(به نام خالق قلم)
نقد رمان (جای خالی پر او)
عنوان:
جای خالی پر او، از جمله استفاده شده و کلیشهای است. با ژانر عاشقانه مرتبط است؛ اما با ژانر معمایی و بدنه مرتب نیست. عنوان میتواند ذهن خواننده را به سمت ماجرایی عاشقانه سوق دهد؛ اما با ژانر معمایی مرتبط نیست. نویسنده یا باید عنوان یا ژانر معمایی را جایگزین کند.
ژانرها:
عاشقانه، معمایی.
از دو ژانر استفاده شده. عاشقانه و معمایی. ژانر عاشقانه کاملا با عنوان، خلاصه، مقدمه و بدنه مرتبط است؛ اما با ژانر معمایی! نه خلاصه، نه مقدمه و نه بدنه مرتبط نیست. نویسنده یا باید ژانر معمایی را حذف کند! یا بدنه را با ژانر معمایی مرتبط کند.
خلاصه:
خلاصه از نظر حجم استاندارد است. با ژانر عاشقانه در ارتباط است و میشود گفت خلاصه خوبی است و میتواند خواننده را برای ادامه رمان ترغيب کند. اما متأسفانه با ژانر معمایی مرتبط نیست.
جلد:
جلد با ژانر عاشقانه و معمایی ارتباطی ندارد. زمانی که ژانر رمان عاشقانه انتخاب شده باشد؛ باید جلد از لطافت عشق و زیبایی برخوردار باشد. این جلد از تصویر چشم سیاه و سفید استفاده شده که دخترکی در حال تاببازی در چشم دیده میشود. اگر تصویر رنگی و دخترک تاب سوار پرنگتر و چشم کمرنگ بود، نتیجه بهتری میداد.
مقدمه:
مقدمه، مقدمهای کاملا خوب و عاشقانهای است. از نظر حجم خوب است اما نویسنده میتوانست از کلمات بیشتری استفاده کند. مقدمه متأسفانه با ژانر معمایی مرتبط نیست.
آغاز:
آغاز، آغازی کلیشهای و تکراری است. قدرت جذب ضعیفی دارد و نمیتواند خواننده را برای خواندن رمان ترغیب کند. توصیفات و مکانی خوبی در آغاز مشاهده نمیشود. توصیفات مستقیم، کند و کلیشهای است و خواننده را، از خواندن رمان خسته میکند. آغاز با بدنه مرتبط نیست. آغاز با کنفرانس، سرهنگ با مأموران مبارزه با مواد مخدر شروع شده، و خواننده در ذهن منتظر هیجانات بین پلیس و خلافکاران است؛ اما نویسنده نتوانسته بهخوبی از این پوئن مثبت در بدنه رمان استفاده لازم را کند.
میانه:
میانه، میانهای کاملا ضعیف و کند است. اطلاعات آرامآرام به خواننده منتقل میشود و خواننده را برای ادامه رمان کاملا خسته میکند. نویسنده با شروع رمان در ذهن خواننده، درگیری بین پلیس و گروه خلافکاران را ایجاد میکند، اما در طول رمان جزء اندک چیز چشمگیری از این هیجانات دیده نمیشود. نویسنده پایان هر پارت را بدون فعل رها کرده و شروع هر پارت را با فعل، نقطه سرخط شروع کرده که این یکی از نقاط ضعف رمان بهحساب میآید. نویسنده پایان رمان را کاملاً مشخص نکرده و باید خلاصهای برای پایان رمان در نظر بگیرد.
میانه با عنوان، جای خالی پر او مرتبط نیست. همچنين با ژانر معمایی! اما با ژانر عاشقانه مرتبط است.
یکی از نقطههای اوج رمان زمانی است که دختر رمان در اتاق گیر میافتد و پسری او را در اتاق اسیر هوسهای خود میکند. کشمکشها و تعلیقها 80درصد به خوبی استفاده شده بود. نویسنده با کمی ویرایش میتواند این صحنه دلهرهآور را به یکی از بهیاد ماندگارترین صحنههای رمان تبدیل کند.
نقطه اوج بعدی زمانی بود که دختر رمان سوار بر اسب است و نمیتواند اسب را کنترل کند. نویسنده کاملاً توانسته بود حس هیجان و کنجکاوی را در ذهن خواننده ایجاد کند! که شخصیت پسر رمان چگونه دختر ترسان را از این صحنه هولناک نجات میدهد.
لحن و بافت:
دیالوگها محاورهای و مونولوگها هم محاورهای است؛ اما در طول رمان حفظ نشده و گاهی در برخی از پارتها از دیالوگهای ادبی بهکار رفته است.
سیر رمان:
سیر رمان، کاملاً آهسته و کند پیش میرود طوری که خواننده را از خواندن خسته و زده میکند. توصیفات کاملاً مستقیم و خسته کننده است. نویسنده میتوانست رمان را با هیجانات بیشتری به خواننده منتقل کند! نه اینقدر کند و آهسته. از علائم نگارشی درست، و فعل مناسبی در بیشتر پارتها استفاده نشده است.
دیالوگ و مونولوگها:
دیالوگها و مونولوگها محاورهای است اما در همه پارتها حفظ نشده و در برخی از پارتها از دیالوگ ادبی هم نیز استفاده شده.
از علائم نگارشی درستی در دیالوگها و مونولوگها استفاده نشده و در برخی از دیالوگها از فعل مناسبی استفاده نشده است.
شخصیت پردازی:
شخصیت پردازی کاملاً مستقیم و کلیشهای انجام شده است. و دارای اندازه مناسب نیست.
توصیف مکان:
توصیفات مکانی مستقیم و کلیشهای است و دارای اندازه مناسبی نیست و میتوان گفت یکی از نقاط ضعف رمان همین توصیفات مکانی است.
توصیف احساسات:
توصیف احساسات با اینکه مستقیم و کلیشهای است اما میتواند به خواننده احساس شخصیت رمان را منتقل کند.
زاویه دید:
زاویه دید در شخصیتهای اول و دوم و فلشبگ در گردش است. نویسنده نتوانسته است از این روال استفاده درست را بکند و از مونولوگهای کاملا تکراری و کلیشهای بین شخصیتها استفاده کرده است.
کشمکش و تعلیق:
کشمکش کلیشهای و مستقیم و در تمام پارتها دیده میشود. بهطوری که خواننده را از ادامه رمان زده میکند. کشمکشهای شخصیتها کاملاً مستقیم و تکراری است. نویسنده میتوانست از کشمکش کمتری در رمان استفاده کند و رمان را به سوی نتیجه بهتری سوق دهد؛ اما تعلیقها با اینکه آرام و کند بود، میتوانست خواننده را مجاب به ادامه رمان کند.
ایده و پیرنگ:
ایده و پیرنگ که اسکلت ساختار رمان بر اثر آن شکل میگیرد و به رمان شاخ و برگ میدهد! متأسفانه در رمان کند و بهدور از حس کنجکاوی در خواننده پیش میرود و خواننده را از آن خسته میکند. میتوان گفت ایده، ایده خوبی است اما متأسفانه نویسنده با کند کردن رمان نتوانسته از این پوئن مثبت استفاده درست را بکند.
ایرادات نگارشی:
ایرادات نگارشی چشمگیری در رمان مشاهده میشود؛ که نویسنده باید وقت بیشتری برای ویرایش آنها اختصاص دهد.
نقاط قوت:
عنوان، ژانر عاشقانه، خلاصه، مقدمه، دیالوگها، تعلیق، ایده.
نقاط ضعف:
ژانر معمایی، جلد، میانه، کشمکش، ایرادات نگارشی.
سخن آخر منتقد:
نویسنده محترم، شما برای این رمان زحمات زیادی کشیدهاید. اگر میخواهید نتیجه بهتری از زحمات خود بگیرید، کمی حوصله کنید و ویرایش سرانگشتی در رمان انجام دهید. قطعا رمان شما این ارزش را دارد که یکی از بهترینها باشد. 👍
خسته نباشید.
باتشکر
کاپیتان بد🌹🤠
@Maryam Taheri