جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد شورا نقد شورا | نازپری

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط Tara Motlagh با نام نقد شورا | نازپری ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 186 بازدید, 5 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع نقد شورا | نازپری
نویسنده موضوع Tara Motlagh
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Tara Motlagh
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,505
44,386
مدال‌ها
7
عنوان: نازپری
ژانر: عاشقانه، تراژدی، اجتماعی
نویسنده: رها حمیدی
عضو گپ نظارت: (۸)S.O.W

و هم‌اکنون دستت را به من نمی‌دهی بانو، خسته‌ام از تماشای‌ این درخت ناز که برگ‌‌به‌برگ آرزوهای داستان نافرجام ما را می‌گرید. هنوز برگی به شاخه‌ی زندگی تازه متولد شده‌ی ما مانده است؛ آیا وعده‌ی بازتابیدن عشق پری‌وار از خرمن چشم‌های تو مرا از کوچه‌های بی‌چراغ عبور می‌دهد؟ قلبت را نشانم نمی‌دهی، ویرانم از خیره ماندن به جاده‌ای که از شهر فروتنی تو بیاید. به من نگاه هم نمی‌کنی، که پای پیاده تمام نافراخی راه رسیدن به چشم‌هایت را رفته‌ام و نرسیده‌ام. بهانه‌ات هم نمی‌شوم، که به کوتاهی‌ این آه قسم بانو... روزی تک چراغ روشن‌ دلت می‌شوم.

لینک اثر
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,505
44,386
مدال‌ها
7
Notes_240517_235637_16b.jpg


بسم الله الرحمن الرحیم‌
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما: @؛Raha

سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقد رمان شما: @Tara Motlagh

*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تاپیک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات

به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد:
@Tara Motlagh
@آرشیت
@Raaz67
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,505
44,386
مدال‌ها
7
به نام خالق قلم
عنوان: نازپری
نوشته: رها حمیدی

عنوان:
نازپری
، از دو واژه ناز و پری تشکیل شده که نامی ترکیبی و دخترانه و به معنی آنکه مانند پری زیباست و ناز دارد، است. و غیر از این معنی و مفهوم دیگری از آن استنباط نمی‌شود. از آنجا که نام شخصیت اول داستان نازپری‌ست می‌تواند با محتوای داستان ارتباط داشته باشد.
از آنجا که عنوان یک نام انسانی‌ست، می‌تواند با هر سه ژانر انتخابی نویسنده یعنی عاشقانه، تراژدی و اجتماعی ارتباط داشته باشد. کتابی با عنوان «نازپری یا پری‌ناز» نوشته فریده خلعتبری وجود دارد و از این جهت می‌توان گفت عنوان، کلیشه چندانی ندارد. اما واژه‌های عنوان هر کدام به‌صورت جدا، کلیشه نسبتا بالایی دارند. با این‌حال از خود نام نازپری تنها در همان کتاب نام برده شده استفاده شده است. از آنجا که عنوان نامی خاص و ایرانی‌ست از جذابیت خوبی برای خواننده برخوردار است. همچنین عنوان با خلاصه و مقدمه هم ارتباط خوبی دارد و لودهنده سیر داستان نیست.

ژانر:
ژانرهای انتخابی نویسنده عزیز عاشقانه، تراژدی، اجتماعی است. براساس اولین انتخاب نویسنده، ژانر عاشقانه ژانر غالب رمان در نظر گرفته شده است که تا اینجای داستان می‌توان به عشق و علاقه نازپری به سهیل اشاره کرد که البته بسیار کوتاه و گذراست و با مرگ سهیل تمام می‌شود. پس از آن می‌توان به علاقه یک‌طرفه یوسف به نازپری اشاره کرد که آن‌هم بسیار جزئی و گنگ پرداخته شده است و باید برای دیدن فرجامش منتظر ادامه داستان بود. نویسنده عزیز باید بداند اثری با ژانر غالب عاشقانه باید مملو از عاشقانه‌ها باشد چرا که خواننده انتظار دارد شاهد عاشقانه‌های نسبتا زیادی در داستان باشد. از آنجا که با اعدام سهیل عاشقانه آن‌ها تمام شده است پس باید عاشقانه دیگری در سیر رمان گنجانده شود، در غیر این صورت بهتر است با ژانر تراژدی یا اجتماعی( باز هم بسته به ادامه داستان) تغییرش دهید.
ژانر تراژدی را هم می‌توان در عشق نافرجام نازپری به سهیل دید. اما نویسنده عزیز باید در نظر داشته باشد که ژانر تراژدی مختص داستان‌هایی‌ست که پایانشان تراژیک باشد. اگر پایان داستان شما با تراژدی همراه نیست می‌توانید به‌جای ژانر تراژدی از درام استفاده کنید.
ژانر اجتماعی را هم می‌توان با درگیر شدن نازپری توسط بی‌فکری‌ها و خودخواهی‌های سهیل در ورطه‌ باند قاچاق و الزام به ورود به آن باند و همچنین فقر سهیل(عدم توانایی او برای گرفتن جشن عروسی و خرید یک حلقه ساده طلا) مرتبط دانست.
همچنین نویسنده عزیز باید در نظر داشته باشد که چنانچه قرار است پس از این نقش پلیس و عملیات‌ پلیسی در داستان شما پررنگ شود، بهتر است ژانر پلیسی را به ژانرهای خود بیفزایید.

خلاصه:
خلاصه به زبان ادبی نوشته شده است، با اینکه جزئیاتی از داستان را دارد اما لودهنده سیر داستان نیست و کلیشه‌ای هم ندارد. نویسنده در خلاصه از عشق ناتمامی می‌گوید که به جدایی ختم شده و عاشق درخواست فرصت و بازگشت معشوقش را دارد. که به‌نظر می‌آید اشاره به عشق یک‌طرفه یوسف به نازپری دارد.
خلاصه با ژانرهای عاشقانه و تراژدی ارتباط خوبی دارد اما هیچ اثری از ژانر اجتماعی در آن دیده نمی‌شود. حجم خلاصه کمی بیش از حد استاندارد (۳ تا ۹ خط) است و با عنوان، مقدمه و محتوای رمان ارتباط خوبی دارد.

جلد:
تصویر جلد، تصویری از دختری‌ست که کف دستش را به سمت کف دست شخصی که به‌نظر مرد جوانی‌ست گرفته که در هاله‌ای از مه قرار دارد. تصویری از یک عشق که یا با شک و تردید و دودلی همراه است و یا فراق به‌دنبال دارد و شاید هم مرگ مرد درون مه را. که در هر صورت به‌خوبی به ژانرهای عاشقانه و تراژدی اشاره کرده است. از سویی اگر این دود و مه که فرد را از دید مخفی کرده اشاره به پدیده‌ای اجتماعی مثل اعتیاد داشته باشد می‌تواند با ژانر اجتماعی تناسب داشته باشد. با این‌حال نمی‌توان گفت، تصویر جلد تا اینجای داستان تا چه حد با محتوای داستان ارتباط دارد.
فونت به‌کار رفته زیباست و رنگ آن با تصویر همخوانی خوبی دارد. بیت شعر درج شده در بالای جلد هم تنها به بخش عاشقانه داستان اشاره دارد.

مقدمه:
متنی‌ست به زبان ادبی که توسط خود نویسنده نوشته شده، کلیشه‌‌ای ندارد و از جذابیت بالایی برای خواننده برخوردار است. عاشقانه‌هایی که در مقدمه آمده از بازگشت معشوق می‌گوید و انتظار عاشق که با ژانر عاشقانه ارتباط خوبی دارد اما با ژانرهای دیگر ارتباطی دیده نمی‌شود. حجم مقدمه در حد استاندارد(۳تا ۹ خط) است و با محتوای داستان ارتباط دارد.

آغاز:
داستان از جایی شروع می‌شود که نازپری، دختری که به علت ازدواج مجدد پدرش، در کنار پدربزرگ و مادربزرگ مادری‌اش زندگی می‌کند از شوق رسیدن به سهیلی که چند سالی‌ست دوستش دارد گریه می‌کند. صحبت‌هایش با خاله جوانش نشان می‌دهد که با تمام علاقه‌ای که به سهیل دارد اما بنا به دلایلی که ذکر نمی‌شود نسبت به رسمی‌تر شدن این ازدواج دوبه‌شک است. سهیل هم با شنیدن اینکه یکی از همسایه‌ها نازپری را خواستگاری کرده، با وجود مشکلات مالی فراوانی که او را تحت‌فشار گذاشته، تصمیم می‌گیرد هرچه سریع‌تر جشنی بگیرند و سر کاشانه خود بروند.
آغاز کلیشه چندانی ندارد و باتوجه به ادامه داستان شروع خوبی به‌نظر می‌رسد که می‌تواند در ذهن خواننده سوالاتی را هم ایجاد کند. مثلا: دوبه‌شکی نازپری برای این ازدواج به‌ چه علت است؟ آیا از سهیل اشتباه یا خطایی سر زده؟ رفتار نامهربان پدرش با نازپری برای چیست؟ و اینکه آینده نازپری و سهیل به‌کجا ختم خواهد شد؟ این‌ها سوالاتی هستند که تعلیق لازم را برای شروع داستان ایجاد کرده‌اند.
در آغاز داستان، اگرچه توصیفاتی از فضای خانه آقاجان و شخصیت‌هایی که تعدادشان هم کم نیست آورده‌اید اما توصیفات یا خیلی کوتاه و در حد اشاره هستند، مثل:
دستان پر از النگوهای بدل و رنگین نگین دور مچ باریک دخترک حلقه شد و اسپند را از سرش دور کرد
که می‌توانستید در ادامه توصیفات بیشتری از شخصیت نگین بیاورید اما این توصیفات را بسیار ریز به ریز و پراکنده وارد داستان خود کرده‌اید که در این رابطه در رکن مربوطه صحبت خواهیم کرد.
در رابطه با توصیفات مکان هم اکثرا جزئیات چندانی در توصیفاتتان به‌چشم نمی‌خورد، مثل:
صدای قُل‌قُل آب جوش آمده و عطر چای دم کشیده را دوست داشت؛ یک لیوان چای خوش‌رنگ و لعاب برای خودش ریخت و پشت میز مربعی کوچکی که در مرکز آشپزخانه قرار داشت، نشست و در نهایت دستانش را دور فنجان کمرباریک چای حلقه کرد و عرق کردن کف دستانش را به جان خرید.
که اگر جزئیات بیشتری مثل مشخصات لیوان یا استکانی که چای در آن ریخته شده، رنگ و جنس میز و... توصیفی به‌مراتب ملموس‌تر داشتید.
درباره توصیف صدا و احساسات خوب عمل کرده‌اید.
آغاز با محتوای رمان ارتباط خوبی دارد و بیشتر با ژانر درام و عاشقانه مرتبط است.

میانه:
داستان با پرش زمانی ناگهانی به آینده ادامه می‌یابد. پرشی که وقایع و اوج‌های مهمی را در خود دارد و خواننده به‌مرور متوجه می‌شود که چه اتفاقاتی در این مدت زمان افتاده است. اینکه سهیل یک ساقی و قاچاقچی مواد مخدر بوده و به همین جرم اعدام می‌شود اما با اعترافات پیش از اعدامش، با ناجوانمردی نازپری را هم به دردسر می‌اندازد؛ و حالا نازپری برای نجات خود قبول می‌کند برای کم کردن جرم خود با پلیس همکاری کند و وارد باند قاچاق شود، که همگی اوج‌های مهم و قابل توجهی هستند که تحت تاثیر پرش ناگهانی و طولانی زمانی، گنگ و سردرگم کننده هستند.
تا اینجای داستان قبول همکاری با پلیس از سوی نازپری می‌تواند مهمترین اوج به‌شمار آید. که اگرچه همکاری شخص متهم به انجام جرم یا حتی مجرم پشیمان که حاضر به همکاری با پلیس است تا از تخفیف در مجازات بهره ببرد، موضوعی‌ست که با کلیشه همراه است اما کلیشه‌ها همیشه در داستان‌ها وجود دارند و آنچه مهم است نحوه پرداخت آن است که شما تا حد مناسبی از پس آن برآمده‌اید. اما آنچه می‌تواند به بهتر شدن نقاط اوج داستان شما کمک کند، توصیفات مکان و کمی هم شخصیت‌پردازی بیرونی‌ست که در خصوص توصیف مکان، نیاز به کار بیشتر دیده می‌شود. در مورد شخصیت‌پردازی هم در رکن مربوطه صحبت خواهیم کرد.

سیر رمان:
سیر رمان تقریبا متعادل است. اما چند مورد باعث شده داستان دچار گنگی شود و سوال‌های بی‌جوابی را در ذهن خواننده ایجاد کنند.
مثلا در جایی که نازپری بعد از یک شب مملو از بدخوابی و نبرد با کابوس‌ها، تصمیم می‌گیرد برای تغییر آب و هوای دلش به پارک نزدیک خانه برود. در این قسمت کشمکش‌های درونی نازپری بسیار زیادند و کمی از حوصله خواننده خارج. بهتر است در چنین صحنه‌هایی از کشمکش‌های درونی شخصیت در کنار توصیفات و فضاسازی استفاده کنید. همچنین می‌توانید با توجه به پرش زمانی طولانی مدتی که اگر درست پرداخت نشود می‌تواند یکی از نقاط ضعف پررنگ رمان شما به‌حساب آید، در همان پارک و درست زمانی که نازپری درگیر افکار خود است از فلش‌بکی هرچند کوتاه به حوادث گذشته استفاده کنید.
نکته‌ای که درباره همان پرش زمانی که در داستانتان آورده‌اید وجود دارد این است که بسیار گیج کننده است. پرش زمانی ناگهانی شما آن هم بدون هیچ مقدمه‌ای و درست در حد فاصل زمانی که مهمترین اتفاقات را در خود دارد تنها وقتی قابل قبول است که بتوانید آن حوادث را در زمان مناسب برای مخاطب خود شفاف‌سازی کنید. اگر این پرش زمانی نسبتا طولانی را در روند داستان خود مهم می‌دانید و از آن برای ایجاد ابهام و تعلیق استفاده می‌کنید بهتر است در چند نوبت از تکنیک فلش‌بک برای حل سوالات مخاطب استفاده کنید. چرا که هنوز نحوه سواستفاده سهیل از نازپری و بسیاری مسائل دیگر در ذهن مخاطب گنگ باقی مانده است.
مورد دیگر حضور ناگهانی افراد جدیدی‌ست که برای معرفی و شناختشان روندی طولانی را مدنظر قرار داده‌اید. بهتر بود شخصیت‌های جدیدی مثل کوروش و یوسف را که شخصیت‌های مهمی هم هستند یا با مقدمه‌چینی مناسب و یا با یک معرفی و توصیف درست وارد صحنه داستان می‌کردید.
یک مورد دیگر هم اشاره گذرای شما به روابط پر از مشکل نازپری و پدرش است و همین‌طور اصرار پدرش برای ازدواج نازپری با پسر همسرش که بسیار کوتاه و گذرا به آن پرداخته‌اید و به صورت نقطه‌ای گنگ و سوال‌برانگیز باقی مانده است.

مونولوگ‌ها و دیالوگ‌ها:
تناسب بین دیالوگ‌ها‌ و مونولوگ‌ها به خوبی رعایت شده است. معمولا در دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها از علائم نگارشی مناسب با حالت و نوع بیان جمله و شخصیت‌ها استفاده شده است که به درک و فهم بهتر آن‌ها کمک می‌کند.

لحن و بافت:
لحن‌ داستان درحالت مونولوگ‌های ادبی و دیالوگ‌های محاوره‌ای‌ست و این امر در همه پارت‌ها رعایت شده است و پرش لحن در آن‌ها دیده نمی‌شود.

