حنیفا:
عنوان رمان: عنوان از یک بخش تشکیل شده است. اندازه استانداردی دارد و کلیشهای نیست.
عنوان با بدنه ی رمان ارتباط داره و احساس عشق و درد را به خواننده القا میکند و عنوان به تمام ژانر ها ارتباط داشت.
ژانر: رمان دارای اجتماعی و عاشقانه و معمایی تشکیل شده است ژانر های عاشقانه و معمایی با رمان ارتباط عمیقی داشتند داستان بیشتر بر محور ژانر معمایی میچرخید و خیلی کم درباره ژانر اجتماعی صحبت شد، انتظار میرود که در ادامه بیشتر ژانر اجتماعی به چشم بیاید.
خلاصه رمان: اندازه خط های رمان استاندارد است و در خلاصه از کلمات کلیشه ای استفاده نکرده است و یک خلاصه زیبا با بدنه نوشته مرتبط است.
خلاصه با ژانر اجتماعی ارتباطی نداشت ولی در ادامه رمان ژانر ها دیده میشوند.
خلاصه ادامه ی رمان را لو میدهد ولی باعث میشود خواننده با دیدن آن کنجکاو به خواندن رمان شود و حس درد و ترحم و شاید عشق را به بیننده نشان میدهد.
خلاصه رمان گنگ و مبهم نیست که خواننده گیج شود و با خواندن چند بار بفهمد اصلا رمان در مورد چه چیزی است و نویسنده خلاصه خوبی را برای رمانش انتخاب کرده است.
جلد رمان: جلد رمان با عنوان و بدنه ی رمان ارتباط داشت نویسنده تکست خوبی انتخاب کرد، جلد رمان به خوبی با بدنه رمان و ژانر عاشقانه ارتباط دارد ولی در آن اثری از ژانر معمایی و اجتماعی دیده نمیشود. چون نویسنده در متن بیشتر از ژانر معمایی استفاده کرده انتظار میرود که در جلد حداقل آنرا رعایت کند.
مقدمه رمان: شروع مقدمه دور از کلیشه است و اندازه آن استاندارد است.مقدمه ساده و روان شروع شده است و نویسنده از توصیف مستقیم برای مقدمه استفاده کرده است. و مقدمه با ژانر معمایی و عاشقانه فقط ارتباط دارد.
آغاز رمان: در شروع آغاز رمان کلمات و جملات زیاد کلیشه ای نبود.
و در خط ها توصیف مکان و شخصیت به خوبی دیده میشود. آغاز رمان در شروع با ژانر معمایی و اجتماعی ارتباط داشت و عاشقانه در آن دیده نمیشد.
میانه رمان: میانه رمان به دور از کلیشه بود.
بدنه رمان: با ژانر ها ارتباط داشت ولی توصیفات بسیار کم بود و اتفاقات به سرعت انجام میشدند.
لحن یا بافت: در متن از دیالوگ های محاورهای و مونولوگ های ادبی استفاده کرده و در تمام پارت این ها را رعایت کرده است.
سیر رمان: سیر رمان سریع بود بود و انتظار میرود که تا آخر رمان این نوع سیر کمی آهسته تر شود
دیالوگ و مونولوگ: در دیالوگ ها و مونولوگ ها از توصیفات خوبی برخورد دار نبودند و بافت و لحن دیالوگ ها رو همانطور که گفتم از دیالوگ محاوره ای و مونولوگ ادبی استفاده کرده است که باعث جذاب تر شدن داستان میشود.
شخصیت پردازی: توصیفات شخصیت ها داخل رمان به صورت غیر مستقیم و کم صورت گرفته انتظار میرود که بیشتر انجام شود.
توصیف مکان: توصیف مکان در داستان بسیار کم دیده میشود مثلاً اول داستان صحبتی از اینکه قطار کجا قرار داره یا داخل واگن رو توصیف کنه نیست! ولی در ادامه صحبت از آپارتمان سفید رنگ شده.
توصیف صداها و آواها: نویسنده در داستان بسیار کم به توصیف صدا پرداخته است.
توصیف احساسات: در رمان توصیفات احساس به خوبی ذکر شده است.
زاویه دید: زاویه دید اول شخص است و در تمام پارت ها رعایت شده.
کشمکش و تعلیق: در رمان از کشمکش و تعلیق کمی نویسنده استفاده کرده است.
و میتوان به زمانی اشاره کرد که نیکی دنبال حقیقت بود.
ایده و پرینگ: داستان درباره دختری به نام نیکی بود که در پی جستجو حقایق همراه با خانواده اش مادرش را از دست میدهد و باتوجه به نامه مادرش به دنبال حقیقت های نهفته میرود در رمان از ایده و خوب و پردازش تقریباً عالی استفاده کرده است.
ایرادات نگارشی: در متن ایرادات نگارشی دیده نمی شود.
نقاط قوت: عنوان رمان، خلاصه رمان، جلد رمان، مقدمه رمان، آغاز رمان، میانه رمان، شخصیت پردازی، توصیف احساسات، زاویه دید، ایده پیرینگ،کشمکش و تعلیق، لحن یا بافت،دیالوگ و مونولوگ.
نقاط ضعف: توصیف صدا و آواز،توصیف مکان، ژانر رمان( استفاده نکردن از ژانر اجتماعی) سیر رمان
سخن منتقد:نوشتن مقصد نیست مسیر است، هیچگاه نمیتوان نهایت خوب نوشتن را تجربه کرد، اما همیشه میتوان در مسیر نوشتن گام برداشت و لذت برد🌱🤍