"بنام آنکه از نسبت محیط دایره به قطرش آگاه است"
🌹نقد رمان شوفر فردی من🌹
عنوان: عنوان شما از سه بخش شوفر+فردی+من تشکیل گردیده است. این عنوان از نظر کلیشه کلمه ی من کلیشه دارد و میتوان گفت عنوان رمان شما ۳۰٪ کلیشه را به خود اختصاص داده است.
از نظر معنایی عنوان رمان شما از کلمات بسیار محاورهای استفاده نموده است که به هیچعنوان ثقیل بودن کلمات در آن مشاهده نمیشود. پیشنهاد بنده تغییر عنوان به 《رانندهی شخصی من》میباشد. بازهم نظر خودتان بهعنوان نویسنده ارجحيت داشته و انتخاب برعهدهی خودتان است.
از نظر جذابیت و جذب مخاطب نیز عنوان شما جذابیت کافی را دارا نمیباشد.
عنوان شما اندازهی استاندارد را دارد. و با ژانرهای انتخابی تناسب متوسطی دارد.
ژانرها: ژانرهای انتخابی شما عاشقانه و طنز بودند که ژانر انتخابی طنز در متن رمان بهعنوان ژانر قالب مشاهده میشد که در کنار آن ژانر عاشقانه نیز به آن جذابیت بخشیده بود. ژانرهای انتخابی از نظر تناسب با متن رمان مشکلی نداشتند.
خلاصه رمان: خلاصهی رمان شما هیچ اطلاعات خاصی از داستان بروز نمیداد و گنگی خاصی نیز در آن مشاهده نمیشد. بهنظر بنده لازمهی ویرایش و ایجاد تغییرات و افزودن سرنخهای کوچکی از کلیت داستان در خلاصهی شما وجود دارد. اندازهی متناسب نیز در آن مشاهده میشد ودر اندازهی استاندارد بود و اما فهوای متن شما در خلاصه اما جذابیت خاصی برای خواننده میآفرید. همچنین خلاصهی انتخابی با ژانر های انتخابی و عنوان تناسبی نداشت اما ارتباط و تناسب محسوسی با بدنه در آن مشاهده میشد.
جلد رمان: در جلد رمان فونت مناسب برای ژانرهای انتخابی انتخاب گردیده بود، تکست روی جلد و عکس جلد نیز با بدنه، عنوان، و ژانرهای انتخابی ارتباط و همگونی خاصی داشت اما هیچ تناسبی با خلاصه در آن مشاهده نگردید.
مقدمه: مقدمه از نظر اندازه ی مناسب و استاندارد مشکلی نداشت و ارتباط آن با بدنه مشاهده می شد اما بیشتر به ژانر تراژدی میخورد تا عاشقانه و طنز. اما جذب مخاطب بهعنوان دومین عامل جذابیت رمان در این بخش بهخوبی رعایت شده بود و حس گنگی خاصی داشت که در رمان علت آن مشخص میشد.
آغاز: آغاز در کل، بهنظر بنده مشکل چندانی نداشت، مکان و وقایع و فضای اتفاقات و داستان را به رخ میکشید، متفاوت بود و از کلیشه به دور بود. کنجکاو کنندگی لازم برای مخاطب نیز در آن مشاهده میشد.
میانه: میانهی رمان همانجایی که رامش وارد عمارت شد و با خانوادهاش دیدار کرد بود و اطلاعات به صورت ناگهانی وارد داستان شد و باید اطلاعات به صورت تدریجی افزوده میشد تا مخاطب سردرگم نشود و از این جهت کاستیهایی در آن مشاهده میشود. امّا در بحث کلیشه، ایدهی شما بخش خیلی زیادی از کلیشه را به خود اختصاص میداد و بیش از اندازه احساسی میشد. بهنظر میرسد کشمکشها و وقایع متفاوت را نیز باید در این بخش میافزودید.
لحن و بافت: لحن و بافت شما از حالت اول از سه حالت بافت و لحن را دارد. یعنی دیالوگ محاورهای و مونولوگ نیز محاورهای. این تناسب همهجا بهخوبی رعایت شده و تناسب بین این دو برهم نخوردهاست.
سیر رمان: سیر رمان شما در اوایل کاملاً متعادل بود و کمکم وقایع و اتفاقات و اشخاص وارد ماجرا میشدند اما به یکباره ماجرای پیداشدن خانوادهی گمشده و بیدار شدن عشق نهفته، سیر خیلی تند و گیجکنندهای به مخاطب انتقال داد.
دیالوگ ها و مونولوگ ها: علائم نگارشی در دیالوگها و مونولوگها بهخوبی استفاده نشده بود و در اکثریت جاها، استفادهی بدون نیاز به لزوم استفاده از سه نقطه مشاهده میشد. تناسب نیز اصلاً رعایت نشده بود و مثلاً ۱۰ خط کامل دیالوگ محور و یا ۱۰ خط کامل مونولوگمحور بود که این جزء نقایص رمان به شمار میرود.
شخصیت پردازی: رکن توصیف غیر مستقیم تقریباً در شخصیت پردازی رعایت گشته بود اما موهای بور و طلایی و چشمهای عسلی و بینی عملی و لب قلوهای کمی کلیشهای بهنظر میآمد. تناسب اخلاقها و ارکان شخصیتی افراد نیز تا حدود قابل قبول رعایت گشته بود.
توصیف مکان: توصیف مکان درک کاملی از اماکن موجود در فضای داستان را برای خواننده بهوجود میآورد که این نقطهی قوت آن بهشمار میرود.
توصیف صداها و آواها: توصیف جهت صدا، تن صدا و حالت صدا بهخوبی انجام شده بود اما توصیف صداهای موجود در محیط توصیفات مطلبوبی نبود. یعنی اصلاً انجام نشده بود!
توصیف احساسات: توصیف احساسات در حد معقول بود اما جا دارد که بیشترش کنید.
زاویه دید: زاویهی دید داستان شما اول شخص بود و تغییرهای آن تقریباً بهجا بود. البته زاویهدید مطلوبی برای داستان اینچنینی بهشمار میرود.
کشمکش و تعلیق: کشمکش ها و تعلیق ها از نوع درونی تقریباً کمبودشان در داستان مشهود بود زیرا اصلاً توجهی به کشمکش درونی رامش در رابطه به قبول وقایع جدید و حیرتآور برایش، نکرده بودید. اما کشمکش های بیرونی به طور مطلوب بود اما اگر بیشتر شود بهتر خواهد شد و هنوز جا دارد کشمکش های بیرونی یا فرافردی را بیشتر نمایید.
ایده و پیرنگ: ایده شما بیشتر کلیشهای بهشمار میرود و خیلی افسانهایست اما پیرنگ و پردازش از آن بدتر است، بهنظر بنده میتوانستید پردازش بیشتر و دقیقتری روی ایده انجام دهید چون ایده کشش آن را داشت که پردازش بهتر و جذاب تری رویش صورت بگیرد.
ایرادات نگارشی: ایرادات نگارشی به حد خیییلی زیادی زیاد بود از جمله :
- استفاده نکردن بجا از سه نقطه
- استفاده نکردن از نیم فاصله
- استفاده نکردن از سه ستاره برای تغییر زاویه دید یا تغییر فضا و زمان و....
و نیازمند ویرایش کاملاً اصولی و بادقت می باشد و نظر بنده این است هرچه سریعتر نسبت به رفع این ایراد اقدام نمایید چون هرچه پیش میرود حجم رمان بیشتر میشود و مشکل بزرگی ایجاد خواهد شد.. .
نقاط قوت و ضعف:
ضعف: عنوان. خلاصه. میانه. سیر رمان. دیالوگ و مونولوگ. شخصیت پردازی. کشمکش و تعلیق. ایده و پیرنگ. ایرادات نگارشی.
قوت: ژانر ها. جلد. مقدمه. آغاز. لحن و بافت. توصیفات. زاویه دید.
نظر از دیدگاه خواننده: نظر از دیدگاه خواننده جذاب بود برایم و آرزوی موفقیت برایتان دارم.
این سخن بنده را بهعنوان نقد نگذارید بلکه بهعنوان توصیهای از سوی یک خواننده بگذارید. سعی کنید بیبند و باری و پایبندی صفر درصدی به قوانین اسلامی را در نوشتهتان کاهش دهید. یقیناً سطح آن را بالا خواهد برد.
سخن آخر منتقد: ذهن خلاقی دارید و می توانید با دقت و تفکر بیشتر، کارها و نوشتههای بهتری از خودتان ارائه دهید. نقد بهمعنای کوبیدن و کسر انگیزه نیست، حقیقتاً گامی روبهجلو برای بهبود سطح قلم شماست! قطعاً نقدهای خوب نیز اول یک نقد کوبنده داشتهاند و هیچ قلمی از ابتدا خوب نبوده است.
رمان شما ژانر احتماعی اندکی در خودش گنجانده بود که خیلی جذاب بود و مشکلات کودکان بیسرپرست را خیلی خوب به تصویر میکشید مسئلهی انتخابی برای نگاشتن رمان، تحسین برانگیز بود و آرزوی موفقیتهای چشمگیر را در نوشتههای بعدی و این نوشته برایتان از خداوند متعال دارم.
قلمتان ماندگار و پایدار⚘💜🤝