جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته تکمیل شده پایان تلخ یک آرزو | Nafiseh_H کاربر انجمن رمان بوک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کامل شده کاربران توسط Nafish.H با نام پایان تلخ یک آرزو | Nafiseh_H کاربر انجمن رمان بوک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 676 بازدید, 3 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کامل شده کاربران
نام موضوع پایان تلخ یک آرزو | Nafiseh_H کاربر انجمن رمان بوک
نویسنده موضوع Nafish.H
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط HAN
موضوع نویسنده

Nafish.H

سطح
3
 
𝓃ℯ𝓋ℯ𝓇 𝓂𝒾𝓃𝒹.
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
May
2,249
21,439
مدال‌ها
5
Negar_۲۰۲۲۰۹۲۱_۱۳۴۵۱۰.png دلنوشته: پایان تلخ یک آرزو
به قلم: Nafiseh_H
ژانر: تراژدی؛ عاشقانه.
ناظر: عاطفه
ویراستار: Hossa.A
کپیست: Hilda؛
"مقدمه"
شما را به تک‌تک آرزوهای کوچک و رنگ و رو رفته‌ام که روزها پیش در باغِ کوچک خیالم پرورش‌شان دادم قسم می‌دهم، این آرزویم را چال نکنید!
عجیب هوس آغوش مرگ را کرده‌ام، من را به آرزویم برسانید تا فراموش کنم پایان تلخ آرزوهای رنگینم را... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
7,432
29,265
مدال‌ها
15
Negar_۲۰۲۲۰۸۲۸_۱۲۲۴۵۷ (1).png
عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.

حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[
قوانین تایپ دلنوشته]
پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:

[ تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]
بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:

[ تاپیک درخواست تگ دلنوشته]
پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:

[ تاپیک درخواست جلد ]
و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[
تاپیک اعلام پایان دلنوشته]
دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]
با آرزوی موفقیت برای شما،
♡تیم مدیریت تالار ادبیات♡
 
موضوع نویسنده

Nafish.H

سطح
3
 
𝓃ℯ𝓋ℯ𝓇 𝓂𝒾𝓃𝒹.
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
May
2,249
21,439
مدال‌ها
5
آرزو داشتم تا اتمامِ روح و جسمم نامم تنها هک‌ شده‌ی؛ قلبِ مهربانت باشد و تنها من باشم که با یک جان گفتنت هزاران بار جانش تازه شود... .
دوست دارم بدانی ظلمت شب‌هایم را وهم لبخندت پر نور کرد!


***​

یک شاخه گل سرخ و یک لبخند پر از عشق و خانه‌ی آرزوهای کوچک‌مان... .
شاخه‌ی خشکیده‌ی گل سرخ را هر روز می‌بینم، برای تکرار حداقل یک‌بارِ لبخندت، دنیا را بدهم کافی است؟

***

هرشب کنارِ باغچه‌ی کوچک آفتاب‌گردان می‌نشینم و از تو برای ماهِ بیدار، سخن می‌گویم، گاهی آسمان هم همراهم شروع به اشک ریختن می‌کند و آیا پایان آرزوی‌ ما آن‌قدر تلخ بود؟!

***

می‌گفتی پایان قصه نباید تلخ باشد!
ساده‌تر از من نیافتی که این‌گونه دروغ بارش کنی؟
تو که پایان‌های تلخ را دوست نداشتی، پس پایان تراژدی قصه‌ی ما چرا؟

***

لغت‌نامه‌ی‌ دلتنگی را باید آتش!
جلوی دلتنگی نوشته‌اند، عدم حضور‌ کسی چه احمقانه باید با نبودنش کنار آمد و من می‌گویم نویسنده‌اش، سنگ‌دل‌ترین موجود دنیاست!

***


زاده‌ی پاییزم اما انگار به این فصل شاعرانه‌ی پر از تراژدی فوبیا دارم؛
فریادم جز چند قطره اشکِ داغ و شور نم‌شود و چه‌قدر مرد بودن سخت است!

