویند. نوع کشمکش این داستان بیرونی و انسان با انسان است و تنها کشمکشی که به صورت گنگ مشخص بود افغان‌ها با دو مرد و پدربزرگی که مشخص نیست بعد از چهار ماه چه کرده. آیا قبل از این زمان مرده یا بعد از این زمان؟
پیشنهاد می‌کنم در مورد تقابل‌ها بیشتر بنویسید تا زیبایی داستان دو چندان شود.

پیرنگ
کلیت داستان از حول و هوش نبی می‌چرخد. او که دو دامادش گروگان گرفته می‌شود و برای نجات آنها اسلحه از خان روستا می‌گیرد و خود نیز زخمی یا کشته می‌شود.
اتفاقاتی افتاده ولی آنقدر گنگ و نامفهوم و درهم برهم نوشته شده بود که خواننده را گیج می‌کرد. خاطره‌ای بود که نیازمند کار بیشتری است. علت و معلولی به چشم نمی‌خورد و چراها بی‌جواب ماند.

نقاط قوت:
واقعی بودن داستانک و این که تاریخ دقیق ذکر به نظرم جزو خوبی‌ها رمان بود. همچنین روستای خوش آب و هوای خوش‌دره را معرفی می‌کرد و به خواننده اطلاعات می‌داد.

نقاط ضعف:
جای کار برای توصیفات و شخصیت‌پردازی بسیار است. معهذا هر شخصیت نیاز به معرفی دقیق‌تری است. پایان داستان نیاز به بسط بیشتر است اینکه چه اتفاقی افتاد و چه شد؟ از کجا برگشتند؟ افغان‌ها چرا مردها را بردند؟ پدربزرگ چه کرد؟ عروسی که بود؟ و هزاران سوال ابهام آمیز دیگر.

سخن آخر منتقد
در اخر از انجایی که این داستان واقعی بوده خیلی خوب می‌توان آن را تبدیل به رمانی کرد که مخاطبین زیادی را به خود جذب کند. ورود افغان‌ها ایده‌ی جدید است که کمتر در مورد آن نوشته شده.
***
*تایپک ‌نقد دو روز باز خواهد بود و پس از ثبت نظر شما قفل خواهد شد!
*رمان شما تحت نظارت منتقدتان قرار خواهد گرفت، بلافاصله پس از مطالعه نقد درصورتی که نکات منتقد را اصلاح نکنید، دیگر از شما نقدی پذیرفته نخواهد شد!
*تا پایان اثر خود می‌توانید با منتقد خود در گفتگوی‌ خصوصی در ارتباط باشید و در صورت بروز سوالی از ایشان مشورت بگیرید!
به امید موفقیت روز افزون شما
@MOHAMAD
@RASOLY
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین