YASNA.B
سطح
7
مدیر ارشد بخش فرهنگ و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
نویسنده حرفهای
کاربر ویژه انجمن
خاطره نویس انجمن
- May
- 3,449
- 21,497
- مدالها
- 15
کفاش در حالی که داخل لیوان های یک بار مصرف کاغذهای رنگی می گذارد می
خواند:
الکی می رم با رنگ و آب
دارو و درمون می سازم
کی می دونه که من دارم
کشک بادمجون می سازم
یه کمی نمک با زرد چوبه
برای زهر مار خوبه
فلفلکم لازم داره
شوخی که نیست زهر ماره !
کفاش داروهایش را در جعبه گذاشته از صحنه خارج می شود.
قصه گو وارد صحنه می شود:
بله دوستان من !
کفاش قصه ی ما وقتی دید نمی تونه از راه کفاشی پول دربیاره رفت و طبیب شد [ با
لبخند ] اونم چه طبیبی !
اون رفت و رفت و رفت تا رسید به روستای نور آباد
خواند:
الکی می رم با رنگ و آب
دارو و درمون می سازم
کی می دونه که من دارم
کشک بادمجون می سازم
یه کمی نمک با زرد چوبه
برای زهر مار خوبه
فلفلکم لازم داره
شوخی که نیست زهر ماره !
کفاش داروهایش را در جعبه گذاشته از صحنه خارج می شود.
قصه گو وارد صحنه می شود:
بله دوستان من !
کفاش قصه ی ما وقتی دید نمی تونه از راه کفاشی پول دربیاره رفت و طبیب شد [ با
لبخند ] اونم چه طبیبی !
اون رفت و رفت و رفت تا رسید به روستای نور آباد