جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی هدف از نویسندگی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط آریانا با نام هدف از نویسندگی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 801 بازدید, 18 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع هدف از نویسندگی
نویسنده موضوع آریانا
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط آریانا
موضوع نویسنده

آریانا

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
3,286
12,551
مدال‌ها
6
شماری از مبلغان دینی، به دلایل و مناسبتهای گوناگون، قلم به دست گرفته و نوشته ای را رقم می زنند. شایسته است این گروه، پیش از نوشتن و قلم زدن، هدف از نویسندگی را بدانند که برای چه می نویسند و در دریای نویسندگی در جستجوی چه گوهری هستند چه بسا دانستن این امر، باعث شود که به نگاهی نو در نویسندگی دست یابند و چشم اندازی تازه را فراروی خویش به تماشا ایستند. آنچه در پی می آید، پاسخگویی به این پرسش بنیادین، با روشی کاربردی است که هدف از نویسندگی چیست؟

مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد

نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد[1]
 
موضوع نویسنده

آریانا

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
3,286
12,551
مدال‌ها
6
هنگامی که

«قطره ای کز جویباری می رود

از پی انجام کاری می رود»[2]

نویسنده نیز می نویسد تا نوشتة خویش را به دیگران عرضه کند و متاع خود را به بهترین صورت، در معرض دید مشتریان گذارد و اندیشة شخصی خود را به یک اندیشة اجتماعی و جهانگیر تبدیل نماید:

سخن باید که چون از کام شاعر

بیاید، در جهان گردد مسافر

نه زان گونه که در خانه بماند
 
موضوع نویسنده

آریانا

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
3,286
12,551
مدال‌ها
6
به جز قائل، مر او را ک.س نخواند[3]

یکی از استادان زبان و ادب فارسی، در این باره نیکو می گوید:

«نوشتن،امری اجتماعی است؛ زیرا هیچ ک.س برای خود یا چنانکه نویسنده ای نوشته است از برای «سایه خود» نمی نویسد و اگر کسی چنین ادعایی کند، از او نمی توان پذیرفت؛ زیرا که انسان بالطبع اجتماعی است و حتی آنگاه که فکر می کند یا با خود سخن می گوید، دیگری را مخاطب قرار می دهد و بی دیگری و دیگران، زندگی انسانی برای او مفهومی ندارد... .
 
موضوع نویسنده

آریانا

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
3,286
12,551
مدال‌ها
6
نویسنده باید هدفی داشته باشد و انگیزه و دردی برای نوشتن. هدف، چیرگی بر تیرگی ها و دانستن نادانسته هاست و انگیزه، شوری و عشقی بشری که زاییده روان آدمی است. نویسنده ای که شور و عشقی ندارد، درد را نمی شناسد و فکری تازه در سر نمی پروراند، یاوه می نویسد.

در اینجاست که سهم محتوا و فکر در ایجاد اثری که ارزش بشری داشته باشد، از قالب بیش تر می شود، گو اینکه محتوا و قالب در هنر، چون روان و کالبد در انسان، از هم جدایی ناپذیرند. همچنان که کالبد بی روح، انسان نتواند بود، قالب بی محتوا را هم در جهان هنر جایی نیست.

کار نویسنده از نظر محتوا باید نشان دهندة کوشش بشری برای یافتن چیزی تازه باشد و فکری و پیامی نه به صورت شعار، بلکه مانند سرخی در گل[4] از لابه لای اثر، به خواننده تبلیغ شود و به خصوص در داستان و نمایشنامه، فکر و پیام باید از کردار قهرمانان و از بطن حوادث زاییده شود، نه آنکه داستان، روندی دیگر داشته باشد و فکر و پیامی بی تمهید، در زبان قهرمانی به بیان آید.
 
موضوع نویسنده

آریانا

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
3,286
12,551
مدال‌ها
6
از اینجاست که یکی از اندیشمندان نامدار جهان غرب در عصر حاضر گفته است: «غرض از ادبیات، تلاش و مبارزه است. تلاش و مبارزه برای نیل به آگاهی، برای جستن حقیقت، برای آزادی انسان و از این روست که نویسنده در مقابل عملی که انجام می دهد، مسؤول است. برای چه می نویسد؟ دست به چه اقدامی زده است و چرا این اقدام، مستلزم دست یازیدن به نگارش بوده است؟ زیرا که سخن گفتن در حکم عمل کردن است.[5]»[6]

آری، همین عرضه و حضور نوشته در بیرون است که نشان می دهد چه کسی حرفی برای گفتن داشته و نویسنده است و آن ک.س چگونه نویسنده ای است؛ اما همین امر نیز اهداف گوناگونی را در پی دارد: گاه جسمی را روح بخشیدن و گاه دلی را روشنایی دادن است.گاه نامی را برای خود خواستن یا نانی را برای خود به دست آوردن. گاه عقلی را رام کردن و یا قلبی را آرام ساختن است. گاه کسی را از چشم انداختن است و یا کسی را در چشم نشاندن، گاه اندیشه ای را نقل کردن و به نقد کشیدن می باشد. گاه خبری را به گوش رساندن و یا از گوش بیرون راندن و گاه چیزهایی دیگر را به قلم آوردن است. یکی از نویسندگان فرادست می گوید:
 
موضوع نویسنده

آریانا

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
3,286
12,551
مدال‌ها
6
«نویسنده ... باید ببیند که غرض او از نوشتن چیست: می خواهد رویدادی را گزارش یا تعلیل کند، دعوی ای را به کرسی بنشاند یا قولی را نقض و رد کند، تجربه ای عاطفی یا هنری را منتقل سازد، هیجانی بر انگیزد یا عملی را باعث شود، سرگرم سازد یا تعلیم دهد؟»[7]

با توجه به آنچه گفته شد، می توان هدف نهایی و متعالی از نویسندگی را به صورت کوتاه تر، عام تر و شامل تر چنین دانست:

ایجاد ارتباط با خواننده و انتقال فکر و دانشی نو یا احساس و عاطفه و تخیلی تازه به وی.
 
موضوع نویسنده

آریانا

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
3,286
12,551
مدال‌ها
6
اگر این هدف، از سوی نویسنده با نگارشی نو و بیانی متفاوت که از جوهر ادبی برخوردار است به خواننده منتقل شود به گونه ای که خواننده تحت تأثیر نویسنده قرار گیرد و از نظر فکری، علمی، حسّی، عاطفی و یا خیالی همراه او شود، آنگاه می توان گفت که نویسنده به هدف نویسندگی دست یافته و به هر مقدار که بر خواننده تأثیرگذارتر بوده به همان مقدار نیز نویسنده بوده است.

شایان توجه است که انتقال دادن فکر و دانشی نو یا احساس و تخیّلی تازه به خواننده و تأثیرگذاری بر او، غالباً یا از راه ترغیب خواننده به سوی آن یا از راه متقاعد ساختن خواننده در برابر آن و یا هر دو، صورت می گیرد. یکی از استادن زبان و ادب فارسی چنین می گوید:

«اقناع و ترغیب که علت غایی و هدف اصلی در سخنوری و نویسندگی است، بر اساس ساختن و آراستن استوار است: ساختن عبارتها یا واحدهایی از کلمات که افکار نویسنده یا گوینده را به روشنی در خود منعکس کند و آراستن آن جملات و واحدهای گفتار به هیأتی که در نظر خواننده یا شنونده خوش آیند و مطلوب جلوه کنند. سرّ موفقیت و راز کامیابی نویسندگان و سخنوران بزرگ، وابسته به سرمایه های معنوی و صفاتی است که آنان را در ساختن و آراستن آثار ارزنده و بدیع یاری می کند و بدین وسیله توانایی تسخیر دلها و نفوذ در جانها را به ایشان ارزانی می دارد.»[8]
 
موضوع نویسنده

آریانا

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
3,286
12,551
مدال‌ها
6
گفتنی است که برای ترغیب خواننده، نویسنده بیش تر به تعریف، توضیح و وصف کردن می پردازد و از چیزی خبر می دهد تا بر احساسات و تخیّلات خواننده تأثیر بگذارد؛ ولی برای قانع کردن خواننده، نویسنده باید بیش تر به استدلال پرداخته و چیزی را اثبات کند تا در اندیشه خواننده دگرگونی ایجاد نماید؛ البته نویسنده برای ترغیب یا اقناع خواننده، از راههای گوناگون و متنوع علمی، منطقی، ادبی و عاطفی و غیر آن استفاده می کند تا خواننده را هر چه بهتر و زودتر به مقصد و مقصود خویش رهنمون ساخته و از آن آگاه کند.

نتیجه آنکه نویسنده، با هنر نویسندگی و قدرت ترغیب و اقناعش، یا حقیقتی نو را به خواننده نشان می دهد (حقیقت نمونی) و یا حقیقتی را که وجود داشته به دو صورت کیفی یا کمی برای خواننده گسترش داده و راه حرکت به سوی آن حقیقت را برای وی هموارتر می سازد (حقیقت گستری).
 
موضوع نویسنده

آریانا

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
3,286
12,551
مدال‌ها
6
البته در هر ترغیب و یا اقناعی که از سوی نویسنده صورت می پذیرد، باید نوآوری وجود داشته باشد، با این تفاوت که در حقیقت نمونی، نوجویی و در حقیقت گستری، نوگستری بروز می دهد. پس در هر دو صورت، نویسندگی در برداردندة نوعی ابتکار، نوآوری و نواندیشی و از تقلید، تکرار و کهنه آموزی به دور است. به گفته مولوی:

از محقق تا مقلد فرق هاست

کاین چو داوود و آن دیگر صداست

منبع گفتار این سوزی بود

وان مقلد، کهنه آموزی بود

در زمینه قانع کردن خواننده، متن زیر نشان می دهد که نویسنده برای درست یا غلط بودن یک واژه یا یک ترکیب، چگونه استدلال کرده و به بیان و تبیین اندیشة خود پرداخته است:

«چون در کتاب حاضر(غلط ننویسیم) لفظ «غلط» و «صحیح» بارها به کار رفته است، بی شک برای خواننده این سؤال مطرح می شود که ملاک تشخیص غلط از صحیح چیست؟
 
موضوع نویسنده

آریانا

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
3,286
12,551
مدال‌ها
6
مهمترین ملاک، بی شک استعمال اهل زبان است، خاصه به زبان زنده روزمره، که در وهله نخست در کوچه و بازار و خانه به آن سخن می گویند (به اصطلاح زبان گفتار)، و در ولهة بعد در رادیو و تلویزیون، روزنامه ها و مجله ها و خلاصه همه آنچه امروزه رسانه های گروهی نامیده می شود یا در کتابها آن را به کار می برند (به اصطلاح زبان نوشتار)؛ اما زبان، گذشته ای نیز دارد، خصوصاً زبان فارسی که آثاری به نظم و نثر، در همه زمینه های ادبی و فلسفی و علمی، در طی دورانی نزدیک به هزار و دویست سال از آن باقی است.

البته کسی منکر تحول نیست و نمی تواند بگوید که در این مدت طولانی زبان فارسی تغییر نکرده است یا این تغییر را نادیده گرفته و از اهل زبان بخواهد که به شیوة گذشتگان سخن بگویند و بنویسند؛ ولی آیا هر تغییری را می توان جزء تحول طبیعی زبان به شمار آورد؟
 
بالا پایین