شخصیت پردازی:
به توصیف شخصیت‌ که شامل شخصیت‌پردازی درونی یا رفتاری و همچنین بیرونی و ظاهری‌ست گفته می‌شود. شخصیت‌پردازی رکن مهمی‌ست که باعث جذب خواننده و همذات‌پنداری او با شخصیت‌های داستان می‌شود. توصیفات شخصیت‌ها چه بیرونی و چه درونی باید غیرمستقیم و به دور از کلیشه باشند.
شخصیت‌پردازی بیرونی با اینکه غیرمستقیم و گام‌به‌گام بود و به‌دور از کلیشه اما بسیار پراکنده بود. اینکه در چندین پارت شخصیتها را مخصوصا جزئیات ظاهری شخصیت نازپری را توصیف کرده‌اید یکی از نکات مثبت شخصیت‌پردازی بیرونی در رمان شما بود. مخاطب به مرور متوجه می‌شود نازپری دختری با جثه ظریف، چشمان مشکی، دندان‌های خرگوشی و موهای بلند و مشکی‌رنگ است. اما بهتر این است که در همان اوایل داستان و با حضور هر شخصیت، کمی بیشتر از آنچه ارائه داده‌اید بگویید تا خواننده با کلیات مهم ظاهر شخصیت آشنا شود. جزئیات دیگر را می‌توانید به‌مرور و در جاهای مناسب به خواننده داستانتان ارائه دهید. این حد از گام‌به‌گام بودن توصیفات بیشتر باعث پراکندگی توصیفات و در نتیجه دور شدن از ذهن خواننده می‌شود.
نکته دیگر این است که اگرچه شخصیت‌پردازی برای قهرمانان داستان باید کاملتر و جامع‌تر باشد اما شخصیت‌های فرعی نیز نیاز به معرفی درست و به‌جا دارند. مثلا شخصیت کوروش، آقاجان، خانم‌جان یا حتی نگین و ... که شخصیت‌های فرعی هستند اگرچه توصیفاتی از آنها انجام شده اما با توجه به اینکه بیش از ۵۰ پارت از رمان شما بارگذاری شده، هنوز توصیف کاملی که بتوان آنها را به‌خوبی تصور کرد، صورت نگرفته است. بخشی از دلیل این امر هم، همان توصیفات پراکنده‌ای‌ست که از آن‌ها انجام داده‌اید.
"دست در جیب هودی طوسی رنگش، سر به زیر و با قدم‌های موزون و کوتاه و به قول سهیل مدل‌وار..."
توصیفی غیرمستقیم اما بسیار کوتاه و گذرا از ظاهر و نحوه پوشش نازپری که می‌توانست در جملات بعدی کامل‌تر شود.
مثلا: موهای سرکش بیرون آمده از زیر شال مشکی‌اش را داخل فرستاد، دست در جیب هودی طوسی رنگش، در حالی‌که نگاهش روی کتانی‌های مشکی‌اش دوخته شده بود، سر به زیر و با قدم‌های موزون و کوتاه و به قول سهیل مدل‌وار..."
و
"اولین چیزی که در دیدار با بازپرس پرونده توجهش را جلب کرده بود موهای پُرپشت و پیمانش بود؛ میشد گفت حتی بیشتر از قد و هیکل پهناورش!
یک شروع خوب برای توصیف ظاهر فردی که اولین‌بار است توسط قهرمان داستان دیده می‌شود. اما انتظار می‌رود به‌مرور و نه به‌صورت پراکنده باقی ظاهر این شخصیت برای خواننده مشخص شود.

شخصیت پردازی درونی را خیلی خوب انجام داده‌اید. از میان دیالوگ‌ها و توصیفات رفتار و احساسات شخصیت‌ها، می‌توان به شخصیت درونی قهرمانان داستان پی برد. مثلا نازپری که شخصیت اول داستان شماست، شخصیتی آرام، مهربان و در عین حال باهوش دارد.
"در لحظه نگاه آبی با رگه‌های سرخش به طرف نازپری چرخید"
و
"برای اولین‌باری بود که در این پنج برخورد می‌دید روی حرف آقاجان او با این خشم حرف می‌زند. رگه‌های برجسته‌ و متورم شقیقه‌اش ترس را به دلش راه داد."
این جملات مربوط به توصیف حالاتی از عصبانیت و خشم سهیل است و غیرتی که به‌جوش آمده و نشان می‌دهد او فردی‌ست که معمولا زود عصبانی می‌شود هرچند سعی می‌کند خود را کنترل کند و همانطور که نازپری ادعا می‌کند معمولا صدایش را بلند نمی‌کند.

توصیفات:
توصیفات لازمه صحنه‌پردازی‌ها و فضاسازی یک داستان هستند و در باور‌پذیری و جذابیت داستان نقش مهمی را ایفا می‌کنند. باید این را هم درنظر داشت که توصیفات از هم مجزا نیستند و در کنار یکدیگر توصیفات کامل‌تری را ارائه می‌دهند.
توصیفات باید غیرمستقیم و به دور از کلیشه باشند و به‌صورت گام‌به‌گام انجام شوند. توصیفات، عینی کردن دیده‌ها و شنیده‌های شخصیت‌های داستان برای خواننده در قالب کلمات و جملات مناسب است. بیان کردن وجود و حضور چیزی، صرفا توصیف نیست.
توصیفات مکان در متن داستان شما وجود دارد اما گاهی درست و به‌جا، گاهی کم و گذرا و گاهی هم آنجا که باید وجود ندارد.
برای مثال:
"در کاشانه‌‌ی ۹۰ متری و باصفایشان با آن همه گل و گلدان‌های سفالی و تابلوهای آویخته به دیوار که همگی هنر دست نگین بودند"
اگرچه توصیف فوق یک توصیف غیرمستقیم و نسبتا کامل است اما فقط شامل کلیات صحنه است. بهتر بود شاخ و برگ بیشتری به توصیف خود می‌دادید. مثلا
"صدای رسا و مهربان مامان‌مهری که رگه‌هایی از تجربه و کهولت سن درش خودنمایی می‌کرد، در کاشانه‌‌ی ۹۰ متری و باصفایشان با آن همه گل و گلدان‌های سفالی و تابلوهای آویخته به دیوار که همگی هنر دست نگین بودند، طنین‌انداز شد."
و
"او بی‌جواب‌تر و درمانده‌تر از هر وقتی با یک بغض خانه‌ خراب‌کن به یک نقطه روی دیوار پوشیده از کاغذدیواری طرح قدیمی و نوستالژیک گل‌گلی خیره بود"
توصیفی که اگرچه غیرمستقیم و به‌دور از کلیشه است اما می‌توانست با آوردن جزئیات بیشتر کامل‌تر شود. بیان اینکه کاغذ دیواری‌ قدیمی و نوستالژیک و گل‌گلی‌ست توصیف به‌حساب نمی‌آید. توصیف کردن نشان دادن است نه بیان کردن. پس بهتر این است که کاغذ دیواری مربوطه چه رنگ و طرحی دارد که نوستالژیک و قدیمی به‌نظر می‌رسد را توصیف کنید.

توصیف صدا و آوا می‌توان گفت خوب و به‌اندازه انجام داده‌اید اما کمی در جزئیات کم‌کاری کرده‌اید.
برای مثال:
"صدای کشیده شدن جاروی پاک‌بان محل از ابتدای کوچه، تنها صدایی بود که با صدای پرندگان و چَهچَه‌های اول صبحشان ترکیب شده بود و اگر نازپری شش ماه پیش بود، بی‌شک این صدا می‌توانست او را یک‌بار دیگر عاشق زندگی کند."
بهتر بود به صداها مشخصات می‌دادید تا توصیفاتتان ملموس‌تر شود. مثلا صدای خش‌خش برای جارویی که روی زمین کشیده می‌شود، جیک‌جیک برای پرندگان.
"صدای خش‌خش کشیده شدن جاروی پاک‌بان محل از ابتدای کوچه، تنها صدایی بود که با صدای جیک‌جیک پرندگان و چَهچَه‌های اول صبحشان ترکیب شده بود و اگر..."

توصیف احساسات و هیجانات
می‌توان گفت قلم شما مخصوص توصیف احساسات است. شما بسیار خوب احساسات را توصیف می‌کنید؛ به‌دور از کلیشه و با جملاتی پر از حس که می‌تواند خواننده را با شخصیت داستانتان همراه کند.
برای مثال:
"نگاهشان که روی دخترک و دستان گره‌ خورده و گونه‌های گلگونش نشست، لبخند محوی به رویشان زد"
توصیفی خوب و مناسب از حس خجالت و شرم نازپری که به‌خوبی با توصیف حالات رفتاری و سرخی چهره نشانش داده‌اید‌.

زاویه دید:
داستان تا اینجا که نوشته شده است زاویه دید راوی یا سوم شخص را دارد و تغییری در آن رخ نداده است. با توجه به میزان وقایع و کشمکش‌های بیرونی، به‌نظر می‌رسد زاویه دید سوم شخص انتخاب مناسبی بوده است.

کشمکش و تعلیق:
تعلیق: در سراسر رمان شما تعلیق‌های کوچک و بزرگی وجود دارند. اینکه چرا سهیل می‌خواسته نازپری را هم همچون خود به‌ قعر چاه ذلالت بکشد؟ مگر او عاشق نازپری نبوده؟ در گذشته کوروش چه چیزی وجود دارد که او را آزار می‌دهد. آشنایی نازپری و یوسف پیش از این اتفاقات و ورود مستقیم یوسف به‌ماجرا و عشق او به نازپری؟ و اینکه حالا قرار است چه بر سر نازپری‌ای بیاید که با ندانم‌کاری خود و عشق کورکورانه‌اش به سهیل به دردسری افتاده که به‌خاطر درآمدن از آن باید وارد معرکه خطرناک‌تری شود؟ ارتباط غیرعادی و به‌دور از حس‌های پدر و فرزندی که بین نازپری و پدرش است و...
اما در نظر داشته باشید که بسیاری از این سوالات بیش از اینکه تعلیق به‌حساب بیایند، به‌نوعی به سردرگمی مخاطب منجر شده‌اند و بهتر است با استفاده از روش‌های مناسب، خوانندگان رمانتان را از این گیجی و سردرگمی خارج کنید و به‌موقع جواب سوال‌هایشان را بدهید.

کشمکش‌ها همان موانع و تقابل‌هایی‌ست که برای شخصیت‌های اصلی داستان پیش می‌آیند که شامل کشمکش‌های بیرونی و درونی هستند.

کشمکش‌های بیرونی در داستان شما برحسب ژانر و سیر رمانتان مناسب هستند و خواننده مدام با اتفاقات مختلف تحت تاثیر قرار می‌گیرد. داستان شما با محیطی پر از غم و درگیری‌های احساسی کشمکش‌های خوبی را ایجاد کرده است اما همان‌طور که قبلا هم گفته شد برخی از این اتفاقات بدون مقدمه و یا توضیحی برای خواننده اتفاق می‌افتند که چرایی و چگونگی‌شان در هاله‌ای از ابهام باقی مانده است. اتفاقاتی که با دستگیری سهیل آغاز می‌شوند، اعدام او، درگیری نازپری و خانواده‌اش با این قضیه، همگی اگرچه اتفاقات و کشمکش‌های بسیار خوب و مناسبی برای رمان شما هستند اما بهتر بود یا پرش زمانی آن هم به آن طولانی نداشتید و یا از تکنیک‌های مناسب برای آگاهی بیشتر خوانندگان خود استفاده می‌کردید.
در رمان شما ما بیشتر شاهد کشمکش‌های بین شخصیت‌ها با یکدیگر هستیم. نازپری به‌عنوان قهرمان داستان با اعضای خانواده، سهیل، پدری که بعد از ازدواجش نقش چندانی در زندگی نازپری ندارد اما نازپری به‌شدت از واکنش‌های او هراس دارد، همچنین با یوسف و در آینده با اعضای باند تبهکاری که برای کاهش جرمش مجبور به ورود به آن است و...، همچنین کشمکش بین شخصیت‌ها و اتفاقاتی که به‌وقوع می‌پیوندند مثل قاچاقچی بودن سهیل، دستگیری و اعدامش و... می‌بینیم که همگی در نوع خود جذاب هستند.

کشمکش‌های درونی هم در رمان شما به‌خوبی پرداخته شده‌اند اگرچه گاهی در خلوت‌های نازپری در این مورد کمی زیاده‌روی کرده‌اید اما معمولا به‌خوبی از پس آن برآمده‌اید. به‌نظر می‌رسد این یکی از مهم‌ترین مشخصه‌های قلم شماست که توانایی بالایی در شرح حس و حال شخصیت‌های رمان خود دارید.

ایده و پیرنگ:
داستان درباره نازپری‌ست و عشقی که به نامزدش سهیل دارد؛ عشقی کورکورانه و بدون شناخت که به فاجعه ختم می‌شود. قاچاقچی بودن سهیل و همکاری‌اش با یک باند تبهکار پای نازپری عاشق‌پیشه و ساده‌دل را هم به ماجرا باز می‌کند. چرا که سهیل در جلسات بازپرسی خود اعلام می‌کند نازپری از همه‌چیز اطلاع داشته است پلیس به نازپری پیشنهاد می‌دهد برای کم‌کردن جرم خود با آن‌ها همکاری کند و وارد ان باند شود و اطلاعاتی از ان‌ها را در اختیار پلیس قرار دهد. از سویی متوجه می‌شویم بازپرسی که مسئول پرونده اوست عاشق نازپری‌ست و...
ایده رمان شما با ژانر اجتماعی و عاشقانه کاملا تناسب دارد و همه وقایع به‌خوبی در کنار هم چیده شده‌اند. ایده رمان شما اگرچه با کلیشه‌ای نسبی همراه است چرا که در بسیاری از رمان‌ها شاهد عشقی کورکورانه که قهرمان داستان را دچار مشکلات می‌کند و همچنین همکاری متهم یا مجرم با پلیس و ورود به یک باند خطرناک بوده‌ایم اما آنچه مهم است پرداخت مناسب است تا از کلیشه اثر را بکاهد. در این راستا تقریبا خوب عمل کرده‌اید اگر به نکاتی که در بالا گفته شد بیشتر بپردازید قطعا با توجه به قلم خوبتان، داستانی پرچالش و خواندنی به مخاطبانتان هدیه خواهیدکرد. همچنین بهتر است برای آن پرش زمانی که اتفاقات زیادی را در خود دارد و می‌توان گفت مهم‌ترین نقطه‌ضعف رمان شماست، راهکاری مناسب بیندیشید.

ایرادات نگارشی:
ایرادات نگارشی در متن داستان چندان به‌چشم نمی‌خورد.
• علائم نگارشی معمولا درست و به‌جا استفاده شده‌اند اما
استفاده زیاد و نابه‌جا از ... بارها در متن رمان شما به‌چشم می‌خورد که از آن به جای . و ، استفاده کرده‌اید.

• فاصله‌ها و نیم‌فاصله‌ها هم رعایت شده‌اند به‌جز چند مورد:
بی‌چاره‌✖️ بیچاره✔️
به طور✖️ به‌طور✔️
و...

• افعال در جای درست و متناسب با فاعل‌ها انتخاب شده‌اند و پرش زمانی در آن‌ها دیده نمی‌شود.

• در متن داستان گاهی و بسیار اندک اشتباهات املایی و تایپی به‌چشم می‌خورد:
جزٔ✖️ جز✔️
قالب✖️ قلاب✔️
سطوح✖️ ستوه✔️ به معنی عاجز شدن، درمانده شدن، تحمل نکردن و دلزده شدن
افکارهای ✖️ افکار✔️ افکار جمع مکسر فکر است و نیاز به جمع بسته شدن ندارد
ان‌قدر✖️ این‌قدر✔️ در منولوگ‌های ادبی درست این است که از شکلدرست واژگان استفاده کنیم
بشورد✖️ بشوید✔️
پرپشت و پیمان✖️ بهتر است تنها از کلمه پرپشت استفاده کنید. چنین اصطلاحی بیشتر در رابطه با پر و پیمان به‌کار می‌رود که درباره مو استفاده نمی‌شود✔️
زود به‌هنگامش✖️ زود هنگامش✔️
و...

نقاط قوت:
عنوان، خلاصه، مقدمه، تعلیق و کشمکش‌های بیرون و درونی، توصیف شخصیت درونی، توصیف صدا احساسات، زاویه دید، بافت و لحن، دیالوگ و منولوگ

نقاط ضعف:
توصیفات مکان، شخصیت‌پردازی بیرونی، سیر رمان، پیرنگ

سخن آخر با نویسنده
دوست گرامی، رهای عزیزم
از خوندن داستان زیبات بسیار لذت بردم. قلم زیبای شما در به تحریر درآوردن احساسات مختلف انسان من رو به خوندن ادامه داستان زیبای شما و سرگذشت نازپری تشویق می‌کنه.
برات آرزوی موفقیت می‌کنم عزیزدلم، قلمت مانا🌹
 

؛Raha

سطح
0
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Aug
562
4,417
مدال‌ها
2
سلام تارای عزیز❤️

خیلی ممنونم بابت وقتی که گذاشتی و همچنین ممنونم برای نقد کامل و بسیار خوبتون🌹
حتما نکاتی که گفته شد در ادامه‌ی رمان رعایت میشه و اینکه مرسی برای تعریفات😘
 
آخرین ویرایش:

؛Raha

سطح
0
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Aug
562
4,417
مدال‌ها
2
ممنون میشم تاپیک رمان رو باز کنی
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Hermione
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,505
44,386
مدال‌ها
7
سلام تارای عزیز❤️

خیلی ممنونم بابت وقتی که گذاشتی و همچنین ممنونم برای نقد کامل و بسیار خوبتون🌹
حتما نکاتی که گفته شد در ادامه‌ی رمان رعایت میشه و اینکه مرسی برای تعریفات😘
موفق باشی عزیزدلم🌹
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین