آموزشی ویژگی‌های مهم آغاز داستان

[Tara Motlagh]

ویژگی‌های مهم آغاز داستان

تارا مطلق​

هر داستانی از نقطه‌ای شروع می‌شود که بسته به محتوا، سیر داستان و پیرنگی که در ذهن نویسنده شکل گرفته است می‌تواند متفاوت و خاص باشد. اما نکته‌ای که در اینجا باید بدانیم این است که آغاز یک داستان باید آن‌قدر زیبا و جذاب نوشته شده باشد که در جذب مخاطب، خوب عمل کند.

 

[Tara Motlagh]

برای جذب مخاطب نویسنده باید با دقت و تفکر بسیار روی جزئیات شروع داستان خود فکر کند. مرحله شروع داستان مهم‌ترین مرحله نوشتن یک داستان است پس باید زیبا نوشته شود و ویژگی‌های خاصی داشته باشد.

 

[Tara Motlagh]

آغاز رمان باید این ویژگی‌ها را داشته باشد:

۱. ایجاد تعلیق یا تکانه:
یکی از مهم‌ترین ویزگی‌های یک آغاز خوب این است که در همان ابتدا ذهن خواننده را به چالش بکشد و درگیر یک سوال کند. برای مثال:
«مادربزرگ هرگز نمی‌خواست به فلوریدا برود».

 

[Tara Motlagh]

یک جمله کوتاه که در کتاب «آدم خوب کم پیدا می‌شود» اثر فلانری اکانر به عنوان شروع داستان نوشته شده است. مخاطب در همان ابتدا برایش سوال‌هایی ایجاد می‌شود:
• چرا مادربزرگ نمی‌خواست به فلوریدا برود؟
• به‌جای فلوریدا به کجا می‌خواست برود؟
• همراه چه کسی قرار بود به فلوریدا برود؟

 

[Tara Motlagh]

۲. ایجاد ابهام:
این‌که نویسنده در همان ابتدای داستان سر اصل مطلب رفته باشد بی‌شک اشتباهی بزرگ انجام داده است. باید در نظر داشت که نباید در همان ابتدای داستان اطلاعات زیادی از محتوای داستان را در اختیار خواننده قرار داد.

 

[Tara Motlagh]

توضیحات بیش از اندازه باعث می‌شود مخاطب در همان ابتدای داستان، آن را کنار بگذارد چرا که همه چیز مانند لقمه آماده و جویده شده‌ای در همان ابتدای داستان در اختیار او قرار داده شده است. اطلاعات باید به مرور و کم‌کم وارد سیر داستان شود تا خواننده را خسته نکند و در عین حال برایش جذاب باشد.

 

[Tara Motlagh]

۳. متناسب با محتوا:
آغاز داستان باید به گونه‌ای نوشته شود که نماینده‌ای از محتوای داستان باشد. شروع جنجال‌برانگیز و طوفانی اگر در ادامه تبدیل به سیری کند و به دور از هیجان باشد بی‌شک مخاطب را دفع می‌کند. یعنی شروع خوب شاید بتواند در ابتدا مخاطب را به خود جذب کند اما اگر ادامه خوب نوشته نشده باشد قطعا ضعیف جلوه می‌کند و برای خواننده خسته کننده خواهد بود.

 

[Tara Motlagh]

۴. به دور از کلیشه:
نویسنده باید درباره شروع داستان خود بدون عجله و کامل فکر کند. شروعی که شبیه هیچ داستان دیگری نباشد می‌تواند جذاب باشد.
برای مثال شروع از لحظه بیدار شدن شخصیت اصلی یک کلیشه است و جذابیتی ندارد.

 

[Tara Motlagh]

۵. استفاده از توصیفات:
توصیفات بخش جدانشدنی از داستان هستند. در شروع داستان هم اگر توصیفات نادیده گرفته شود، خواننده دچار سردرگمی می‌شود. توصیف مکان، آوا و صدا و احساسات می‌تواند فضاسازی خوبی را در آغاز داستان ایجاد کند. همچنین اگر شخصیت یا شخصیت‌هایی در شروع داستان حضور دارند تا حد نیاز(و نه کامل) باید توصیف شوند.

 

[Tara Motlagh]

۶. دیالوگ در ابتدای داستان:
سطرهای آغازین داستان باید خوانندگان را جهت دهد و آنها را در فضای داستان قرار دهد آن هم در حالی که هنوز با شخصیت‌های داستان آشنا نیستند و شروع با دیالوگ‌های زیاد می‌تواند گیج کننده باشد. اما وجود یک دیالوگ کوتاه و تاثیرگذار می‌تواند بسته به سیر انتخابی نویسنده شروع خوبی باشد.