به نام نویسندهی روزگار
نقد حرفهای
رمان راهی جز او نیست
●۱. اجزا و عناصر:
۱. موضوع:
خلاصه ایده: سارینا دختری است دانشجوی شیمی که با پسری به نام علی همکلاسی خود که از او خواستگاری کرده طبق قرار شش ماهه سعی در متقاعد کردن و فرصت جذب و پرس و جو و رد و بدل کردن سوالاتی اعتقادی از علیِ مذهبی و معتقد به خدا میدهد که سارینا عاقبت خدا را قبول میکند و عاشق علی میشود اما بعد از سه سال علی عقد موقت خود را بهم میزند و بدون دلیل سارینا را ترک میکند که سرانجام به خودکشی سارینا ختم میشود و عاقبت سارینا در پی حقیقت رفتن علی برمیآید و خاطراتش را مرور میکند.
موضوع و ایده رمان کاملاً با عنوان ارتباط دارد و اتفاقات مختلف به خوبی بهم متصل شدهاند.
کلیشه ایده اثر شما کمتر از ۳۰ درصد است. ایده، تنها شامل ایده کلی رمان نمیشود، منولوگ، دیالوگ، توصیفات و... همه باید ایدهای نو داشته باشند.
۲. درون مایه: اثر شما طبق ژانر غالب یعنی عاشقانه، عشق، هیجان، اضطراب، تلاش و از خودگذشتگی، کینه و... را نشان میدهد که میتوانیم این احساسات را مقداری در دستهی عواطف مثبت و مقداری هم در دسته عواطف منفی قرار دهیم.
۳. پیرنگ: پیرنگ، زاویهی دید، توصیفها، عنوان و... به ما نشان میدهد هدف از رمان، جویا شدن علت رفتن شخصیت اصلی و تلاش برای فراموشی و رسوا شدن و تلاش برای به دست آوردن شادی و عشق از دست رفته و بررسی مسائل اعتقادی خدا و اثبات او بر جهانیان است که کشش و جذابیت خوانندگان خود را برای مخاطبش دارد..
۴.کشمکشها
در چنین اثری باید به کشمکشها توجه شود. در این رمان بیشتر شاهد کشمکش انسان با انسان و انسان با خودش هستیم.
کشمکش انسان با انسان مانند: درگیریهای لفظی سارینا و پدرش و یا همچنین با نامزدش علی و همچنین اطرافیانش بر سر رفتن علی و کارش است و همچنین کشمکشهای درونی سارینا با خودش که کشمکشها در سراسر داستان به جا و مناسب هستند.
۵. شخصیتپردازی: در سراسر رمان شاهد شخصیتهایی با خلق و خوی و رفتارهای متفاوت هستیم که این نشاندهنده خلاقیت شما در شخصیت پردازی درونی است. توصیف شخصیتها مستقیم و به تدریج و در طول داستان بسیار کم به چشم میخورد اما صفات اخلاقی شخصیتها با یکدیگر تناسب دارد.
۶. فضاسازی: فضاسازی رمانتان مستقیم و ناکافی و بسیار کم است به طوری که درک و تصور موقعیتها برای خواننده چندان قابل تصور نیست.
۷. دیالوگها و مونولوگها: دیالوگها و منولوگها در پارتهای اولِ رمان تناسب ندارند، اما از یک جایی به بعد شکل و تناسبی درستی به خود میگیرند. همچنین متفاوت بودن دیالوگ شخصیتها باهم رعایت شده است و دیالوگها و مونولوگها تا حدودی اطلاعات کافی را به خواننده میدهند.
۸. لحن: رمان شما از مونولوگهای ادبی و دیالوگهای محاوره تشکیل شده بود که این لحن و بافت یکدست و بدون مشکل بود.
۹. زاویهدید: زاویه دید نباید پیاپی تغییر کند، چرا که باعث سردرگمی خواننده و تغییر محور ناگهانی نویسنده میشود؛ زاویه دید در رمان شما اول شخص بود که گاهی به گذشته و حال باز میگشت که درست و به جا بود و باعث سردرگمی خواننده نمیشد.
۱۰. حقیقت مانندی محتوا: باور پذیری اثر در شخصیتها، حالات و اتفاقات مشکلی نداشت و از نظر باور پذیری در سطح مناسبی قرار داشت. هرچند در توصیفات بسیار ضعیف عمل کرده بودید و جای کار زیاد داشت اما باقی موارد از نظر باور پذیری قابل درک و مناسب بودند.
۱۱. گرهگشایی: گره گشایی یا همان اوج گرفتن از پروبال دادن و روییدن یک حادثه که باعث ایجاد پیرنگ در اثر میشود پدید میآید. اوج رمان آنجایی بود که سارینا متوجه میشود دهندهی کلیه به او همان علی نامزد سابقش بوده که کینهاش را از رفتنش به دل گرفته و قبلا با او رقابت درسی و لفظی داشته است و همچنین مطرح شدن مسئله خ*یانت و کشته شدن افرادی توسط او.
***
●۱.ملاک های اصلی نقد
۱. نام رمان: عنوان اثر از چهار بخش راهی+جز+او+نیست تشکیل شده است. عنوان با کلیشه همراه است و با ژانر عاشقانه و تراژدی با توجه به اینکه نویسنده باید حواسش باشد که ژانر تراژدی با مرگ و غم شخصیت اصلی همراه است و اما باید این نکته را مطرح کنم که چون در آن کارکتر رمان با مشکل احساسی روبهروست بهتر بود ژانر درام هم اضافه میشد. همچنین عنوان رمان با توجه به مفهوم، ارتباط مناسبی با بدنه داشت.
۲. ژانر: درصد بالایی از سیر داستان را ژانر عاشقانه در بر میگیرد و مقدار کمی از آن را میتوان ژانر تراژدی دانست که بالا به بودن و توجه به ژانر درام را هم اشاره کردم.
۳. جلد رمان: تصویر دو دستی است که به سوی هم با فاصله کشیده شده است و درصدد گرفتن هم هستند که با فونت زیبا فضا رو عاشقانه کرده و با ژانر عاشقانه در ارتباط است همچنین فاصله میان دستان آنها و به سمت هم بودنشان میتوان تلاشی که در رسیدن و فاصله را شکست آن دانست و تراژدی را هم به آن نسبت داد همچنین با عنوان ارتباط دارد اما کمی با خلاصه و مقدمه نامناسب است.
۴. خلاصه: خلاصه اندازهی استانداردی دارد اما از کلمات و جملات ادبی تشکیل نشده است. خلاصه رمان به دور از کلیشه نیست و کل داستان را کمی لو میدهد زیرا از جملات ساده و خلاصه کلی از رمان را بازگو کرده است که پیشنهاد میکنم خلاصه را با جملات ادبی و کلمات کمی رمزآلود جذابتر کنید.
۵. مقدمه: مقدمهی رمان اندازهی استاندارد دارد و گاهاً از کلمات و جملات ادبی اما سادهای تشکیل شده بود و بازی با کلمات در آن دیده نمیشود که کمی از جذابیتش میکاهد. بهتر است با بازی با کلمات کمی مقدمه را جذابتر کرده. مقدمه دور از کلیشه بود و با ژانر عاشقانه در ارتباط بود.
_۲. ایده رمان به صورت دقیق
۱.بررسی ایده از جهت کلیشهای نبودن:
در هر ایدهای یک سری کلیشهها خودنمایی میکنند اما نویسنده با قلم توانا و جایگذاری درست و بهجای اتفاقات، توانسته بود به خوبی وجههای تراژدی و عاشقانه به رمانش ببخشد و آن را از کلیشهها دور کند. مقدار کلیشهی داستان تا حدودی وجود داشت. ما همیشه شاهد پسر پولدار و دختر فقیر بودهایم که در این رمان برعکس این موضوع اتفاق افتاده بود و از کلیشهای بودنش به خاطره اوج داستانش میکاست.
_۳. توصیفات(کامل):
۱ـ توصیفات مکان:
توصیفات مکان در رمان بسیار کم و ناکافی است به طوریکه خواننده نمیتواند به خوبی فضاهای داستان را در ذهن خود مجسم کند.
۲. توصیف شخصیت کاراکتر:
در رمان نوشته شده توصیفات اخلاقی شخصیتها به دور از کلیشه اما گاهاً مستقیم بود. اما توصیفات ظاهری ناکافیست. آنقدر که خواننده نمیتواند شخصیتها را به خوبی در ذهن خود مجسم کند.