***

آرزوی چندانی نداشتم، موسیقی خنده‌هایش و نرم‌نرمک باران... .
پاییز انگار بی‌رحم‌تر از آنی بود که نرم‌نرمکش را به ما ببخشد، رعد و برق زد و‌او ترسید!

***

یک باغچه رز سفید و چند شاخه آفتاب‌گردان؛
همان‌ گل‌هایی که دوست‌شان داشتی و آرزو داشتی روزی در باغچه‌ی دل‌های پژمرده بکاری‌شان... .
دلم پژمرده شده؛ گل نمی‌کاری؟

***

به‌ گمانم ماه حوصله‌ی شنیدن کلمات تکراری‌ام را ندارد؛ کلمه‌هایی که برای من تراژدی‌ترین واژه‌های عمرم هستند؛ آرزو، عشق، پایان و تلخ کجای‌شان تکراری است؟
فقط بین هر جمله‌ام چندباری بر زبانم جاری می‌شوند!

***

ولی من می‌گویم شیرین‌تر از عسل لبخند صورتی‌ رنگی بود، که کنار لب‌های همیشه ترک خورده‌ات نقاشی شده بود؛
طرح لبخندت بتِ این دل شده است، باز می‌گردانی‌اش؟

***

همه‌ی قصه‌ها پایان‌هایی دارند؛ تلخ و شیرین و... باز!
از پایان‌های باز بدم می‌آید؛ حال که قصه‌مان پایانش شیرین نیست همان باز را می‌خواهم؛ از تلخ‌ها متنفرم!

***

حال روزهاست صدای هق‌هق گل‌های باغچه جای لالایی‌ات را برایم پر کرده است؛
دست‌هایم را جای دست‌هایت دور تنم حلقه می‌کنم و با قطرات اشک جای بوسه‌هایت را خیس می‌کنم؛

***

صدای جیرجیرک‌های باغ را می‌شنوم، می‌گفتی جیرجیرک‌های که ترانه می‌خوانند عاشق‌اند، برایم ترانه می‌خوانی؟
کاش می‌شد باری دیگر عشقت را زنده کرده و برایم ترانه بخوانی!

***

بی تو جهان کوچکم خالی‌ست، آرزوهایم پوچ و لبخندهایم مزه‌ی زهرمار می‌دهد؛
بی‌تو زندگی برایم سیاه پوش شده است و من هرشب، خانه‌ی آرزوهای‌مان را که در کاغذی بی‌جان اسیر شده است را نوازش می‌کنم... .

***


هر بار‌که باران می‌بارد صدای خنده‌هایت را می‌شنوم؛
بدون من شادی می‌کنی؟
اما با هر بار باریدن باران من برخلاف تو اشک می‌ریزنم، قطرات اشکم با خطره‌های باران هم‌خوانی می‌کنند و تو باز هم بخند... .

***

یک بوم نقاشی و یک کلبه‌ی چوبی کنار هزاران درخت... .
میلیون‌ها گل رنگارنگ و آسمانی آبی و صاف و خورشیدی که می‌خندد؛
دارم آرزو‌های‌مان را نقاشی می‌کنم، زیبا نیست؟

***

می‌خواهم در پاسخ رویاهای شبانه‌ام که همه در تو خلاصه می‌شوند داد بزنم و بگویم که چه‌قدر بی‌تو در این شهر تنها شده‌ام؛
در هوایی که نفس‌های تو نیست نفسم تنگ شده است!

***

به خیالم که تو هم مرا می‌طلبی... بیایم؟
این‌بار آن‌قدر محکم در آغوشت می‌گیرم که در وجودم حل شوی، آن‌قدر که دیگر بدون من هوس رفتن هم نکنی و این کجایش تلخ است؟

***

برای استقبالم بیا، من در راه آمدنم دوست دارم اولین چیزی که پس از سفر‌می‌بینم تو باشی با لبخندی بر لب و چشم‌هایی چراغانی؛
این‌بار آرزوهای‌مان را می‌سازیم، با یک پایان شیرین و زیبا... .

پایان... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

HAN

سطح
5
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
فعال انجمن
Mar
4,361
20,979
مدال‌ها
9
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: Nafish.H
بالا پایین