جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی پیشنهادهایی برای نوشتن دیالوگ / از کتاب «یک سال تا نویسنده شدن»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته آموزش نقد توسط آرشیت با نام پیشنهادهایی برای نوشتن دیالوگ \/ از کتاب «یک سال تا نویسنده شدن» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 255 بازدید, 29 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته آموزش نقد
نام موضوع پیشنهادهایی برای نوشتن دیالوگ \/ از کتاب «یک سال تا نویسنده شدن»
نویسنده موضوع آرشیت
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط آرشیت
موضوع نویسنده

آرشیت

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,262
6,982
مدال‌ها
2
دیالوگ‌نویسی به نظر ساده می‌رسد، اما یکی از مهارتهایی است که مسلط شدن بر آن برای نویسنده بسیار دشوار است. در ظاهر کافی است نگاه کنید که مردم چطور حرف می‌زنند و همان را بنویسید، اما در حقیقت دیالوگ فقط صحبت کردن نیست.
 
موضوع نویسنده

آرشیت

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,262
6,982
مدال‌ها
2
ریشه واژۀ دیالوگ نشان می‌دهد که dia به معنی میان و logos به معنی سخن، خرد، دلیل و منطق است که به تعریفی عمیق‌تر برای دیالوگ اشاره می‌کند: تبادل افکار بامعنی، نه یک گفت‌وشنود صرف. خوب است که به «مکالمات» اثر افلاطون نگاهی بیندازیم.
 
موضوع نویسنده

آرشیت

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,262
6,982
مدال‌ها
2
این مکالمات، کلیات پرماجرایی هستند که افلاطون، شاگرد سقراط، آنها را به منظور حفظ اندیشه‌ها، علایق و شخصیت استادش نوشته است.
همینگوی، استاد دیالوگ، داستان کوتاه «دگرگونی دریا» را تماماً به شکل دیالوگ و از زاویه دید سوم‌شخص عینی نوشت.
 
موضوع نویسنده

آرشیت

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,262
6,982
مدال‌ها
2
داستان دربارۀ زنی است که میخواهد مردی را که با او زندگی کرده، ترک کند. همینگوی حتی یک کلمه هم کم و زیاد به کار نمی‌برد. در آخر، خواننده با دلی شکسته برای مرد و زن داستان را تمام می‌کند. در زیر مطلع و یک‌سوم ابتدایی این داستان کوتاه آمده است:
 
موضوع نویسنده

آرشیت

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,262
6,982
مدال‌ها
2
بخشی از «دگرگونی دریا»
مرد گفت: «خیلی خب. چی شد؟»
دختر گفت: «نه، می‌تونم.»
- «منظورت اینه که می‌خوای.»
دختر گفت: «می‌تونم. فقط همین.»
- «منظورت اینه که می‌خوای.»
دختر گفت: «خیلی خب. هرجور دوست داری فکر کن.»
- «من هرجور دوست دارم فکر نمی‌کنم. از خدا میخوام ای کاش کرده بودم.»
 
موضوع نویسنده

آرشیت

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,262
6,982
مدال‌ها
2
دختر گفت: «خیلی وقته که همین کارو می‌کنی.»
صبح زود بود و هیچ‌ک.س در کافه نبود جز پیشخدمت و این دو نفر که با هم پشت یک میز در گوشه‌ای نشسته بودند.
اواخر تابستان بود و هر دو آفتاب سوخته بودند، به همین خاطر هم قیافه‌هایشان در پاریس تابلو بود.
 
موضوع نویسنده

آرشیت

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,262
6,982
مدال‌ها
2
دختر لباسی پشمی بر تن داشت، پوستش صاف و قهوه‌ای برنزه بود، موهای بلوندش کوتاه بود و به‌طرز زیبایی از پیشانی‌اش فاصله می‌گرفت. مرد به او نگاه کرد و گفت:
«اون زن رو می‌کشم.»
دختر گفت: «خواهش می‌کنم این کارو نکن.»
 
موضوع نویسنده

آرشیت

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,262
6,982
مدال‌ها
2
دختر دست‌های بسیار ظریفی داشت و مرد به آنها نگاه کرد. دستهایش باریک و قهوه‌ای و خیلی
زیبا بودند.
- «می‌کشمش. به خدا می‌کشمش.»
- «این کار خوشحالت نمی‌کنه.»
- «می‌تونستی درگیر یه چیز دیگه بشی؟ نمی‌شد تو یه هچل دیگه می‌افتادی؟»
 
موضوع نویسنده

آرشیت

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,262
6,982
مدال‌ها
2
دختر گفت: «حتما نمی‌شد دیگه. حالا می‌خوای چی کار کنی؟»
- «بهت که گفتم.»
- «نه دارم جدی می‌پرسم.»
مرد گفت: «نمی‌دونم.» دختر به او نگاه کرد و دستش را دراز کرد.
او گفت: «طفلکی». مرد به دستان دختر نگاه کرد، اما آنها را لمس نکرد.
 
موضوع نویسنده

آرشیت

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Feb
3,262
6,982
مدال‌ها
2
همینگوی، با استفاده از دیالوگ‌های مستقیم که استادانه نوشته، به شمای خواننده اجازه می‌دهد تا به این دیالوگ خصوصی گوش کنید، طوری که انگار سر آن میز با آن مرد و زن نشسته‌اید. هیچ فاصله‌ای میانتان نیست. دیالوگ با ضرباهنگی یک در میان، هر خط یک ضرب، پیش می‌رود و ساختاری موزون به این تبادل می‌دهد.
 
بالا پایین