جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

ایده چگونه داستان‌ را شروع کنیم؟ | از الهام تا ایده‌های محرک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته سالن ایده توسط شیر کاکائو با نام چگونه داستان‌ را شروع کنیم؟ | از الهام تا ایده‌های محرک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 569 بازدید, 26 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته سالن ایده
نام موضوع چگونه داستان‌ را شروع کنیم؟ | از الهام تا ایده‌های محرک
نویسنده موضوع شیر کاکائو
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط شیر کاکائو
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,588
5,193
مدال‌ها
2
داستان بلند، کوتاه، نمایش‌نامه و یا فیلم‌نامه؛ هر کدام از این‌ها را که بخواهید بنویسید نیاز به ایده‌ی محرک خواهید داشت. ایده‌ای ابتدایی که باعث شکل‌گیری داستان‌تان شود. می‌توان گفت یافتن ایده‌ی محرک سخت‌ترین قسمت نوشتن است. چون بعد از مشخص شدن آن همه چیز خیلی راحت‌تر جاری خواهد شد. فقط کافی‌ست بدانید چطور داستان را شروع کنید آن وقت می‌توانید در مدتی کوتاه نسخه‌ی اول داستان‌تان را بنویسید.
 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,588
5,193
مدال‌ها
2
اما چطور می‌شود به یک ایده‌ی اولیه‌ی درست و حسابی رسید؟
 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,588
5,193
مدال‌ها
2
انتظار برای فرشته‌ی الهام

شب است. لطفا این چیزی را که می‌گویم خیلی خوب تصور کنید. نیمه شب است که فرشته‌ای به تخت هنرمند نزدیک می‌شود. هنرمند خواب است. چنان عمیق که با مهیب‌ترین صداها هم بیدار نخواهد شد. بااین‌حال فرشته محض احتیاط خیلی آرام به او نزدیک می‌شود. بالای سرش می‌ایستد و به قیافه‌ی خسته‌ی هنرمند خیره می‌شود. پره‌های بینی‌ هنرمند با هر نفسی که می‌کشد می‌لرزد و آب دهان از گوشه‌ی لبش جاری می‌شود. فرشته لبخند به لب برای مدتی قربان‌صدقه‌‌‌ی این صحنه می‌رود. سپس کادویی را آرام زیر بالش او می‌چپاند و بعد محو می‌شود.
 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,588
5,193
مدال‌ها
2
صبح موقع کش و قوس دادن بدن، انگشت هنرمند به جسم سختی برخورد می‌کند. خوابش می‌پرد و سراسیمه کادو را از زیر بالش بیرون می‌کشد. خندان بازش می‌کند. با باز شدن کاغذ کادو «ایده‌‌ای طلایی» شروع به درخشیدن می‌کند. آن وقت هنرمند حیرت‌زده زمزمه‌ می‌کند: یافتم. یافتم.
 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,588
5,193
مدال‌ها
2
با شنیدن کلمه‌ی «الهام» این تصورات درون ذهنم می‌چرخند. مخصوصا هر بار که مصاحبه‌کننده‌ای رو به خالق آثار هنری-فرهنگی می‌نشیند و همان سوال لعنتی کلیشه‌ای را می‌پرسد:

«ایده‌ی این اثر چطور به‌ شما الهام شد؟»
 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,588
5,193
مدال‌ها
2
این سوال ممکن است موجب برداشت‌های نادرستی شود. مثلا ممکن است فکر کنیم برای کمک گرفتن از فرشته‌ی الهام نیازمند انزوا یا در بهترین حالت مدیتیشن هستیم. به همین خاطر احتمال دارد کارمان را تعطیل کنیم و برویم یک گوشه منتظر بنشینیم تا بلکه فرشته‌‌‌ای خوشش بیاید و ایده‌ای چیزی هم به کله‌ی ما پرتاب کند.
 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,588
5,193
مدال‌ها
2
حتی ممکن است این توهم را به وجود بیاورد که الهام فقط برای دسته‌ای خاص/خوش‌شانس از افراد است. یا این که ممکن است بپنداریم آن‌هایی که موفق می‌شوند حتما با ما فرق دارند. در حالی که اگر به ابتدای کار افرادی چون احمد شاملو، رضا براهنی و هنرمندان دیگر نگاه کنیم متوجه می‌شویم که افراد مشهور هم یک روزی مثل همه‌‌ی ما آدم‌هایی عادی‌ بوده‌اند.
 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,588
5,193
مدال‌ها
2
پس بهتر است دست از انتظار برداریم و برای رسیدن به ایده‌ها کاری انجام دهیم. چه کاری؟

در ادامه به این موضوع خواهم پرداخت.
 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,588
5,193
مدال‌ها
2
فرشته‌ی الهام معمولا دوست دارد چه موقع ظهور کند؟
 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,588
5,193
مدال‌ها
2
وقتی از محمدرضا اصلانی درباره‌ی «الهام» پرسیدم این گونه پاسخ دادند:

«هیچ انسانی خارج از الهام نیست. فقط هنرمندان نیستند که به‌شان الهام می‌شود. یک چوپان یا بقال هم الهامات دارند. ولی این الهامات هیچ‌وقت به الهامات فرهنگی-هنری تبدیل نمی‌شوند.
✦ در واقع هر چه دانش فرد، رشد یافته‌تر باشد الهاماتش سامان‌یافته و پیشروتر می‌شوند. و خود آن دانش‌ و اندیشه‌ها هستند که به انسان الهام می‌دهند.
✦ اندیشه به این معنی نیست که تو مقدار زیادی کتاب جمع کنی و یا بخوانی. اندیشه از برداشت‌ها سرچشمه می‌گیرد.
مثلا وقتی کتابی خواندی باید ببینی چه چیزی از آن برداشت کرده‌ای. دانش واقعی تو برداشت‌های توست. نه خوانده‌ها و آموخته‌های تو. وگرنه خیلی‌ها خیلی اطلاعات دارند ولی هنرمند یا متفکر نمی‌شوند.
✦ پس می‌شود گفت برداشت‌های ما از مجموعه‌ی عوامل و عناصر جهان، دانش حقیقی‌ ماست. و این دانش‌های رشدیافته هستند که به ما الهامات می‌رسانند
 
بالا پایین