جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی چگونه نویسنده شویم

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط MHP با نام چگونه نویسنده شویم ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 12,166 بازدید, 458 پاسخ و 9 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع چگونه نویسنده شویم
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DELVIN

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
روش‌های غلبه بر ترس از نوشتن
عدم توجیه ترس
اولین راه غلبه بر ترس از نویسندگی، عدم توجیه و مقابله مستقیم با آن است. هر میزان انرژی که برای توجیه و دفاع از ترس‌هایمان صرف کنیم، درواقع در حال دشوار کردن کار خودمان و پیچیده‌تر کردن شرایط هستیم.

نوشتن
مهم‌ترین و مؤثرترین روش غلبه بر ترس از نوشتن، همان نوشتن است. تا می‌توانید بنویسید.

سعی کنید از ترس‌هایتان بنویسید. نوشتن از ترس‌ها و چیزهایی که باعث به وجود آمدن ترس در وجود شما می‌شوند نیز می‌تواند ابزاری برای تسلط بیشتر بر آن‌ها و درنهایت غلبه بر آن‌ها باشد.

سعی کنید بنویسید و منتشر کنید که این کار به‌مرور باعث از بین رفتن ترس‌هایتان خواهد شد.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
کمال‌گرا نبودن
یکی از عوامل اصلی ترس از نوشتن و انتشار آن‌ها، کمال‌گرایی است. کمال‌گرایی دشمن خلاقیت است. تا می‌توانید بر کمال‌گرایی خودتان غلبه کنید که اگر این کار را به‌درستی انجام ندهید شاید در راه نویسندگی نتوانید بر بسیاری از مشکلات دیگر غلبه کنید.

یک روش مؤثر برای غلبه بر این مشکل داشتن یک دوست و همراه صمیمی است که اولین خواننده آثار و نوشته‌هایتان باشد. در این صورت راحت‌تر خواهید توانست بر کمال‌گرایی خودتان غلبه کرده و آن‌ها را منتشر کنید.

پیش‌داوری نکردن
پیش‌داوری عامل مهم دیگری در به وجود آمدن ترس و خودداری از انتشار نوشته‌هاست. سعی کنید به‌هیچ‌وجه در مورد نوشته‌ها و آثار و کارهای خودتان پیش‌داوری و قضاوت نکنید.

آثار خلاقانه بسیاری در طول تاریخ وجود داشته‌اند که در ابتدا از نظر نویسندگانشان بدترین آثار تشخیص داده شده بودند ولی بعد از انتشار آن‌ها استقبال بی‌نظیری توسط مخاطبان صورت گرفت و این آثار در تاریخ ماندگار شدند.

سخن گفتن با دیگران
سعی کنید در مورد آثار و نوشته‌هایتان و همچنین در مورد ترس‌هایتان با دوستان نزدیک و صمیمی‌تان گفتگو کنید.

کسانی که برای این کار انتخاب می‌کنید بسیار مهم و تعیین‌کننده هستند و درصورتی‌که فرد مناسبی برای این کار در نظر نگیرید، اوضاع بدتر خواهد شد.

بنابراین انتخاب فردی که همواره همراه و مشوق شما و آثارتان بوده‌اند، می‌تواند تأثیر زیادی در پیدا کردن شجاعت و از بین بردن ترس‌هایتان داشته باشد.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
1 – بخوانید، بخوانید و باز هم تا جایی که می‌توانید بخوانید
فقط نوشتن ما را نویسنده نمی‌کند. چند هزار نفر آن بیرون هستند که قلم خوبی دارند و چیزهای جالبی می‌نویسند. وقتی کار بقیه را بخوانیم ،می‌توانیم ضعف‌های خودمان را پیدا کرده و بفهمیم بقیه از چه فرمول‌ها و ترکیبات جادویی برای چیدن کلمات و نظم دادن به جملات کنار هم استفاده می‌کنند.

شما هم این شکلی هستید که وقتی یک کتاب یا یک نوشته قشنگ می‌خوانید، با خودتان می‌گویید من هیچ وقت نمی‌توانم مثل این آدم بنویسم؟

اجازه بدهید خیالتان را راحت کنم. هیچ اجباری نیست که مثل نویسنده‌های مورد علاقه خودتان بنویسید. فقط کار آنها را بخوانید و سعی کنید از تکنیک‌های قشنگی که به کار می‌برند الهام بگیرید. البته باید کمی جمله قبلی را تغییر دهم. گفتم اجباری نیست؟ خب حالا می‌گویم درست نیست که بخواهید شبیه به یک نویسنده خاص بنویسید. هر چقدر هم که اعتبار آن نویسنده زیاد باشد و هر چقدر هم که هوادار داشته باشد. قلم شما باید مخصوص خودتان باشد.

