آموزشی نوشتن یک داستان معمایی

[آرشیت]

این لحظه زمانی اتفاق می افتد که سرنخ اصلی مشخص می شود، یا وقتی که کارآگاه داستان شما به اهمیت یک سرنخ فراموش شده پی می برد.

 

[آرشیت]

آنچه در این مرحله اتفاق می افتد منجر به پایان یافتن رمان شما می شود.

 

[آرشیت]

نکته: هنگام برنامه ریزی برای سرنخ ها خواننده را در ذهن داشته باشید! یک داستان معمایی خوب به شخصیت هایش اجازه نمی دهد همه کارها را انجام دهند.

 

[آرشیت]

بلکه به خوانندگان در حل معما نقش فعالی می دهد. برای جالبتر کردن داستان، بصورت ظریف از جهت دهی اشتباه استفاده کنید که در ادامه در مورد آن صحبت خواهیم کرد.

 

[آرشیت]

گمراه کردن خوانندگان
خواننده را از حقیقت دور کنید. ممکن است فکر کنید اینکار حس بدی را ایجاد می کند. اما اگر به خوبی انجام شود، می تواند بخشی از سرگرمی داستان باشد.

 

[آرشیت]

دور کردن خواننده از حقیقت یکی از مشخصه های اصلی ژانر معمایی است که به بالا بردن تنش و افزایش سرعت داستان کمک می کند.

 

[آرشیت]

(ناگفته نماند، این کار باعث می شود خوانندگان نتوانند جواب معما را خیلی زود حدس بزنند.)

 

[آرشیت]

می توانید موارد زیر را در نظر بگیرید:

 

[آرشیت]

شخصیتی که همدست به نظر می رسد، اما اینطور نیست.

شیئی که مهمتر از آنچه در واقعیت است به نظر می رسد.

سرنخی گمراه کننده که توسط مجرم کاشته شده است.

 

[آرشیت]

سرانجام، به یاد داشته باشید که وقتی صحبت از پایان داستان معمایی شما می شود، مهم است که عادلانه بازی کنید.