جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {ودادِ موهوم} اثر •فاطمه‌سلمانی کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط ~Fateme.h~ با نام {ودادِ موهوم} اثر •فاطمه‌سلمانی کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 457 بازدید, 20 پاسخ و 15 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {ودادِ موهوم} اثر •فاطمه‌سلمانی کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع ~Fateme.h~
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ~Fateme.h~
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,399
10,280
مدال‌ها
6
1738348120327.jpeg
عنوان: ودادِ موهوم
ژانر: تراژدی، عاشقانه
نویسنده: فاطمه‌سلمانی
ناظر: @سپید
مقدمه:
ای دل‌فریب! همچون سایه‌ای که بر فواد این جانِ آشفته گسترده‌ای، تو را در هر لحظه به وجد می‌آورم. از آن زمان که گام در این دل گذاشتی، منی که به بلندای آسمان‌های پرغرور می‌رفتم، اکنون در برزخِ عطوفت ناب و گمراه به خود پیچیده‌ام. آیا به راستی رؤیای دل‌انگیزی دیده‌ای که چشمانت چون دو شمع پرحرارت در دل شب، روشنی می‌بخشند؟ آیا می‌توانی وقتی که خیزابی از غم بر روح و جانم افتاده، در دل این تاریکی، تلالو خیالِ شاد را در خود ببینی؟
 
آخرین ویرایش:

DLNZ

سطح
7
 
🝢مدیر ارشد بخش ادبیات🝢
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار موسیقی
ناظر ادبیات
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
May
3,435
12,851
مدال‌ها
17
1683008322482 (1).png

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.

حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانی
در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,399
10,280
مدال‌ها
6
ای افسونگرِ افق‌های مه‌آلود!
چشمانت همچون ستارگانی می‌درخشند که در دل شب، گم‌شده‌ای از رازهای بی‌پایان را در خود دارند. تویی که در میان دیوارهای ساکت زمان، فریاد خاموشِ اشتیاق را به گوش دل‌ها می‌رسانی. تو را قسم می‌دهم به زیباییِ رقصِ مه و نور، به آتشِ درونِ جان‌های عاشق که در مسیر نابودی، تنها در سایه‌ی سنگینِ نگاهت آرامش می‌یابم. در دل هر گامِ بی‌پایانِ من، ردپای تو نقش بسته است؛ اما تو، در پیچشِ ذهن آشفته‌ی من، همچنان نامرئی و دل‌باخته‌ای هستی که هر لحظه به تو نزدیک‌تر می‌شوم و از تو دورتر می‌روم!
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,399
10,280
مدال‌ها
6
مگر ندیدی آنان که پیش از این از زبان تکبر سخن می‌گفتند، اکنون در دام پیچکِ دیوانه‌وارِ عشق گرفتار آمده‌اند؟ جانانِ من، آیا خودت نبودی که حکایتِ دیو و دلبر را با شور و حرارت برایم روایت می‌کردی؟ آیا به یاد نداری که در دلِ عشقت سوگند یاد کردی که هیچ‌گاه از هم جدا نخواهیم شد؟ پس آیا باید به وعده‌های پوچ و بی‌اثرِ تو پایان دهم و بر صفحات خیالت نقطه بگذارم؟ آیا وقت آن نرسیده که حقیقتِ این عشق را با چشمانی باز ببینم و از سراب‌هایش رها شوم؟
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,399
10,280
مدال‌ها
6
یعنی همان‌طور که وعده‌هایت پوچ بود، احساسات تهی‌ات هم هیچ‌گونه رنگی از علاقه نداشت؟ می‌خواهم بگویم: پایان آن همه دروغ‌های شیرین و تلخ در برابر سردیِ بی‌رحمِ تو، تنها به سرابی بدل شد که هرگز به حقیقت نرسید. اما سوالی که هنوز در ذهنم می‌چرخد این است: چه پایانی؟ همان پایانی که تو را به وداعی بی‌خود در دنیای خیالی‌ات رساند؟ همان رویایی که مثل دانه‌های درخشانِ غبار، به دروغ شادی‌های کاذب را در دل‌مان کاشت تا در خوابِ خوش‌خیالی‌ات غرق شویم و حتی لحظه‌ای از بیداری بترسیم؟
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,399
10,280
مدال‌ها
6
چه خوش‌خیال بودیم آن زمان که در دامِ توهم، در رویاهای شبانهٔ آوازِ عشق را می‌خواندیم و گمان می‌بردیم از غم‌های روزگار دوریم. اما آیا می‌دانی چه شد؟ از غم‌ها دور نبودیم!
اتفاقات غم‌انگیز در تار و پود دل‌هایمان رسوخ کرده بود و بی‌خبر از آن می‌زیستیم. همان لحظه‌ای که تو گیسوانم را نوازش می‌کردی، در خالی‌ترین نقطه‌ی وجودمان، تاروپود غم، با دستانی پنهان و بی‌صدا، در حال گره خوردن به چشم‌های نومیدِ ما بود... .
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,399
10,280
مدال‌ها
6
تعجب‌آور نیست؟ همان‌طور که ما خود، در بازیچه‌های این خیال پوچ اسیر شده‌ایم، این خیال هم ما را در دام خود گرفتار کرده است! گاهی که در این دنیای خیالی غرق می‌شوم، مثل شیشه‌ای ترک‌خورده مات و سرد می‌مانم، با قلبی که دیگر هیچ‌گونه روشنایی از آن نمی‌تراود. اما می‌دانی؟ این امید نبود که مرا به سوی تو کشاند، بلکه خُوش‌بازیِ یک رویا بود که هر لحظه تو را در قلبم می‌جست.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,399
10,280
مدال‌ها
6
چند بار در دل شب به این اندیشیده‌ام که شاید این درخشش‌های کمرنگ، همین سراب‌هایی که در پی آن دویده‌ایم، در حقیقت چیزی جز سایه‌ای از نبودن نبوده‌اند. اما این نبودن هم، در وجود من به عادتِ بی‌وقفه‌ای بدل شده که تنها در نبودِ خودم معنا می‌یابد.
من در این جهان ساخته‌شده از خیال‌ها، تنها به دنبال چیزی می‌گردم که خودم را در آن گم کنم. اما هر بار که به تو می‌اندیشم، این گم‌شدگی را با تو می‌یابم. نه اینکه پیدا شوم، بلکه در تو غرق شوم.
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,399
10,280
مدال‌ها
6
انگار که در تاریکی شب، تنها نوری که برایم مانده، همان چیزی است که در تو نهفته است. در میان تمام این دل‌تنگی‌ها و پرسه‌ها، تو همچنان چیزی هستی که من را به دنبالش می‌کشد، نه به دلیل آنچه که از من پنهان است، بلکه به خاطر آنچه که در آن می‌یابم و شاید این همان راز است که همیشه در دل شب‌های بی‌پایان من جاودانه باقی می‌ماند. راز این‌که هر گامی که در این دنیای پر از تردید و خواب‌گونه برمی‌دارم، در حقیقت گامی است برای نزدیک‌تر شدن به تو. نه به آن معنای ملموس و واقعی‌اش، بلکه به معنای آن تصویر خیال‌انگیزی که در دل من جاودانه است.
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,399
10,280
مدال‌ها
6
تصویری که در هر لحظه از زندگی‌ام حضور دارد، انگار که در هر لحظه نفس می‌کشم، تو را با خود می‌آورم. گاهی فکر می‌کنم شاید این بازی‌های خیال‌انگیز، همین تصورهای بی‌پایان، همان چیزی است که در این جهان خاکی به دنبالش هستیم. تو، در این خیال‌ها، چیزی هستی که فراتر از واقعیت است، چیزی که از دست‌داده‌هایم می‌سازد و از آن‌چه که هنوز نرسیده‌ام، هاله‌ای از معنا به من می‌بخشد. و در دل این تلاطم، وقتی که تنها در کنار خودم به اندیشیدن می‌پردازم، ناگهان لحظه‌ای پیدا می‌شود که احساس می‌کنم تو نه در دنیای خیال‌ها، بلکه در قلب من زندگی می‌کنی.
 
بالا پایین