بیشتر نویسنده‌های معروف دنیا برای بهتر نوشتن یک الگوریتم دو مرحله‌ای بسیار ساده پیشنهاد می‌کنند؛

بخوانید
بنویسید
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
امروزه به لطف پیشرفت شگفت‌انگیز تکنولوژی، هر کتاب و نوشته‌ای را که بخواهید می‌توانید پیدا کنید. بدون نیاز به هیچ کار خاصی می‌توانید به آثار تمام نویسندگان معروف جهان دسترسی داشته باشید. بیشتر آثار موفق دنیا در ایران با ترجمه خوب و قابل قبول ( البته با سانسور زیاد ) ارائه شده‌اند و دست شما برای انتخاب کتاب و سرک کشیدن به ادبیات دنیا بسیار باز است.

با کتاب‌های معروف دنیا شروع کنید تا به مرور زمان سلیقه خود را پیدا کنید. پیشنهاد می‌کنم با آثاری مثل شازده کوچولو، قلعه حیوانات، بابا لنگ دراز، بلندی‌های بادگیر و غیره شروع کنید. فقط این نکته را هیچ‌وقت فراموش نکنید که شرط خوب نوشتن خوب خواندن است.

2 – بنویسید و بنویسد و هزاران هزار بار دیگر فقط بنویسید
من از قدیم عادت داشتم مصاحبه نویسنده‌های مورد علاقه‌ام را دنبال کنم. خواندن درباره این که یک نویسنده قوی چطور فکر می‌کند، چطور جواب می‌دهد و چطور می‌نویسد همیشه مرا به وجد می‌آورد. معمولا نویسنده‌های بزرگ در جواب به این سوال که برای بهتر نوشتن چه کار کنیم یک همچین جوابی می‌دهند:


شاید راهکار ساده‌ای به نظر برسد. شاید با خودتان بگویید این را که خودم هم می‌دانم. اما بین دانستن و انجام دادن فاصله زیادی وجود دارد. مخصوصا در نوشتن.

وقتی که آثار بزرگان را می‌خوانید، شما فقط یک خواننده هستید. تا چیزی از خودتان ننویسید نمی‌توانید مهارت‌های خود را به چالش بکشید. و با اطمینان می‌توانم بگویم که بهترین راه برای قوی کردن عضله‌های نویسندگی، نوشتن است …

من یک زمانی در روز فقط چند کلمه می‌نوشتم و اصلا هم از خروجی کارم راضی نبودم. انتظار داشتم یک شبه ره صد ساله را طی کنم و با زحمت کم و سرهم کردن چند جمله آنطور که دوست دارم بنویسم. اما هیچ‌وقت این تنبلی نتیجه‌ای واسم نداشت.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
من والیبال را خیلی دوست دارم. همیشه برایم جذاب بوده و هنوز هم تا جایی که وقت داشته باشم بعضی از بازی‌ها را دنبال می‌کنم. فرض کنید می‌خواهید یک والیبالیست شوید، اول از همه با دیوار تمرین پنجه زدن می‌کنید، ساعد خود را تقویت می‌کنید، کم کم سرویس زدن، آبشار زدن، دفاع و چیزهای دیگر را یاد می‌گیرید. بعد از یک مدت به خودتان می‌آیید و می‌بینید در والیبال ماهر شده‌اید و خیلی سخت است اگر بخواهید حرکتی را اشتباه انجام دهید.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
پس برای بهتر نوشتن شروع کنید به نوشتن. از هر دری بنویسید و فراموش نکنید که در حال تمرین هستید. لازم نیست اول کار نگران کیفیت کارتان باشید. اگر عاشق نویسندگی باشید بهتان قول می‌دهم بعد از چندبار نوشتن معتاد به این کار می‌شوید و اگر از من می‌شنوید هیچ‌وقت این اعتیاد دوست داشتنی را ترک نکنید.

3 – تقلید ممنوع
من از نوجوانی کتاب‌های خانم ال جی اسمیت ( نویسنده مجموعه “خاطرات یک خون آشام” ) را خیلی دوست داشتم. به نظرم قلم فوق‌العاده‌ای دارد و خیلی با احساس می‌نویسد. حتی یادم است جلد اول خاطرات یک خون‌آشام یعنی “بیداری” را دو سه بار خواندم. مثلا همین پاراگراف اول را داشته باشید:

4سپتامبر
دفترچه خاطرات عزيز؛
امروز قرار است يك اتفاق بد بيفتد.
نمي دانم چرا اين جمله را نوشتم. هيچ دليلي وجود ندارد كه ناراحت باشم. تازه كلي هم دليل
براي خوشحال بودن دارم. اما الان كه ساعت 30:5 صبح است من هنوز بيدارم و نمي دانم چرا دلم
مدام شور مي زند. همه اش به خودم مي گويم كه بهم ريختنم بخاطر اختلاف ساعت فرانسه با
اينجاست. اما اين كه دليل دل شوره و ترس نيست. خيلي مي ترسم. حس مي كنم گم شده ام.

