جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

رها شده [وداد وجودم] از «کار گروهی کاربر انجمن رمان بوک»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته فرهنگ و ادب توسط DELVAN. با نام [وداد وجودم] از «کار گروهی کاربر انجمن رمان بوک» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 520 بازدید, 9 پاسخ و 8 بار واکنش داشته است
نام دسته فرهنگ و ادب
نام موضوع [وداد وجودم] از «کار گروهی کاربر انجمن رمان بوک»
نویسنده موضوع DELVAN.
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط اِلناز
موضوع نویسنده

DELVAN.

سطح
5
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
4,121
24,781
مدال‌ها
6
دلنوشته: وداد وجودم
اثر: اِلناز و دلربا :)
ژانر: عاشقانه، تراژدی
ناظر: @Sars.ha
خلاصه:
وجودم؟
از وجود خویش بی‌خبرم!
نمی‌دانم در کدام قلمروی‌ متحشم زخمی گشت!
فقط می‌دانم وجودم در وجودش نهفته بود‌‌.
اکنون وداد وجودم نیست... .
وداد وجودم؛ در قلبم نهانت کردم تا نبینند تو را...
غافل از این که کل شهر تو را می‌شناسند.
وداد وجودم؛ تو دگر نیستی تا ببینی معشوقه‌ات سرگشته و حیران میان جمع دنبال تو می‌گردد.
تو نیستی؛ از پیش او رفته‌ای.
 
آخرین ویرایش:

ELSA

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
633
2,621
مدال‌ها
2
Negar_۲۰۲۲۰۸۲۸_۱۲۲۴۵۷ (1).png
عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.

حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[
قوانین تایپ دلنوشته]
پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:

[ تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]
بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:

[ تاپیک درخواست تگ دلنوشته]
پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:

[ تاپیک درخواست جلد ]
و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[
تاپیک اعلام پایان دلنوشته]
دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]
با آرزوی موفقیت برای شما،
♡تیم مدیریت تالار ادبیات♡
 

اِلناز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Jun
199
1,056
مدال‌ها
2
عاشقی با تو ممنوع بود. نشانه می‌گیرم دست‌هایشان را... .
چه عاشقانه در هم گره خورده‌اند!
چشم‌های دخترک از شادی زیاد می‌درخشد...
و پسر می‌خندد
و قلب من به یک باره می‌ایستد. آیا این زندگی‌ است؟
من در اقیانوس وجودت غوطه‌ور بودم، به جرم چه گناهی وجودت را نثارم نکردی‌؟
آخَر من چیزی جزء وجودت را تمنا کردم؟
وداد وجودم تشنه‌ی روحت هستم، می‌توانی سیرابم کنی؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

اِلناز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Jun
199
1,056
مدال‌ها
2
ملودی قشنگی در این حیطه جولان می‌دهد:
قلبم بازار نیست.
چه گفت؟
فؤادش؟
از چه می‌گوید؟
او اینک در روح محبوبش است... .
انگار بید مجنون قلبم خزان کرده است و ز دوری تو تاب و تحمل ندارد.
ای کاش روزی از رفتن خود دست می‌کشیدی تا وجودت را احساس کنم؛
ترسم ز این است که تو رفته باشی و من دیر رسیده باشم، که نتوانم حتی لحظه آخر به تو بنگرم.
دلم ذره ذره برای وجودت التماس می‌کند و من ناچار به نه گفتن هستم... .
 

اِلناز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Jun
199
1,056
مدال‌ها
2
در خانه آرزوهایش است، جایی که تمام خاطرات خوش دیروزی کنار محبوبش را در آن ثبت کرده بود؛
و حال با آهی عمیق به دفترچه کوچکش می‌نگریست.
با هر واژه قلبش به درد می‌آمد.
آیا حال باید از حزین واژه‌هایش می‌نوشت؟
آیا ارزش داشت، که آن همه خاطرات خوش و عاشقانه‌های نابش را در این دفترچه کوچک نگه دارد؟
نجوای وداع می‌آید، طعم تلخی دارد.
سخت به گوش ‌می‌رسد؛
نغمه‌های استدعا می‌‌آید اما او بی‌تفاوت تودیع را نواخت و اقلیم شهروا‌یش را عزادار کرد... ‌.
 

