Puyannnn
سطح
4
مهمان
- Sep
- 13,532
- 22,013
- مدالها
- 3
مهدی رجبی میگوید: ما پیشینه اساطیری قدرتمند و فرهنگ غنیای داریم اما بلد نیستم از آنها استفاده و یا مدیریتشان کنیم. اگر این اتفاق بیفتد ما هم میتوانیم و بنیهاش را داریم که ادبیات قهرمانی محبوب داشته باشیم.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان درباره قهرمانهای داستانی ادبیات کودک و نوجوان و این که به نظر میرسد قهرمانهایی به فراگیری شخصیتهایی مانند هریپاتر، بتمن و اسپایدرمن نداریم، اظهار کرد: ما دو تعریف از قهرمان داریم؛ یک تعریف هالیوودی یعنی یک تعریف اغراقآمیز از یک ابرانسان که این ابرانسان میتواند رستم، اسفندیار یا هریک از اسطورههای «شاهنامه» باشد که رویینتن هستند و یا میتواند اسپایدرمن و سوپرمن باشد که نیروهای ماورایی دارند. به این تعریف از قهرمان در ادبیات ژانری و ادبیات حماسی پرداخته شده که شخصیتهای اصلی یک فرد برگزیده هستند و نیرویی دارند که از بقیه متمایز میشوند مثلا هریپاتر که جادوی اصلی را دارد و میتواند با اهریمن نبرد کند اما دیگران آن توانایی را ندارند. هزاران مورد دیگر در ادبیات کهن و امروزی تولید شده است.
او سپس گفت: معنای دیگر قهرمان امروزیتر است و بعد از مدرنیسم به وجود آمده؛ این قهرمان یک انسان عادی است که توانایی ویژه و ماورایی ندارد اما ویژگیهای منحصر به فردی دارد که او را از دیگران متمایز میکند، این قهرمان در موقعیتهایی قرار میگیرد که موقعیتهای انسانی هستند و ممکن است با شکست، تلخی و ناکامی همراه باشند، مبارزه با شر یک وضعیت عادی است یعنی این مبارزه با شر میتواند مبارزه با بچههای زورگوی مدرسه باشد و لازم نیست حتما قدرتهای جادویی داشته باشد؛ مثلا آدمها را به سنگ تبدیل کند یا سوار اژدها شده و پرواز کند. این قهرمانها که بعد از مدرنیسم به وجود آمدهاند، به شدت آسیبپذیر و دچار نقصان و کمبودهایی هستند که آنها را زمین میزند، این شخصیتها نسبیت دارند، یعنی انسان کامل نیستند، انسان سیاه و سپید نیستند و مجموعهای از طیفهای انسانی هستند یعنی ضعف دارند، توانایی دارند، استعداد دارند و ناکامی دارند اما در مجموع به انسان بودن و توانایی ذاتیاش برای یادگیری و غلبه کردن بر تلخی و دشواریها باور دارند و حاصلش میشود یک عالمه کاراکترهای انسانی که در ادبیات هستند.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان درباره قهرمانهای داستانی ادبیات کودک و نوجوان و این که به نظر میرسد قهرمانهایی به فراگیری شخصیتهایی مانند هریپاتر، بتمن و اسپایدرمن نداریم، اظهار کرد: ما دو تعریف از قهرمان داریم؛ یک تعریف هالیوودی یعنی یک تعریف اغراقآمیز از یک ابرانسان که این ابرانسان میتواند رستم، اسفندیار یا هریک از اسطورههای «شاهنامه» باشد که رویینتن هستند و یا میتواند اسپایدرمن و سوپرمن باشد که نیروهای ماورایی دارند. به این تعریف از قهرمان در ادبیات ژانری و ادبیات حماسی پرداخته شده که شخصیتهای اصلی یک فرد برگزیده هستند و نیرویی دارند که از بقیه متمایز میشوند مثلا هریپاتر که جادوی اصلی را دارد و میتواند با اهریمن نبرد کند اما دیگران آن توانایی را ندارند. هزاران مورد دیگر در ادبیات کهن و امروزی تولید شده است.
او سپس گفت: معنای دیگر قهرمان امروزیتر است و بعد از مدرنیسم به وجود آمده؛ این قهرمان یک انسان عادی است که توانایی ویژه و ماورایی ندارد اما ویژگیهای منحصر به فردی دارد که او را از دیگران متمایز میکند، این قهرمان در موقعیتهایی قرار میگیرد که موقعیتهای انسانی هستند و ممکن است با شکست، تلخی و ناکامی همراه باشند، مبارزه با شر یک وضعیت عادی است یعنی این مبارزه با شر میتواند مبارزه با بچههای زورگوی مدرسه باشد و لازم نیست حتما قدرتهای جادویی داشته باشد؛ مثلا آدمها را به سنگ تبدیل کند یا سوار اژدها شده و پرواز کند. این قهرمانها که بعد از مدرنیسم به وجود آمدهاند، به شدت آسیبپذیر و دچار نقصان و کمبودهایی هستند که آنها را زمین میزند، این شخصیتها نسبیت دارند، یعنی انسان کامل نیستند، انسان سیاه و سپید نیستند و مجموعهای از طیفهای انسانی هستند یعنی ضعف دارند، توانایی دارند، استعداد دارند و ناکامی دارند اما در مجموع به انسان بودن و توانایی ذاتیاش برای یادگیری و غلبه کردن بر تلخی و دشواریها باور دارند و حاصلش میشود یک عالمه کاراکترهای انسانی که در ادبیات هستند.