جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد شورا نقد شورا | غوغای خاموش شب

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط Kosarvalipour با نام نقد شورا | غوغای خاموش شب ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 270 بازدید, 6 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع نقد شورا | غوغای خاموش شب
نویسنده موضوع Kosarvalipour
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Raaz67
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,096
مدال‌ها
4
نام رمان: غوغای خاموش شب
نام نویسنده: مژگان خلیلی
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، تراژدی
گپ نظارت: (1)S.O.W
خلاصه رمان: خواب دیدم، رویایی بسیار دردناک و در عین حال غمناک که روح و روانم را به آتش می‌کشید. او را دیدم که ناگهان مرا ترک کرد، در یکی از این شب‌های طولانی رهایم کرد و من هرگز نگفته بودم دوستش دارم...
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,096
مدال‌ها
4
IMG_۲۰۲۳۰۹۱۰_۱۹۵۴۰۸.jpg
بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم

نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما
سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقد رمان شما: @Raaz67
*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تاپیک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات

به امید موفقیت روز افزون شما
|کادر مدیریت تالار نقد|
 

Raaz67

سطح
4
 
منتقد ارشد کتاب
منتقد ارشد کتاب
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Apr
1,349
18,673
مدال‌ها
7
به نام نویسنده‌ی روزگار

عنوان: از سه واژه‌ی غوغای+ خاموش+ شب تشکیل شده است. نام رمان زیبا و شخصیت اصلی رمان است و با بدنه و جلد و ژانر مرتبط است و جذب کافی را دارد، اما از کلمات کلیشه‌ای استفاده شده که ۶۰ تا ۷۰ درصد کلیشه‌ای می‌باشد.

ژانرها: عاشقانه، اجتماعی، تراژدی تشکیل شده است که با بدنه ارتباط دارد و عاشقانه‌های غوغا به برادرش و سپهر و مابقی شخصیت‌ها و موضوع درگیری اجتماعی و عاشقانه‌ی مرضیه و امیر و حتی سقط مریم را در خود جا داده بود، اما نویسنده باید بداند ژانر تراژدی، همیشه با مرگ و غم شخصیت اصلی به پایان می‌ر‌سد و حواسش به این موضوع باشد.

جلد رمان: تصویر مرد و زنی است که عاشقانه در زیر نور مهتابی شب که کلاغ‌ها در حال پرواز بر بالای سرشان هستن و ماه بزرگی پشتشان است، عاشقانه یک‌دیگر را در آغوش گرفتن که با تم و فونت بسیار زیبایی به تصویر کشیده شده که با بدنه و تنها با ژانر عاشقانه در ارتباط است.

خلاصه: خلاصه اندازه‌ی استانداردی نداشت و کم بود و باید چند خطی با کلمات اسرارآمیز و مبهم به آن اضافه کند. همچنین خلاصه از کلمات بسیار ساده و کلیشه‌ای تشکیل شده بود که با جمله‌ی (ناگهان مرا ترک کرد و رهایم کرد) تا حدودی روال و محتوای اصلی رمان را لو می‌داد و از جذابیتش کم می‌کرد.

مقدمه: کلمه‌ی مقدمه‌ای نوشته نشده بود که خواننده متوجه شود آن متنی که بعد از خلاصه نوشته بود مقدمه است، اما اگر همان را هم مقدمه فرض کنیم که نویسنده فراموش کرده است بنویسد، بسیار طولانی بود و مثل این بود که نویسنده متنی از پارت‌های آخر رمان را برای مقدمه استفاده کرده بود. اندازه‌ی مناسبی نداشت و نباید بیشتر از نه خط باشد و هیچ‌گونه آرایه ادبی در آن به کار نرفته بود و نمی‌شد به عنوان مقدمه قبول کرد. در مقدمه باید از کلمات زیبا و اسرارآمیز ادبی استفاده کرد و گاهی چند جمله‌ی کوچکی از رمان را در آن دخیل داد تا برای خواننده جذب کنندگی کافی را داشته باشد و ترغیب به خواندن شود.

