جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی چنین داستانی بنویس!

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط سایدآ با نام چنین داستانی بنویس! ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 497 بازدید, 30 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع چنین داستانی بنویس!
نویسنده موضوع سایدآ
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط سایدآ
موضوع نویسنده

سایدآ

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
185
436
مدال‌ها
2
✏️کشفیات کشفی



بخش مهمی از یادگیریِ نوشتن آن است که بتوانی توضیح بدهی چرا از یک نوشته خوشت یا بدت آمده. هر چقدر که دقیق‌تر و مستدل‌تر نظرت را تشریح کنی شانس بیشتری داری تا چیزهایی که می‌گویی در آثار خودت بهتر اجرا کنی.
 
موضوع نویسنده

سایدآ

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
185
436
مدال‌ها
2
یکی از بهترین تمرین‌ها برای تبحر در نگارش غیرداستانی:



درباره‌ی یک موضوع استدلال کنید. نوشتن حداقل ۳۰۰ کلمه هم کافی است.

نوشتارتان را منتشر کنید.

دو-سه ماه بعد، دوباره مطلبی درباره‌ی همان موضوع بنویسید (بدون نگاه به مطلب قبلی).

استدلال قبلی را تکرار کنید.

حجم متن هم می‌تواند مانند نوشته‌ی قبل باشد.



حرف این است که یک موضوع واحد را هرازگاهی دوباره از نو بنویسید.



برای مثال من بارها درباره‌ی اهمیت نوشتن در وب نوشته‌ام. غالبن هر بار استدلال‌هایی را تکرار می‌کنم، اما همیشه قدری در ساختار استدلالم تغییر ایجاد می‌شود.



مقایسه‌ی متن جدید با نوشته‌های قبلی کمک می‌کند روند تغییر و بهبود نثرم را دقیق‌تر بررسی کنم؛ می‌توانم بببینم چه ساختارهای تازه‌یی را در جمله‌‌ها به کار برده‌ام یا سلیقه‌ام در انتخاب کلمات چه دگرسانی‌هایی داشته است.



گاهی برای سنجش درستی یک چیز به بازاندیشی نیازمندیم، چنین تکراری نوعی بازاندیشی است.
 
موضوع نویسنده

سایدآ

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
185
436
مدال‌ها
2
چگونه به نوشتن بیندیشیم؟



باید به خود یادآوری کنیم که نوشتن، صرفن سیاه کردن یک کاغذ یا هوا کردن پستی تازه در رسانه‌های شخصی‌مان نیست. وقتی نوشتن را می‌آغازیم، به‌مرور متوجه تغییراتی در بخش‌های متنوع زندگی و جنبه‌های مختلفی از شخصیت‌مان می‌شویم. نوشتن مثل بذر پیچک است، آن را در گلدان کوچک گوشه‌ی اتاق می‌کاریم اما خیلی زود می‌بینیم که تمام دیوار را پوشانده.
 
موضوع نویسنده

سایدآ

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
185
436
مدال‌ها
2
اجازه بدهید نوشتن یک مقاله از روایت مشکل بزرگ زندگی‌تان، باعث شود به آرامش ذهنی برسید. به جستاری که می‌نویسید به چشم یک پروژه‌ی نوشتاردرمانی نگاه کنید و هرازگاهی این گفته‌ی «توران میرهادی» را با خود زمزمه کنید:

رنج بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کن.
 
موضوع نویسنده

سایدآ

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
185
436
مدال‌ها
2
همانطور که «ولادیمیر ناباکوف» می‌گوید: خواندن یعنی دوباره خواندن، نوشتن هم یعنی دوباره نوشتن؛ یعنی بازگشت به ابتدای متن برای بازنویسی آن.
باید به هر متنی که می‌نویسیم و در رسانه‌های شخصی‌مان منتشر می‌کنیم، به چشم فرصتی برای رشد بیشتر شخصیت و بهبود نثرمان بنگریم. روند نوشتن و انتشار برای ما که اهل قلم هستیم و دغدغه‌ی توسعه‌ی فردی داریم، نباید مسیری یک طرفه باشد. باید اتوبان رسیدن به یک متن خوب را چندبانده بسازیم. هرچقدر زمان بیشتری را به ویرایش و بازنویسی متن اختصاص دهیم، در می‌یابیم بیش از پیش به کوتاه‌نویسی و موجزنویسی نزدیک شده‌ایم.
 
موضوع نویسنده

سایدآ

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
185
436
مدال‌ها
2
جملهٔ بی‌فعل


سخنی که مانند یک جمله، مطلب کاملی را برساند؛ اما فاقد فعل باشد، جملهٔ بی‌فعل است.


جمله‌های بی‌فعل را بر حسب ساختمان به انواع زیر می‌توان‌ تقسیم کرد:


۱. جمله بی‌فعل یک‌جزئی: این نوع جمله را نمی‌توان به دو جزء نهاد و گزاره‌ تقسیم کرد؛ مانند: سلام. آفرین. به سلامت. به امید دیدار. افسوس.


۲. جملهٔ بی‌فعل دوجزئی: این جمله‌ها هم نهاد دارند و هم گزاره؛ اما گزارۀ آنها فاقد فعل است: توقف ممنوع. زیارت قبول. دو‌دو تا چهار تا. عیدتان مبارک. مرحمت شما زیاد. چشمت روشن.


۳. جملهٔ بی‌فعل سه‌جزئی: در این نوع جمله نیز نهاد و گزاره وجود دارد؛ اما ارتباط میان آنها از طریق فعل نیست، بلکه واژهٔ «یعنی» میان آنها ارتباط برقرار می‌سازد: زندگی یعنی کار و تلاش. صداقت یعنی موفقیت.


دستورپژوهان جملهٔ بی‌فعل را تحت عناوین جملهٔ استثنایی و شبه جمله نیز به کار برده‌اند.
 
موضوع نویسنده

سایدآ

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
185
436
مدال‌ها
2
من اگر پیاز بودم

و نوشتن تجربه‌ی دوباره‌ی کودکی‌ست، چرا که وامی‌داردت به بازی و بچگی یعنی بازی و بازی یعنی زندگی.

امروز توی دوره‌ی نوجوان با بچه‌ها نوشتن را به بازی گرفتیم و خودمان را گذاشتیم جای چیزهای دیگر و جمله ورزیدیم.

من نوشتم:

من اگر پیاز بودم دوست داشتم مرا با کوبیده بخوری.

من اگر پیاز بودم اشکت را در نمی‌آوردم.

من اگر پیاز بودم با گوجه ازدواج می‌‌کردم.

من اگر پیاز بودم نمی‌‌گذاشتم سرخم کنی و انبارم کنی تو جایخی.

من اگر پیاز بودم آنقدر کتاب می‌خاندم تا لایه‌های عمیقم هزار برابر شود.

من اگر پیاز بودم از قصه و غصه بی‌نیاز بودم، شاید.



تو دوست داشتی چی باشی؟
 
موضوع نویسنده

سایدآ

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
185
436
مدال‌ها
2
چرا آفوریسم‌نگاری؟



«آفوریسم*» که برابرنهادِ فارسی آن «گزین‌گویه» است، در مثل به چنین جمله‌هایی گفته می‌شود:
«اگر می‌توانستیم خود را از چشم دیگران ببینیم، همان دم جان می‌سپردیم.»

-امیل سیوران، از مجموعه آفوریسم «قطعات تفکر»

«عشق و دوستی فرشتگان محافظ دائمی انسان‌اند.»

-رامین جهانبگلو، از مجموعه آفوریسم «ذهن زمستانی»

«از شمار انبوه آثار صرفاً نقل‌قول‌ها باقی می‌ماند. پس آیا بهتر نیست از همان آغاز فقط نقل‌قول‌ها را بنویسیم؟»

-استانیسلاو یرژی لتس، از مجموعه آفوریسم «فکرهای اصلاح‌نشده»

«هوشمند کسی است که باهوش‌تر از خود را، فوری به جا آورد.»

-هرمز انصاری، از مجموعه آفوریسم «کوتاه‌نویسی‌ها»

«هر نوشتنی به خلق اثر منتهی نمی‌شود همان‌گونه که با هر خوابی، رویا نمی‌بینیم.»

-حسین رسول‌زاده، از مجموعه آفوریسم «یادداشت‌های بی‌سرانجام»

اما اگر بخاهم تنها به یک مزیت شگفت‌آور گزین‌گویه‌نویسی اشاره کنم،‌ جز این نباید گفت:

آفوریسم‌نگاری وادارت می‌کند جمله‌هایت را بهتر صیقل بزنی.
 
موضوع نویسنده

سایدآ

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
185
436
مدال‌ها
2
کوتاه‌ترین پرسش‌ها،‌ بلندترین پاسخ‌ها

و توسعه‌‌ی فردی را زمانی می‌آغازی که برای پرسش‌های شفاف، پاسخ‌های دقیق و روشن بنویسی:

چرا می‌نویسم؟

محتاج یادآوری چیستم؟

چگونه برای دیگران سودمند باشم؟

برای چه کاری در برابر هیولای روزمرگی ایستاده‌ام؟

آیا طوری گفته‌ام «دوستت دارم» که سرخی و تپش قلبم پیدا باشد؟

برای کوتاه‌ترین پرسش‌ها بلندترین پاسخ‌ها را که نگاشتی، نویسنده‌یی، نه، عاشقی.
 
موضوع نویسنده

سایدآ

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
185
436
مدال‌ها
2
تکرار و تلمبه



چاه ذهن هم تلمبه می‌طلبد گاه‌گاه.

سطر که پیش نمی‌رود، دست نمی‌کشم، ‌تکرار می‌کنم، تلمبه می‌زنم تا دستم سرد نشود. دیروز برای شکل‌دادن به استدلالی، ده‌پانزده‌بار تندتند نوشتم: «شاید چون»، تا ایده فواره زد و صفحه پُر شد.
رازش همین است، تلمبه بزن، چاهِ مغز ناخشکیدنی‌ست.
اصلن گاهی باید مثل شخصیت مامان توی «وقتی کلاغ‌ها عشق می‌خوردند*» کلید کنی به یک کلمه و تا اعماق چاه ذهن خودت و دیگران را بشکافی:
«چه‌قدر گه، گه می‌کردی! سر هر کلمه‌ای می‌گذاشتی؛ گه‌سگ، گه‌مرغ، گه‌دانی. آقای صادقی می‌گفت خانم دکتر یک گه‌نامه بنویس؛ پرفروش می‌شود. دچار بیماری گه‌یابی و گه‌بینی شده بودی. همه را دیوانه می‌کردی. می‌گفتی وای! گه به گه نمال! می‌گفتی کفشِ توالت می‌رود این‌جا، بعد آن‌جا. وای! کجا گذاشتی پایت را! به کجاها مالید؟ می‌شستی. می‌شستی تا این که غش کنی. دست‌های نیالوده‌‌ی پاکیزه! به چه درد می‌خوردند؟! حالا نوبت کرم‌هاست؛ و تو آن‌جایی. دلم می‌خواهد گریه کنم. چرا؟ چرا مامان؟!»

تکرار کن، تکرار تلمبه‌ی ذهن است.
 
بالا پایین