- Aug
- 8,033
- 27,719
- مدالها
- 8
شمیم بهار و نویسندگان همسلک او کاشفان روایتهای شعری بودند. بهار برآیند دورانی تاریخی است که دو جبههٔ اصلی تعهدگرایی ادبی و سانتیمانتالیسم عامهپسند در جدال با یکدیگر به سر میبردند. دورهای که وظایف مفروض نویسنده، آرامآرام به اصولی غیرقابل تغییر تبدیل شده و تخطی از آن به معنای اخراج از تنهٔ اصلی داستان ایرانی بهشمار میآمد. در این احوال مدرنیسم به عنوان یک شیوهٔ رفتاری برای انسان داستانهای بهار و ساختار روایی وی معنی پیدا کرد.[۲۹]
شاخصهها و ویژگیهای این اتفاق را باید در تلقی نویسنده از جوهر ادبیات دانست، به این معنا که پروسه مدرن در ذهن نویسندهای چون بهار با دور شدن از دو عنصر و دو پایگاه، انسان روستایی و اشرافزادگان شهری اتفاق میافتد و نسلی وارد داستان ایرانی میشود که به معنای واقعی وابسته به طبقه بورژوا با تعریف کلاسیک آن است. این نسل یا طبقه سازندهٔ اصلی تمدن و فرهنگ پایتخت است و به همین دلیل به تاریخ خود وقوف داشته و درصدد کشف جهان بیرون به عنوان یک کلانشهر، معما، پدیدهٔ وارداتی و… نیست؛ بنابراین «بورژوا» که در طول چندین دهه از تاریخ اجتماعی ایران و به دلیل حضور پررنگ گرایشهای چپ، انگارهای منفی و برجعاجنشین تلقی میشد، تبدیل به موضوع و ابژهی آثار شمیم بهار، بهمن فرسی، شهرنوش پارسیپور، گلی ترقی و نویسندگانی از این دست میشود.[۳۰]
شاخصهها و ویژگیهای این اتفاق را باید در تلقی نویسنده از جوهر ادبیات دانست، به این معنا که پروسه مدرن در ذهن نویسندهای چون بهار با دور شدن از دو عنصر و دو پایگاه، انسان روستایی و اشرافزادگان شهری اتفاق میافتد و نسلی وارد داستان ایرانی میشود که به معنای واقعی وابسته به طبقه بورژوا با تعریف کلاسیک آن است. این نسل یا طبقه سازندهٔ اصلی تمدن و فرهنگ پایتخت است و به همین دلیل به تاریخ خود وقوف داشته و درصدد کشف جهان بیرون به عنوان یک کلانشهر، معما، پدیدهٔ وارداتی و… نیست؛ بنابراین «بورژوا» که در طول چندین دهه از تاریخ اجتماعی ایران و به دلیل حضور پررنگ گرایشهای چپ، انگارهای منفی و برجعاجنشین تلقی میشد، تبدیل به موضوع و ابژهی آثار شمیم بهار، بهمن فرسی، شهرنوش پارسیپور، گلی ترقی و نویسندگانی از این دست میشود.[۳۰]