برای ابتدا بیوگرافی و قسمت کوتاهی از زندگینامه
{بهنام خالق یکتا}
عاطفه میرزایی هستم. اصالتم برای همدان هست. از بچههای پر شور و حال دهی هفتادی هستم.
۱. ایده نوشتن رمان/ کتاب هایت از کجا میآید؟
ایدههای من لحظهای سراغم میان. شاید با دیدن یک فیلم یا خوندن یک کتاب ذهنم برای شروع جرقه بزنه... .
۲. اسم کتابهایت را چگونه انتخاب میکنی؟
به سختی😄... اما به موضوع و پایان رمانم فکر میکنم تا بدونم چه اسمی میتونه مناسب باشه.
۳. اصلاً از کجا پی بردی به اینکه میتونی بنویسی؟
راستش من از سوم ابتدایی وقایع روزمرگیم رو تو یک دفتر سر رسید مینوشتم. انشاهام همیشه بیست بود... . از راهنمایی به بعد شروع به نوشتن رمان کردم. شش تا رمان نوشتم که الان کنار گذاشتمشون چون خامی قلمم توشون پیداست و شکر میکنم چاپشون نکردم😅 سهتاشونم تراژدی بود.
۴. آسانترین قسمت نوشتن؟
همه قسمتها.
۵. دوستداشتنیترین قسمت نوشتن؟
پایانش.
۶. سختترین لحظه نوشتن؟
لحظههای درد و غم... که خودم پا به پای شخصیتم غم رو با جان و دل احساس میکنم و گریه هم که فراوان... !
۷. از نظر تو چالش برانگیزترین لحظه نوشتن کتاب/داستان کجاست؟
تو رمانهای عاشقانه اونجایی که دو شخصیت از هم جدا میافتند یا اونجایی که بعد از سختی و کشمکش به هم برسند.
۸. آیا بخشی از کتابهایت است که برایت جذابتر باشد؟
برای یک نویسنده قطعاً همهی بخشهای کتابش براش جذاب هست. مثلا دوستانی که (اعجاز دلدادگی) منو خوندن میدونن کجاش😅
۹. مدت زمان نوشتن یک کتاب به چه چیزی بستگی داره؟
به ایدهای که تو ذهنت باشه. وقتی منه نویسنده تا پایان کارم فکر کرده باشم پس زودتر پیش میرم.
۱۰.عادتهای خاصی برای نوشتنت داری؟
خیر.
۱۱. از نظر تو خواندن دیگر داستان چه تاثیری بر نوشتن دارد؟
خیلیخیلی تاثیر داره. من خودم خیلی کتاب و رمان خوندم سرسری ازشون گذشتم؛ اما تو این مدت که انجمن اومدم و با کار بچهها آشنا شدم بینهایت قلمم تقویت شده و از این تغییر خیلی راضی هستم.
۱۲. کدوم داستانت برای خودت جالبتر و چالش برانگیزتر به نظر میاد؟
اعجاز دلدادگی رو خیـــــلی دوست دارم.
فرجاماعتزال رو باهاش زندگی کردم... .
۱۳. ممکنه روزی فیلمنامه بنویسی؟
خیلی دوست دارم. چون از بچگی کلی تو ذهنم فیلم میساختم اونم از نوع هندیش. بعد از ساختن این فیلمهای خانگی میگفتم چرا منم یکی از رمانهام رو به فیلم تبدیل نکنم دقیقا اعجازدلدادگی رو تو ذهنم همیشه فیلم میدیدم تا با این انجمن آشنا شدم و فیلم به رمان تبدیل شد.
۱۴. از نوشتن کتابی تا به حال پشیمون شدی که وسط راه ولش کنی؟
خیر.
۱۵. چی باعث میشه یه نویسنده به اثر خودش علاقه نداشته باشه؟
انرژی منفی که از اطرافیان میگیره؛ اما به نظر و عقیدهی خودم هر کَس راه خودش رو پیش بره و برای دل خودش بنویسه قطعاً یکی پیدا میشه که هم سلیقهی خودت باشه.
۱۶. چه توصیهای میکنید به افرادی که اعتماد به نفس کافی برای نوشتن ندارند؟
هر نویسنده باید از جایی شروع کنه. من چند سوال قبلی هم گفتم شش تا رمان بینهایت قلم صفر دارم موضوعشون بیست اما قلم خام. حتی تو انجمن ادبی ارشاد شهرمونم بودم و با اعتماد به نفس نظرم میدادم. باید شروع کنین حتی قلمتون ضعیف باشه. شما که بلدی بنویسی حتی چند خط، پس قطعاً پتانسیل قوی شدن رو هم داری.
۱۷. الگویی برای نوشتن داشتی؟
خیر.
۱۹. چه حسی داری وقتی مینویسی؟
از اینکه چیزی رو خودم دارم خلق میکنم حس خوشایندی دارم و شخصیتها رو مثل بچههام میدونم. حسی شیرین.
.
۲۰. به افراد تازه وارد چه توصیهای در رابطه با نوشتن میکنی؟
بنویسند، کتاب بخونن و بازم میگم بنویسند بدون ترس... !