آغاز: از توصیف مستقیم ظاهری و شخصیت پردازی مرضیه شروع شده بود که در حال چت با شخص ناشناسی که بعداً امیر نامی بود، شروع شده بود که به دلیل توصیف مستقیم شخصیت پردازی، کلیشه‌ای بود. نویسنده می‌توانست از همان کشمکش مرضیه با درخواست مرد ناشناس برای دیدنش، جور دیگری آغاز کند مثلاً به جای ( غوغا چی بهش بگم؟ مرضیه با کلافگی گفت.) که یکم خواننده را سردرگم می‌کرد که منتظر است مرضیه چیزی بگوید در صورتی که قبل از آن سوالش را پرسیده بود، توصیفات مستقیم را حذف کند و این‌گونه بنویسد⬅️ در حالی که موهای قهوه‌ای رنگش را پیچ و تابی می‌داد، با کلافگی و استرسی که در صورتش هویدا بود و با خوردن پوست لبش نشان می‌داد گفت:
- غوغا چی بهش بگم؟
در آغاز توصیف مکان مستقیم بود و توصیف صدا و آوا نیز کم بود که توصیه می‌شود چاشنی‌اش را زیادتر و به دور از اشاره‌ی مستقیم باشد.

میانه: دور از کلیشه بود و اطلاعات و شخصیت‌ها آرم‌آرام گفته و به خواننده داده شده بود که نقطه‌ی مثبت رمان بود. نقطه‌ی اوج رمان هیجان انگیز نبود، اما می‌توان به ابراز محبت و عشق اشاره کرد که این‌جا کمی باعث سردرگمی میشد، غوغا و سپهر تنها در یک دیدار به طور ناگهانی عاشق هم شده بودن و از پسری با شخصیت سرد سپهر، چنان ابراز که می‌تواند غوغا را نادیده بگیرد (لعنتی نمی‌توانم ) برای نادیده گرفتن غوغا، آن هم بعد از تنها یک برخورد، کمی دور از واقعیت بود و همچنین دوگانگی رفتار غوغا که با آن ابراز محبت در کافه، چرا غوغا هنوز مانده بود که آیا سپهر دوستش دارد یا نه و برایش مهم است یا نه؟ و اوج دیگرش سقط جنین مریم بود که باعث آغاز رابطه آن‌ها میشد که جای سوال داشت هیچ زن بارداری برای سقط آن‌طور بی‌هوش، سقط نمی‌کند؛ حتماً و مسلماً درد طاقت فرسای زایمان را تجربه می‌کند. تنها یک صورت آن بی‌هوشی ایجاد میشد آن هم این است که درد و خونریزی ناگهانی در اثر سقط خود به خودی ایجاد شود و سقط انجام شود و بعد از آن بی‌هوشی ایجاد شود یا در دوران نقاهت که به طور ناگهانی خونریزی غیرعادی در اثر درست دفع نشدن جنین و یا هزاران مورد دیگر به خاطره خونریزی دچار شوک و بی‌هوشی شود که قابل قبول‌تر است. به نویسنده پیشنهاد می‌شود این‌ بخش از رمان را بازنویسی کنند.

لحن و بافت: راستش دیالوگ‌ها به نظر می‌رسید محاوره‌ای است و مونولوگ‌ها ادبی، اما در مونولوگ‌ها گاهی (را به رو) تبدیل میشد و در دیالوگ‌ها برعکس (رو به را) تبدیل میشد و همچنین بعضی از کلمات در عامیانه گاهی ادبی میشد و باعث ضد و نقیض بودن جمله میشد و خواننده را دچار سردرگمی می‌کرد و رشته‌ی ادامه‌ی رمان از دست خارج میشد و در ذوق میزد.

سیر رمان: متعادل بود و اتفاقات قدم به قدم در طول داستان رخ می‌داد و ناگهانی به مخاطب نمی‌رسید و این خود نقطه مثبت رمان بود.

