همگانی چرک نویس‌های دلم

[اول شخص مفرد]

ارسال برای عموم ازاد
اسپم ممنوع​

 

[Solmaz.ok]

منکه چرک نویس احساسات تو نیستم ؛!
دوصتت دارم هایت را جای دیگری تمرین کن:«🌸❤️‍🩹

 

[.Ana.]

خیلی وقت است که‌ می‌گذرد و من،
نگاهم را به تو فروخته‌ام!
و در بازارِ عشق، جنس فروخته شده پس گرفته نمی‌شود!

 

[.Ana.]

کاش
کمی به من نگاه می‌کردی،
کمی مرا دوست می‌داشتی،
در آغوش می‌گرفتی
و کمی نوازشم می‌کردی
این قلب بیشتر از این طاقت دوری ندارد
کاش می‌فهمیدی دوستت دارم
و پیش از این‌که بروی به چشمانم نگاه می‌کردی؛
کاش برای اولین و آخرین کمی به من توجه می‌کردی!
این کاش‌ها در دلم تلنبار شد
و حسرت شد،
حال چشم به راه کسی هستم که دیگر هیچ‌وقت برنمی‌گردد!
نویسنده: Red Ocean _ Sara

 

[پایان]

زندگی تلخ ترین…
خواب من است!
خسته ام خسته از این خواب بلند

 

[:) kahkeshan]

سر تا پایم را خلاصه کنند
می شوم مشتی خاک
که ممکن بود خشتی باشد در دیوار یک خانه
یا سنگی در دامان یک کوه
یا قدری سنگ ریزه در انتهای یک اقیانوس
شاید خاکی از گلدان‌
یا حتی غباری بر پنجره
ولی شدم زلیخای کور که یوسفش را گم کرده.

 

[:) kahkeshan]

ﮔﻔﺖ ﺍﻧﺪﻭﻫﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺮﮔﻬﺎ ﺑﺴﭙﺎﺭ
ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺍﺳﺖ …
می ریزند
ﺳﭙﺮﺩﻡ …
ﺑﯿﺨﺒﺮ ﺍﺯ آﻧﮑﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﮐﺎﺝ ﺑﻮﺩ

 

[اول شخص مفرد]

گاهی باید
به دور خود یک دیوارتنهایی کشید .
نه برای اینکه دیگران را از خودت دور کنی ،
بلکه ببینی چه کسی برای دیدنت ...
دیوار را خراب میکند !

 

[اول شخص مفرد]

حال ِ بهتری خواهیم داشت اگر دست بردایم از ؛
فردی که لیاقت دوست داشتن ندارد ،
دشمنی که ارزش جنگیدن ندارد ،
حقی که ارزش گرفتن ندارد ،
و فکری که ارزش اندیشیدن ندارد ...

 

[اول شخص مفرد]

خیلی چیزها را نگفتن، معرفت می خواهد نه طاقت.
طاقت یه روزی تموم میشه.
اما معرفت نه،
جاشو عوض می کنه .