«بنام او که از نسبت محیط دایره به قطر آن آگاه است.»
💎نقد شورای رمان به وقت ظلمت اثر erf_zed
🌷منتقد: کوثر ولیپور
🔸عنوان:
عنوان از سه واژهی «به» «وقت» «ظلمت» تشکیل شده بود که معنای موعود و زمان تاریکی و مخالف روشنایی است. این عنوان از نظر جذب در سطح خوبی قرار دارد اما از کلیشه بالایی برخوردار است و حدوداً ۹۰درصد آن کلیشه میباشد. همچنین عنوان از این نظر که کارکتر اصلی یعنی آراس خیلی در تاریکی و سیاهی گیر کرده است، با داستان مرتبط است. همچنین با ژانرها و خلاصه نیز ارتباط تنگاتنگی دارد.
🔹 ژانر (ها):
رمان از دو ژانر «ترسناک» و «درام» تشکیل شده است که هر دو جزو ژانرهای استاندارد انجمن بوده و ارتباط خوبی را با یکدگیر ایجاد میکنند و در کنار یکدیگر جذابیت خوبی را خلق میکنند. ژانرهای انتخابی با خلاصه و عنوان ارتباط دارد.
ژانر قالب رمان را میتوان ژانر درام در نظر گرفت چراکه در بیشتر صحنه های داستان شاهد مشکلات و تراژدیهای زندگی آراس هستیم و خواننده با دردها و مشکلات او همراه میشود و صحنههای ترسناکی نیز بهعنوان ژانر ترسناک در داستان دیده میشوند.
🔸خلاصه رمان:
خلاصه رمان اندازهی متناسبی یعنی بین ۳تا ۹خط دارد. خلاصه به دور از کلیشه و مبهم است. خلاصه تنها سرنخی از داستان به خواننده میدهد و کل داستان را لو نمی دهد در عین حال از ابهام مناسبی برخوردار است و خواننده را مجذوب داستان میکند. چیزی که بیش از همه در نگارش خلاصه به چشم میخورد تبحر نویسنده در بازی با کلمات و به اصطلاح پیچاندن جملات است. خلاصه با عنوان، بدنه و ژانرهای انتخابی مرتبط است.
🔹جلد رمان:
جلد رمان مردی را نشان میدهد که در دیوار پشت سرش سایه ای است که بنظر میرسد او آن را نمیبیند. همچنین ترکهایی در زیر چشمان و روی همان دیوار مشاهده میشود. بغل کردن زانوها توسط مرد، ژانر تراژدی و پسزمینه و تم عکس که خاکستری است و فضای عکس ژانر ترسناک را مجسم میکند. همچنین تصویر جلد با بدنه و خلاصه مرتبط است. همچنین فونت، شکل و چینش نوشتههای روی جلد نیز مناسب بدنه و ژانرها هستند. تکست انتخابی نیز با همهی ژانرهای انتخابی و بدنه مرتبط است.
🔸 مقدمهی رمان:
مقدمهی رمان اندازه متناسبی یعنی بین ۳تا۹ خط را دارا است و بدنهی رمان و ژانرهای انتخابی مرتبط است.مقدمه بعد از خلاصه دومین عاملی است که موجب جذب و تشویق خواننده برای خواندن داستان است. مقدمهی رمان به دور از کلیشه است وکنجکاوکنندگی لازم را در خواننده ایجاد میکند.
🔹آغاز:
آغاز با تماسی از سوی آراس با دوستش همراه است که با صحنهی قطع شدن تماس و ترس آراس، آغاز کنجکاوکنندگی لازم را دارا میشود. اما آغاز به کلیشه نزدیکی زیادی دارد و چنین صحنهای چندان خلاقانه و جدید نیست. آغاز با مبهم بودنش باعث جذب بیشتر خواننده میشود. اغاز اطلاعات زیادی را بطور ناگهانی به خواننده نمیدهد تا باعث گیج شدن وی شود. همچنین توصیفات زمان و مکان نیز در آغاز وجود دارد که باعث قابل درک شدن صحنه برای خواننده میشود.
🔹لحن و بافت:
در نوشتار داستان، لحن در سه حالت میتوانند قرار داشته باشند.
حالت اول: دیالوگها محاورهای، مونولگها محاورهای.
حالت دوم: دیالوگها محاورهای، مونولوگها ادبی.
حالت سوم: دیالوگها ادبی، مونولوگها ادبی.
لحن و بافت داستان در حالت اول قرار دارد و بافت و لحن نگارش داستان در تمام نقاط آن و درطول داستان یکدست است.
🔸سیر رمان:
سیر رمان، به سرعت افتادن اتفاقات و وقایع در طول داستان میگویند. سیر رمان باید متعادل باشد. یعنی نه آنقدر سریع باشد و اتفاقات و شخصیتها آنقدر تند تند وارد داستان شوند که باعث گیج شدن خواننده شود، و نه آنقدر آرام و آهسته پیش برود که خواننده از خواندن ادامه داستان خسته شود. پس سیر باید متعادل باشد تا موجب کم شدن جذب خواننده نشود. سیر بسیار متعادلی در داستان دیده میشود که همهی شخصیتها و وقایع تدریجی و آرام و آرام وارد داستان میشوند و خواننده قدم به قدم به اسرار داستان پی برده و معماهای آن را گره گشایی میکند.
🔹دیالوگها و مونولوگها:
تناسب بین دیالوگها و مونولگها باید رعایت شده است. یعنی یک پارت دیالوگ محور و پارت دیگر مونولوگ محور نیست. همچنین برای درک و فهم بهتر دیالوگها و مونولوگها از علائم نگارشی مناسب با حالت و نوع بیان جمله استفاده شده است. همچنین دیالوگ هر شخصیت باید یکدیگر بوده و دیالوگ و مونولوگ اطلاعات کافی را به خواننده میدهند.
🔸 شخصیت پردازی:
شخصیت پردازی، باید به دور از کلیشه و غیر مستقیم باشد.
🟣 شخصیت پردازی درونی: شخصیت پردازی درونی به اندازه کافی انجام شده است و غیر مستقیم و به دور از کلیشه است. خواننده با وجود اینکه شرایطی مثل شرایط آراس را تجربه نکرده است اما با توصیفات نویسنده میتواند چنین شرایطی را درک کند و احوالات و تحولاتی که در مغز او اتفاق میافتد را بفهمد. همچنین تناقض رفتاری و اخلاقی در شخصیت ها دیده نمیشود و صفات اخلاقی شخصیتها با یکدیگر تناسب منطقی دارند.
🟢 شخصیت پردازی بیرونی: شخصیت پردازی بیرونی اما چندان کافی انجام نشده است. خواننده با وجود اینکه میتواند افکار و ذهنیت بیشتر کارکترها را درک کند اما بازهم نمیتواند ویژگی های ظاهری آن ها را چندان درک و تصور کند.
🔹توصیف مکان:
توصیف مکان هم باید غیر مستقیم باشد. توصیف مکان، به درک بهتر موقعیت و حالت شخصیت کمک میکند و کم بودن آن، باعث کمتر شدن درک و تصور خواننده از شخصیت میشود. توصیفات مکان نیز بصورت غیرمستقیم و کافی در طول داستان انجام شده است و به درک موقعیت داستان از سوی خواننده کمک شایانی میکند.
🔸توصیف صداها و آواها:
توصیف صدا و آواها در فهم و تصور بهتر خواننده تاثیر دارد. توصیفات صداها و آواها نیز در داستان دیده میشد. از جمله «باصدای گرفتهای گفتم» که باعث درک و تصور موقعیت داستان توسط خواننده میشد.
🔹توصیف احساسات: توصیف احساسات، در درک موقعیت شخصیتها نقش دارد. اگر توصیف احساسات کم باشد، یا نباشد، در برخی از صحنهها امکان دارد که خواننده، نتواند احساس و موقعیت خواننده را درک کند. داستان زندگی آراس پس از از دست دادن حافظهاش را روایت میکند که بیشتر احساساتش را یادش نمیآید اما بازهم با این وجودش رمان از نظر توصیفات احساسات غنی میباشد و خواننده در حد مطلوب و متوسطی قادر به ادراک احساسات و حالات شخصیت ها است.
🔸زاویه دید:
دو زاویهی درد در داستان وجود دارد. اول شخص و سوم شخص. در طول داستان، نویسنده میتواند از هر دو زاویهی دید استفاده کند، اما منتقد باید دقت کند که این زاویهی دیدها به موقع و در جای مناسب عوض شده باشند و تند تند و بی دلیل عوض نشده باشند. نویسنده فقط یکبار زاویه دید را تغییر داده است که آن هم هیچ ایرادی به داستان وارد نمیکند و پس از آن زاویه دید داستان بصورت یکنواخت و اول شخص داستان روایت شده است.
🔹کشمکش و تعلیق:
🌷تعلیق، اولین دلیلی است که ما یک داستان را دنبال می کنیم. اولین چیزی که یک ذهن را به حرکت مجبور میکند، محرکهایی است که از محیط می گیرد. این که چه طور دفاع کند، چه طور حس کند، چه طور خودش را نجات بدهد و چه طور برای این محرک، جوابی پیدا کند. پس اولین کاری که نویسنده در ذهن خواننده ایجاد کند این است که حس کند سوالی برای جواب دادن یا مسئلهای برای حل کردن وجود دارد. تعلیق همان سوالی است که مخاطب از خودش میپرسد. نویسنده، باید تعلیق مناسب با داستان را در متن داستان قرار دهد. منتقد نیز هم باید از دید خواننده و هم از دید منتقد، تعلیق را برسی کند. تعلیق داستان در روایت مشکلات بین غزاله و آراس یا دوستان قدیمی آراس و زندگانی پر رمز و راز او بسیار تعلیق زیبایی بود و مخاطب را کنجکاو برای خواندن ادامه اثر میکرد.
🌷کشمکش تقابل میان شخصیتها یا نیروهای مختلف داستان است که بنیاد حوادث را پی میریزد. کشمکش ممکن است میان یک شخصیت با یک یا چند شخصیت دیگر یا با جامعه، یا یک شخصیت و یک نیرو، یا دو نیرو باهم، یا یک شخصیت با خودش باشد. کشمکشها از نظر کلی، به دو دسته تقسیم میشوند.
کشمکش بیرونی یا فرافردی: این کشمکشها در حالت بیرون از ذهن شخصیتها و اکثرا به صورت فیزیکی هستند. مثل بحثهای لفظی و یا دعواهای فیزیکی شخصیتها با هم. کشمکش بیرونی بیشتر در کشمکش میان غزاله و آراس دیده میشد که در قطع کشمکش ها در زمان مناسب باعث ایجاد تعلیق و جذب خواننده میشد.
کشمکش درونی: این کشمکشها در حالت دورن ذهن شخصیتها هستند و حالت فیزیکی ندارند. مثل افکار ضد و نقیض یا مشغلههای زیاد فکری بعضی شخصیتها. این نوع کشمکش نیز بطور فراوان در داستان دیده میشد که آراس در اکثر مواقع با خودش درگیر بود و در ذهن خودش درگیری زیادی داشت.
🔸ایده و پیرنگ:
پیرنگ در واقع به اسکلت داستان گفته میشود. یعنی اولین ایدهی کلی داستان که به آن شاخ و برگ داده میشود. پیرنگ دو نوع باز و بسته دارد که نمیتوان آن را قبل از به پایان رساندن داستان تشخیص داد. ایده و پیرنگ، در چهار دسته قرار میگیرند.
آنطور که مشخص است ایدهی رمان شما یک ایده ی ترسناک است که بیشتر با حضور یک فرد مزاحم در زندگی آراس خودش را نشان می دهد که مشکلات زندگی آراس آن را با ژانر درام تلفیق کرده است. بیشتر اوقات فردی با شمایل خود آراس مزاحم است و این ایده ی جذاب اما نسبتاً کلیشه ای به شمار می رود. ایده و پیرنگ شما در حالت اول یعنی ایدهی خوب و پیرنگ خوب قرار میگیرد چراکه هنوز مشخص نشده است که رمان بر چه ایده و اساسی نگاشته است و انتظار میرود که ایده ای نو و خلاقانه در انتظار خواننده باشد. پرداختن به ایده نیز در سطح متوسط رو به بالا قرار دارد.
🔹ایرادات نگراشی:
ایرادات نگارشی نیز به ندرت در رمان دیده میشود که بیشتر مربوط به غلط های املایی است. جای نگرانی نیست چراکه تعداد این ایرادها انگشت شمار است و حین ویراستاری برطرف میشوند.
🔸 نظر از دیدگاه خواننده:
از خواندن رمان زیبایتان لذت بردم به شخصه چندان طرفدار رمان های ترسناک و درام نیستم و ازاین رو نمیتوانم نظر شخصی ام را بیان کنم اما قلم بسیار خوبی دارید و مثل همه ی قلم های جای پیشرفت بسیار. خسته نباشید و قلمتان ماندگار 🌺
🔹 سخن پایانی منتقد:
قطعاً نقد به معنای کوبیدن نیست؛
بلکه رسالت اصلی آن ساختن است.
ساختن یک اثر، بهتر از آنچه که قبلاً بوده است... .
هیچ اثری بیایراد نیست پیشرفت هیچ اثری هم ناممکن نیست اما تلاش برای پیشرفت همیشه ممکن است موفق و موید باشید 🌺