اِلناز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Jun
199
1,056
مدال‌ها
2
در انتظارت نشسته‌ام، این انتظار نمی‌خواهد پایان بیابد؟
شب‌ها بدون تو درد دارد، خاطرات در سرم می‌تازد.
می‌دانم؛
که چرا سراغم را نمی‌گیری، من زخمی به روی روحت یادگار نگذاشته‌ام تا هر وقت او را دیدی یاد من بیوفتی.
وداد وجودم خسته از شب‌های بی تو... .
عشقم را به لاشخورها تقدیم نکردم، عشق در وجودم لاشه گشت؛
وداد وجودم! نمی‌خواهی رهایش کنی؟
فرجام شیفتگی‌‌ام در وجودت اسیر گشته.
با جامه‌ایی مشکی آزادش کن... .
 

اِلناز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Jun
199
1,056
مدال‌ها
2
ارزش هستی‌ات را وجود نحیفم نداشت!
گویی ثمن‌ عشق هم در این گیتی کمیاب گشته.
معشوقم! بهای ذهول وجودت چیست؟
وداد وجودم نمی‌توانم فراموشت کنم؛
چنان در قلبم رخنه کرده‌ای که رفتنت سخت است.
در بازی با احساساتم بازیکن قهاری نیستم.
محبوبم نمی‌توانم سروده‌های عاشقانه‌ای که برایم نوشته‌ای را فراموش کنم.
از غفلت در تمام خاطراتت عاجزم... .
 

اِلناز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Jun
199
1,056
مدال‌ها
2
این چه عشقی است؟
عشقی که همچون سراب مرا به خود جذب می‌کند و سپس ناپدید می‌شود.
چرا چنین محرومم کردی؟
محروم از وجود شیرینت در زندگی‌ام!
آه از این قلب ترک خورده؛
آیا می‌توانی تیکه به تیکه قلب شکسته‌ام را بهم بچسبانی؟
حسی عجیب در وجودم طنین می‌اندازد، گویی انعکاس تنفر از جانب خالقش است.
گویی در این امر خبره بودی، زیرا ذهنم مخدوش گشته است... .
 

اِلناز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Jun
199
1,056
مدال‌ها
2
عزیز تر از جانم! در حکایت افکارت، اگر در دریا آبی نباشد؛ قایقی مهمان می‌شود؟
حال من در اقیانوس عشقت مستغرق شده‌ام اما محبت در قلزم نهان و قایقِ قلبم گرفتار شده است... .
دلم برای آغوشت پر می‌کشد.
بوی عطر تنت را به یاد می‌آورم، حال بوی انتظار تمام خانه‌ کوچکمان را گرفته.
چشمانم به در خشک شده است تا بیایی و با لبخند زیبایت مهمان خانه ام شوی.
محبوبم دلتنگم؛
دلتنگ رخ زیبایت و عطر تنت... .
 

اِلناز

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Jun
199
1,056
مدال‌ها
2
گم شده‌ام در افکار بی رحم؛
همانند قایق کوچکی‌ که ناخدا ندارد،
و بدون هدف تنها روی آب شناور است‌.
موج‌ها بی رحمانه به سمت قایق حرکت می‌کنند.
قایق کوچک منتظر ناخدایش است تا بار دگر او را از امواج بی‌رحم آب نجات دهد... .
چنان اعتماد در اقلیم قلبم نهفته بود که هرگز به نبودت تأمل نمی‌کردم!
اما آن‌چنان آن اقلیم فشرده شده که هرگز وجودش را اعتماد فرا نمی‌گیرد... .
 
بالا پایین