دیالوگ و مونولوگ‌ها: تناسب بین دیالوگ‌ و مونوگ‌ها رعایت شده بود، اما از علائم نگارشی مناسبی با حالت و نوع جمله استفاده نشده بود و گاهی دیالوگ شخصیت‌ها شبیه بهم میشد.

شخصیت پردازی: کلیشه‌ای و مستقیم بود. توصیف باید غیرمستقیم در طول داستان گفته شود. شخصیت اخلاقی باید با یک‌دیگر تناسب داشته باشند مثلاً نمی‌شود هم شیطون باشد و هم مغرور، که غوغا تا حدودی همین‌گونه بود.

توصیف مکان: توصیف مکان به درک بهتر موقعیت و حالت شخصیت کمک می‌کند که به اندازه بود اما مستقیم بود. توصیف مکان باید غیرمستقیم باشد.

توصیف احساسات: توصیف احساسات در درک موقعیت شخصیت‌ها به اندازه کافی بود و به خوبی احساسات عشق به برادر و صحنه‌ها را بیان کرده بود اما در احساسات نسبت به برادر کمی زیاده‌روی و اغراق‌آمیز بود و باعث خستگی خواننده میشد.

زاویه دید: در ابتدای رمان شخص اول بود و تا آخر رعایت شده بود و گاهی به سوم شخص تبدیل میشد که درست در جای خودش برای فلش بک اتفاق قبل به سوم شخص تبدیل شده بود و تند‌تند و بی‌دلیل عوض نشده بود که خود نقطه مثبت رمان بود.

کشمکش و تعلیق: کشمکش و تعلیق به خوبی رعایت شده بود و کشمکش درونی مثل مشغله‌های فکری غوغا را به خوبی به تصویر کشیده بود که نقطه مثبت رمان بود.

ایده و پیرنگ: راستش من هنوز ایده نویسنده را متوجه نشدم که چه اتفاقی قرار است در ادامه‌ی رمان رخ بدهد، مگر این‌که پای رقیب عشقی در رابطه با سپهر و غوغا با آن شخص مرموز که حس می‌کنم امیر است رخ دهد که کمی کلیشه‌ای است. ما بارها شاهد چنان رقابت‌ها و دعوا و کینه‌توزی‌های عشقی بوده‌ایم، مگر آن‌که نویسنده‌، ایده‌ی تازه‌ای در سر داشته باشد و متفاوت‌تر به تصویر بکشد و پایان متفاوتی داشته باشد که پردازش نسبتاً خوب بود و امیدوارم در پارت‌های بعد سوپرایز ویژه‌ای را به تصویر کشد.

ایرادات نگارشی: زیاد بود و من تنها تا حدودی از آن را بازگو می‌کنم که مابقی را مطابق با همین مورد‌ها اصلاح کنید.
⚠️این کلمات بهم چسبیده نوشته شده بودن که باعث بدخوانی میشد.
تاجایی⬅️تا جایی
باتمامی⬅️ با تمامی
واردخانه⬅️ وارد خانه
⚠️غلط‌های املایی که نیاز به اصلاح دارند.
کثری از ثانیه⬅️ کسری از ثانیه
پیجید⬅️پیچید
حمایل⬅️حائل
سورمه‌ای⬅️ سرمه‌ای
هرزگاهی⬅️ هرازگاهی
دهشتناک⬅️ وحشتناک
حرارات⬅️حرارت
اسفند⬅️ اسپند
⚠️این کلمان باید با نیم فاصله نوشته شود که زیاد بود و من به چند مورد اشاره کردم.
سریعتر⬅️ سریع‌تر
سالها⬅️سال‌ها
چهره اش⬅️ چهره‌اش
منم⬅️ من هم
الانم⬅️ الان هم
آبمیوه⬅️ آب‌میوه
بچت⬅️بچه‌ات
عاقل اندر سفیهی⬅️ عاقل اندر سفیه‌ای
تعریشا⬅️تعریفش رو
نیشگان⬅️ نیشگون
نمیشه⬅️ نمی‌شه
⚠️ کلماتی که (ها) را برای تأکید به کار می‌بریم باید فاصله‌ی کامل بگیرن.
دعوت کردی‌ها⬅️ دعوت کردی ها!
پررو میشیا⬅️ پررو میشی‌ ها!
باتواما⬅️ با توام ها!
⚠️ میان یه سری جمله‌ها علامت تعجب یا پرانتز و نقطه و ویرگول گذاشتین که اصلاً نیازی نداره مثل:
خدانکنه! عموجون.⬅️ خدا نکنه عمو جون!
بسم‌الله! بگو.⬅️ بسم‌الله بگو!
نفسم برای لحظه‌ای قطع شد و)⬅️ نیازی به پرانتز نداره
⚠️ اعداد را باید به صورت حروف نوشت.
۴۰ ساله⬅️ چهل ساله
دو، ده و چهار صندلی
⚠️ یه سری وصف و جملات نامفهوم بود که معنی خاصی نداشتن و من منظور وصفتون را متوجه نشدم مثل:
اکنون اهم اخبار⬅️ یعنی چی
از پشت کوه سید محمد⬅️ یعنی چی
⚠️ استفاده از کلمات فیلترینگ
⚠️ کلمات تنوین‌دار و باید حتماً رعایت بشند.
کاملا⬅️ کاملاً
حتما⬅️ حتماً بعدا⬅️ بعداً
نقطه قوت: ژانر، جلد، کشمکش و تعلیق‌ و زاویه‌ی دید، توصیف احساسات، سیر رمان.

نقاط ضعف: عنوان، آغاز ، میانه، خلاصه، مقدمه ، لحن و بافت، توصیف مکان، شخصیت پردازی، ایرادات نگارشی، ایده و پیرنگ.

سخن منتقد: مژگان عزیز، من معتقدم کسی که قلم دست می‌گیرد و می‌نویسد، نویسنده‌ی کوچکی در دست و ذهنش دارد که کافی است با اجتماع و تجربه، پرورشش دهد و دست از نوشتن برندارد تا روحش خلاق شود. به جمع نویسندگان خوش آمدید، قلمتون مانا.
@mojgan
 

mojgan

سطح
2
 
ناظر تایید
ناظر تایید
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Oct
538
10,003
مدال‌ها
4
از اینکه وقت گذاشتین ممنونم.
درباره ی عنوان توضیح اینکه من در ابتدا قصد داشتم که فقط اسم رمان غوغا باشه که موافقت نشد و بعد به غوغای خاموش شب تغییر دادم .که این عنوان کاملا با داستانم در راستاست .وبرای اینکه مفهوم ان به درستی جا بیفته از بیت حافظ در جلد هم استفاده کردم .تگر بخواهم در مورد ان توضیح بدهم تمام داستان رمانم مشخص می شود . در خصوص خلاصه و مقدمه با شما موافقم ان را اصلاح می کنم.پارت اول رمان را من قبل از اشنایی با رمان بوک نوشتم و همانطور که خودتان گفتین قسمتی از میانه ی رمانه .در مورد لحن و بافت و غلط های املایی و ویرایشی هم ان را اصلاح می کنم. اهم اخبار اگر اخبار گوش داده باشید مجری اخبار این جمله را بسیار به کار می برد و کوه سید محمد مربوط به شهر داستان است که مشخصا اگر اهل اصفهان باشید .کاملا متوجه می شوید کجاست .داستان من در یکی از شهرستان های استان اصفهان رخ داده و بنابراین برای فهم به طور مستقیم از اسامی استفاده کردم.
در مورد شخصیت غوغا ،شیطون هست ولی مغرور نیست و علت رفتارش بر می گرده به رابطه با برادرش .تعریف از شخصیت علی از هدف های اصلی من بود .چون قرار نیست تمامی روابط به عشق بین دو زوج باشه چیزی به نام مهر خواهر و برادری هست که سعی کردم نشان بدم . من هنوز به نقطه ی اوج داستان نرسیدم و ایده ی من چیزی متفاوت با تصور شماست .و وقتی شما تصور کردین که قرار یک رقیب عشقی پاش به وسط داستان بیاد نشون می ده که من به هدفم رسیدم و نقطه اوج داستان هیچ ربطی به تصور شما نداره.در مورد اینکه گفتید که سپهر با یک بار دیدن عاشق غوغا شده و میگه لعنتی ... ما داستان را از زاویه ی دید غوغا می خوانیم و بنابراین در شما این تصور به وجود امد .من با هدف این جمله را نوشتم. چرا که بعد متوجه خواهید شد . سپهر خیلی قبل تر عاشق غوغا شده است.در مورد قسمت سقط جنین حتما ان را باز نویسی می کنم . در مورد دیالوگ ها و منولوگ ها من متوجه منظور شما که فرمودید علایم نگارشی متناسب با حالت جمله و نوع جمله رعایت نشده نشدم ممکنه برام توضیح دهید تا اصلاح کنم .
در پایان به خاطر نقد خوبتون متشکرم و امیدوارم با کمک شما بتوانم ایرادات را بر طرف کنم
 

Raaz67

سطح
4
 
منتقد ارشد کتاب
منتقد ارشد کتاب
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Apr
1,349
18,673
مدال‌ها
7
گلم درسته که عنوان در راستای رمانه و اشاره هم کردم که زیباست و با بدنه مرتبطه، اما از کلمات کلیشه‌ای استفاده شده و چندین نام با عنوان‌های مختلف غوغای خاموش، غوغای کاکتوس، غوغای خموش و خاموشی شب و غیره که بسیارند وجود داره، باز هر جور خودتون صلاح می‌دونید.در مورد مغرور نبودن غوغا اگه نبود پس چرا سر هر موضوع کوچکی به غرورش برمی‌خورد و احساس خورد شدن و تحقیر شدن می‌کرد. در مورد کوه سید محمد و اخباری که گفتید باید بگم که داخل پرانتز یا باید توضیح بدید یا تغییر، چون همه که اخبار نمی‌بینند و همه اهل اصفهان نیستن، شما دارید راجع به جایی حرف می‌زنید که یکی از شهرستان‌های اصفهانه و باید راجع به اون مکان هم توصیف مکانی غیرمستقیم بدید و هم در مورد هر چیزی از آن داخل پرانتر توضیح بدین که مثلاً به دلیل فلان موضوع نام این کوه را سید محمد گذاشته‌اند. شما وصف و گفتگوی دیالوگ که دارین باید قابل فهم و درک باشه تا خواننده خودش رو در اون موقعیت تصور کنه (نوشتاری روان). من متوجه منظور شما هستم و اگر نقد رو به دقت خونده باشین اشاره کردم که ژانر عاشقانه، مهر و محبت علی و غوغا را به خوبی به تصویر کشیده بود، اما از نظر منتقد و خواننده کمی زیاده‌روی شده بود، چرا که در جای‌جای رمان خواننده به خوبی متوجه مهر و عاطفه وصف ناپذیر خواهر و برادری آن دو میشد و نیازی به تاکید بیش از اندازه آن نبود. شما با کارهای که علی می‌کرد یا حتی دلتنگی‌های غوغا بعد از ازدواج علی داشت عشق آن دو رو نشان داده بودید.
توضیح دادم که از حالت ادبی و عامیانه خارج میشد و علائم نگارشی هم براتون مثال زدم. باز اگه سوالی بود نمایه بپرسید. هر کمکی ازم بربیاد در خدمتم عزیزم. خواهش می‌کنم موفق باشید.
 
آخرین ویرایش:

mojgan

سطح
2
 
ناظر تایید
ناظر تایید
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Oct
538
10,003
مدال‌ها
4
ممنون عزیزم، از وقتی که گذاشتین ممنونم و حتما روی کمک شما برای بهتر شدن رمانم استفاده می کنم.
 

Raaz67

سطح
4
 
منتقد ارشد کتاب
منتقد ارشد کتاب
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Apr
1,349
18,673
مدال‌ها
7
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین