نام رمان:پناه قلبم باش
نام نویسنده: نجمه صفرزاده
ژانر: عاشقانه، طنز
ناظر:
@Esra
خلاصه رمان:
دختری به اسم پناه که وقتی بچه بوده مادر و پدرش از دست میده و گیر یک مشت آدم فقیر و نامرد میوفته ؛ که سرنوشت تلخی داره اما به مرور زمان زندگیش عوض میشه.
{پارت⁸}
دور وایسادم به داخل خونه نگاه میکنم چشام باز میشه از تعجب در بسته میشه هیچی نمیگم
پشت درخت میشینم آروم؛اروم سرفه میکنم از شدت سرما ها میکنم
آروم بلند میشم میرم سمت خیابون آروم میگم.
من: کجا برم؟ خدایا کمکم کن
اشکام میریزه .کیفم رو شونم جابه جا میکنم.
آروم بر خودم آهنگ خودتو برسون برسون از ناصر زینعلی میخونم
[💖خودتو برسون برسون
بگیرم از کی من از تو نشون
من دلم بدجوری شونه می خواد
با تو یه سقف و یه خونه می خواد
من دلم از دوری خسته شده
شاخه ی رُز شکسته شده
روی من وقتی که روی تو نیست
هر دری وا بوده بسته شده
خودتو برسون برسون برسون
این دفعه واسه همیشه بمون
بگو تو رو میشه واسه همیشه داشته باشم
میشه باز برم قربون تون
برگرد
خودتو برسون برسون برسون
این دفعه واسه همیشه بمون
بگو تو رو میشه واسه همیشه داشته باشم
میشه باز برم قربون تون
تو نباشی انگاری یه تیکه از قلبم نیست
همه چیم بهم می ریزه
من دوسِت دارم، دوسِ دارم، دوسِت دارم زیاد
خاطرت برام عزیزه
من دلم از دوری خسته شده
شاخه ی رُز شکسته شده
روی من وقتی که روی تو نیست
هر دری وا بوده بسته شده
خودتو برسون برسون برسون
این دفعه واسه همیشه بمون
بگو تو رو میشه واسه همیشه داشته باشم
میشه باز برم قربون تون
برگرد
خودتو برسون برسون برسون
این دفعه واسه همیشه بمون
بگو تو رو میشه واسه همیشه داشته باشم
میشه باز برم قربون تون❤️
از کنار خیابون میرم به هیاهوی خیابون و ماشینا نگاه میکنم دستم لای موهام میکنم میدم داخل شالم
فکرم جا همون ماشینه آروم بر خودم میگم.
من:کجا برم تو این شهر
کیفم میارم جلوم زیپش باز میکنم نگاش میکنم میگم: فقط ۱۰۰تومن پول دارم ای بابا
میرم سمت دکه یک شیر کیک میگیرم
آروم شیرم باز میکنم میخورم شیرم آروم
رو پله بانک میشینم آروم میخورم به ماشینا نگاه میکنم
کیکم میخورم. دور دهنم پاک میکنم بلند میشم راه میرم آروم