جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

دلنوشته {نیوار} اثر •MAHOORA کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط Mahoora با نام {نیوار} اثر •MAHOORA کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 221 بازدید, 11 پاسخ و 10 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {نیوار} اثر •MAHOORA کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع Mahoora
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Mahoora
موضوع نویسنده

Mahoora

سطح
2
 
مدیر تالار جامعه و فرهنگ
پرسنل مدیریت
دستیار تدارکاتچی انجمن
مدیر انجمن
ویراستار انجمن
ناظر آزمایشی
ناظر ادبیات
مترجم انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
917
1,882
مدال‌ها
5
از کنار خیاط‌خانه‌ای قدیمی، بانویی عبور کرد.
کفش‌ها گِلی، دامن خاکی، گیس‌ها پر از رد باران. در بغل، بقچه‌ای پُر از کاغذهای رنگ‌پریده. نگاه او نه رو به پنجره‌ها، نه رو به آدم‌ها، فقط رو به مسیر، انگار میان دیوار و باد، راهی برای گم‌نکردن می‌کاوید. پیرزنی از دور، درزِ در را کنار زد. نه برای دیدن، برای این‌که بداند هنوز کسی مانده. بانو، بی‌واژه، پای بر راه غروب می‌نهاد. نه کلام، نه نگاه، فقط صدای آب و ردی که خاک رها نمی‌کرد.
 
موضوع نویسنده

Mahoora

سطح
2
 
مدیر تالار جامعه و فرهنگ
پرسنل مدیریت
دستیار تدارکاتچی انجمن
مدیر انجمن
ویراستار انجمن
ناظر آزمایشی
ناظر ادبیات
مترجم انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
917
1,882
مدال‌ها
5
خیلی دیدم. از آن بالا، از لابه‌لای دیوار و مه، از جایی که نامی در کار نبود. لحظه‌ها، یکی پس از دیگری، بی‌وقفه در عبور. نه لازم بود کسی نگاه کند، نه لازم بود کسی بگوید. من آن‌جا بودم؛ نه در میان، نه در کنار، فقط در دلِ حادثه. همه‌چیز از قاب نگاه من گذر کرد؛ زمین، صدا، غبار، کاغذ، رنگ، ناپایداری و این هوا، که با خود، مدام چیزی را می‌برد. در آغاز، درک نمی‌کردم که چرا آن‌جا مانده‌ام، ولی اکنون، با گذر کردن آن نگاره‌ی آخر، در وا ماند و من، برای اولین‌بار، راهی برای خروج پیدا کردم.
 
بالا پایین