- Feb
- 41
- 273
- مدالها
- 2

نام رمان :پرتو ضیاء
نویسنده : غزل برزگر
ژانر:مافیایی، عاشقانه
عضو گپ نظارت:S.O.W(2)
خلاصه :انتظار و توقع خلاصهای کامل از زندگی هر انسانی، روزی یاد خواهیم گرفت که هرچیزی با توقعات ما پیش نمیرود با انتظارات ما هماهنگ نمیشود. شاید روزی یک جفت چشم نقشههایمان را خراب کند. شاید روزی آغوشی جلویمان را بگیرد و حرفی آراممان کند در آخر شاید بوسهای آتشمان را خاموش سازد. گلبرگ دوای درد قلب زخم خورده ای مردی می شود که نقشهخراب کردن و به قتل رساندن عدهای زیادی را دارد درد کمی نمیکشد اما زخم مرد را مرهم میشود.
مقدمه :
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و ک.س مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
گرچه در خلوت راز دل ما ک.س نرسید
همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست
هوشنگ ابتهاج
آخرین ویرایش: