تکمیل شده [چشم به راه] اثر «Yalda.Sh نویسنده حرفه‌ای رمان بوک»

[شاهدخت]

- تو مقصری! هروقت خواست بودی، هر وقت نخواست بودی، تو هميشه بودی، يه‌وقتا بايد بری تا قدر بودنت رو بدونه.
- وقتی بدونی دنبالت نمياد؛
نميری! چون نمي‌خوای باورت عوض شه...
نمي‌خوای از دستش بدی... ‌.

 

[شاهدخت]

- ارسال شد.
- چی میگی؟ باز چی‌کار کردی؟
- داشتم براش می‌نوشتم.
- وای خدا، فرستادی؟
- کلی نوشته بودما، شاید بشه از نوشته‌هام یه کتاب چاپ کرد.
- وای... ‌.
- همه‌ش رو پاک کردم.
- خوبه.
- ولی... ‌.

 

[شاهدخت]

- ولی چی؟
- یه جمله نوشتم.
- خدا... چی بود حالا.
- دلم برای بودنت تنگ شده، میشه باشی؟
- خدایا... ‌.
- چیه، تقصیر من نبود.
- پس تقصیر کیه احمق، تقصیر منه؟
- آره، تو پیام دادی، هول شدم، دستم روی سند خورد.

 

[شاهدخت]

- محو شدی؟
- حالم خوب نیست.
- تو که پیام دادی، پس دیگه چته؟
- هیچی.
- میگم چته؟
- هیچی.
- لعنتی، چرا باید ازت دور باشم؟
- نمی‌دونم... ‌.

 

[شاهدخت]

- جوابت رو داد؟
- نه، فقط لایک می‌کنه.
- دیگه پیام نمیدی بهش، فهمیدی؟
- ولی من دلم براش تنگ شده.
- خسته نشدی از بس هی تکرارش می‌کنی؟
- نه.
- هوف... ‌.

 

[شاهدخت]

- چی‌کار می‌کنی؟
- توی فکر اینم که... ‌.
- توی فکر اونی؟
- نه.
- خوبه، پس چی... ‌؟
- کاش پیام رسان‌ها این قابلیت رو
داشته باشن که، برای کسی که دوسش داریم و همه‌ش میریم توی پیویش پیام بره که این مشترک تا اکنون ۱۰۰ بار پیوی شما را چک کرده است، و چند بار پیام نوشت و پاک کرده و ارسال نکرده است، این مشترک شما را دوست دارد، نمی‌خواهید اقدامی کنید؟
- منتظرم باش، میام... ‌.

 

[شاهدخت]

- پ... پ... پیام داد، پیام داد، چی‌کار کنم، سین بزنم؟
- بده من اون ماس‌ماسک رو ببینم این چی میگه.
-... ‌.
- عشق نه، بیا تا ابد دوست بمونیم. چی میگه این احمق.
- بنویس باشه.
- خفه‌شو ببینم چی میگه.

 

[شاهدخت]

- بنویس باشه، بنویس باشه لعنتی.
- چی میگی احمق؟
- بنویس باشه، من میخوام باشه، عیبی نداره، من می‌خواستم برگرده، برگشته... ‌.
- نمی‌خواد، ببین چی‌کار می‌کنم.
- چی نوشتی؟ بگو چی نوشتی.
- برای همچین آدمی اشک نریز، کافیه، این همه احمق نباش.

 

[شاهدخت]

- باشه‌باشه، ببین پاک کردم اشکام رو... ‌.
- نوشتم ببخشيد؛ ما به كسی كه براش روزی چند بار از درون فرو مي‌ريزيم، دوست نمیگیم.
- چی‌کار کردی؟ اون برگشته بود.
- بلاکش کردم. شمارشم حذف کردم.

 

[شاهدخت]

- اون برگشته بود.
- نمی‌خواد، بیا بغلم گریه کن، به اون نیازی نیست.
- ولی من شماره‌ش رو حفظم... ‌.
- همه‌مون شماره‌ای رو حفظیم که نباید حفظ باشیم... ‌.
- ... ‌.
- الان فقط گریه می‌کنی، نبینم برای همچین آدمی بیشتر از امروز گریه کنی.
*پایان*