۳. توصیفات احساسات:
نویسنده به بیان احساسات کم و بیش پرداخته است اما همچنان جای کار بیشتری دارد و از این نویسنده توقع بیشتری میرفت.
۴. توصیفات حالات:
توصیفات حالات هم با اینکه وجود دارند اما کافی نیستند. بیان حالاتی چون خشم، ناراحتی، شادی، هیجان و... به قدر کافی شرح داده نشدهاند تا خواننده با شخصیتها همزاد پنداری کند.
۵. توصیفات زمان: رمان زمان حال را دارد و گاهی به گذشته و مرور خاطرات پرش زمانی را شاهد هستیم که نویسنده این پرش زمانی را در جایجای رمان به خوبی قید کرده است.
●۳.بررسی ساختار رمان:
۱. شروع: شروع رمان با گفتن اجازه بده همهچیز را از آن شب کذایی سال... . که از زبان سارینا گفته شده است که خواننده در جملهی اجازه بده را یا برای کسی از داستان زندگیاش در آینده مطرح میکند یا شروع رمان را برای تمام مخاطبینش اینگونه مطرح کرده است که اگر دومی باشد بیشتر خواننده این حس را دارد که انگار خاطرهای را میخواند یا از زبان کسی میشنود که شروع مناسبی نیست چون رمان باید به گونهای آغاز شود که خواننده از همان اول وارد داستان شود و آن را مانند زندگی واقعی بداند و با آن همزاد پنداری کند و از جذابیتش میکاهد. آغاز رمان به طور ناگهانی کشمکش اولیه را به طور ناگهانی به خواننده میدهد بهتر بود کمی با کشش اولیهی علت خودکشی کمکم مطرح شود و آنگونه به جذابیت رمان اضافه شود همچنین توصیفات مکان چندان در آن دیده نمیشود. که نویسنده میتواند با کمی تغییر، شروع خوب و پرجذابی ایجاد کند و کشش خواندن را بیشتر کند.
۲. میانه: رمان با کشمکش بر خودکشی و مرور خاطرات و نحوهی آشنایی پیش میرفتکه کمکم حقایقی بر او روشن میشد که نقطهضعفی مبنی بر سقوط رمان، بزرگنمایی و مبالغه بیش از حد در بیان رویدادها، سطحی رد شدن از رویدادها و بیهوده نگاشتن دیده نمیشود.
کاراکترها در مسیر مشخص حرکت میکنند. مسائل حاشیهای مانعی ایجاد نکرده و نقطههای گرهگشا در بهترین قسمتها قرار گرفتهاند.
●۳. نقد از نگاه یک خواننده:
دردانه عزیزم به عنوان خواننده از خواندن رمان شما لذت بردم. قلم زیبا و روان شما باعث شده سیر رمان جذاب باشد مشتاقانه منتظر ادامه رمان و خبری از علی داستانمان باشم و برای شما آرزوی موفقیت و پیشرفت را دارم.
●۵. نقد از نگاه یک منتقد: از دیدگاه یک منتقد نیز روان بودن و توانایی قلمتان را تحسین میکنم و پیشنهادم این است کمی بیشتر روی توصیفات مکان و شخصیتها و حالات و رفتار کار کنید.
●۶. اشکالات نگارشی:
۱. قواعد درست نویسی:
در برخی قسمتها فاصلهها و نیمفاصلهها رعایت نشدهاند همچنین ایرادات تایپی و املایی هم در رمان شما به صورت کم دیده میشود.
۲. علائم نگارشی:
علائم نگارشی بهطور عمده رعایت شده بود و از علائم نگارشی مثل(_، : ،. و ...) گاهی استفاده نشده بود و مثل این بود که یا جا افتاده یا فراموش شده است که با یک دور خواندن برطرف خواهد شد.
●۷. سخن آخر منتقد:
دردانهی عزیزم من معتقدم کسی که قلم دست میگیرد و مینویسد، نویسندهی کوچکی در دست و ذهنش دارد که کافی است با اجتماع و تجربه، پرورشش دهد و دست از نوشتن برندارد تا روحش خلاق شود. به جمع نویسندگان خوش آمدید، قلمتون مانا.
@دردانه