روحاء
سطح
7
مدیر ارشد بخش فرهنگ و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
نویسنده حرفهای
کاربر ویژه انجمن
خاطره نویس انجمن
- May
- 3,416
- 21,156
- مدالها
- 15
وقتی که نویسنده شروع به نوشتن من کرد، هیچوقت فکر نمیکردم در اینجا خاک بخورم.
وقتی که یادم میآید چقدر برایم آرزو داشت برای خودم تاسف میخورم که نتوانستم کتاب خوبی باشم...
نشسته ام در اینجا و به قول شاعر، به در نگاه میکنم و آه می کشم. مانند دریچه که مدام آه می کشد و غصه میخورد.
دوست دارم یک نفر من را بردارد و بخواند.
مگر چیز زیادی جز کشف من از انسان ها میخواهم؟
آرزویم این است آدم ها از فضای مجازی فاصله بگیرند و به سمت من و رفیق هایم بیایند.
حاضرم فقط من را ورق بزنند ولی بدانند من چه چیزی در وجودم دارم
انگار یک انسان به سمت من میآید!
او کیست؟ خدا کند من را بردارد.
دارد نزدیک تر میشود، نزدیک تر و نزدیک تر...
میرسد و دستش را به طرفم دراز میکند.
من را بلند میکند و نوازش میکند. خاک های روی بدنم به هوا میرود.
از ذوق، تصمیم گرفتم کاری کنم که آنقدر نوشته هایم به دل منجی ام بنشیند که هیچوقت رهایم نکند. البته، این را هم میدانم که نمیتوانم به نوشته هایم دست بزنم...
وقتی که یادم میآید چقدر برایم آرزو داشت برای خودم تاسف میخورم که نتوانستم کتاب خوبی باشم...
نشسته ام در اینجا و به قول شاعر، به در نگاه میکنم و آه می کشم. مانند دریچه که مدام آه می کشد و غصه میخورد.
دوست دارم یک نفر من را بردارد و بخواند.
مگر چیز زیادی جز کشف من از انسان ها میخواهم؟
آرزویم این است آدم ها از فضای مجازی فاصله بگیرند و به سمت من و رفیق هایم بیایند.
حاضرم فقط من را ورق بزنند ولی بدانند من چه چیزی در وجودم دارم
انگار یک انسان به سمت من میآید!
او کیست؟ خدا کند من را بردارد.
دارد نزدیک تر میشود، نزدیک تر و نزدیک تر...
میرسد و دستش را به طرفم دراز میکند.
من را بلند میکند و نوازش میکند. خاک های روی بدنم به هوا میرود.
از ذوق، تصمیم گرفتم کاری کنم که آنقدر نوشته هایم به دل منجی ام بنشیند که هیچوقت رهایم نکند. البته، این را هم میدانم که نمیتوانم به نوشته هایم دست بزنم...