بعد از چند وقت که خاطره نویسی را شروع کردم، متوجه شدم که بدون نیت قبلی و به صورت ناخودآگاه دارم شبیه به ایشان می‌نویسم. یعنی نوع جمله بندی و کلماتی که استفاده می‌کردم شبیه به کار ال جی اسمیت بود. بعد از چند وقت این حالت از بین رفت و احساس کردم دوباره با امضای خودم می‌نویسم. این اتفاق برای نویسنده‌های دیگر هم افتاد و هر از گاهی حس می‌کردم شبیه به بقیه می‌نویسم.

البته این اصلا چیزی بدی نیست. همه ما نویسنده‌های مورد علاقه خودمان را دنبال می‌کنیم و بعضی وقت‌ها به خودمان می‌آییم و می‌بینیم که داریم شبیه به آنها می‌نویسیم. اکثر نویسنده‌ها با این بخش از نویسندگی آشنا بوده و آن را پشت سر گذاشته‌اند. بعد از مدتی تمرین و یادگیری، قلمتان اختصاصی شده و سبک خودتان را پیدا خواهید کرد.

حالا برسیم به موضوع “تقلید” که نکته اصلی این بخش ما است. تا اینجا فهمیدیم که نویسنده‌ها معمولا به طور ناخواسته از کار همدگیر تاثیر می‌گیرند و اصلا هم چیز بدی نیست. اما اگر خودمان تصمیم بگیریم که شبیه به یک شخص خاص بنویسیم چی؟

یادم می‌آید اولین روزهایی که می‌نوشتم چقدر تاثیرپذیر بودم. یعنی کافی بود تا یک متن قشنگ به پستم بخورد و سریع با خودم می‌گفتم که من باید شبیه به این نویسنده بنویسم. اما بعد از چند وقت عذاب کشیدن متوجه می‌شدم که نه نوشته‌ام شبیه به آن چیزی است که خوانده بودم، نه خودم از مراحل نوشتن لذت بردم. پس بعد از چند سال فهمیدم که نباید سعی کنم مثل بقیه بنویسم.

به شما هم پیشنهاد می‌کنم اصلا از روی کار کسی کپی نکنید. حتی اگر اوایل کار نوشته‌هایتان به نظر خودتان ناامیدکننده هستند، باز هم این کار را نکنید. هر زمانی که خواستید از روی دست یک نویسنده قدرتمند کپی برداری کنید، اول این جمله را در ذهنتان مرور کنید:

این خانم یا آقا هم اول کار بهتر از من نبود
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
4 – از خودتان بنویسید! از خودتان نوشتن را تا آخرین روز زندگی ادامه دهید
نمی‌دانم چرا وقتی صحبت از نوشتن می‌شود دوست داریم درباره بقیه بنویسیم. حتی در زندگی روزمره هم انگار بیشتر دوست داریم درباره بقیه حرف بزنیم تا خودمان. اما یکی از بزرگترین موهبت‌هایی که نوشتن به ما هدیه می‌کند، خودشناسی است. بعد از نوشتن‌های زیاد، می‌بینیم که چطور خودمان را بهتر از قبل می‌شناسیم و از ابعاد مختلف می‌توانیم به خودمان نگاه کنیم.

خیلی از خانوم‌های خانه، همیشه این سوال را می‌پرسند که امروز واسه ناهار چی درست کنم؟ شام را چی کار کنم؟ به نظرم خیلی وقت‌ها پیدا کردن جواب این سوال که چی درست کنم بیشتر از درست کردن آن زمان می‌گیرد. نویسندگی هم همین است.

شما هم از خودتان می‌پرسید که آخه درباره چی بنویسم؟

لازم نیست راهی دوری بروید. همین کسی که این سوال را پرسیده جوابش را هم خوب می‌داند ( یعنی خودتان ) بهتر است اول کار به جای نوشتن از چیزهای دشوار مثل رمان، شخصیت پردازی و غیره بیشتر درباره خودتان بنویسید. حالا به احتمال زیاد سوال زیر را مطرح می‌کنید:

باشه. قبول. از خودم می‌نویسم. اما زندگی من چه چیز جالبی دارد که قابل گفتن باشد؟

هر انسانی یک بار به دنیا می‌آید و زندگی را به یک شکل خاص تجربه می‌کند. ماجراهای زیادی را پشت سرگذاشته و آخر سر هم با این دنیا وداع می‌کند. هر انسانی زندگ خاص و منحصر به فردی دارد. مطمئم زندگی شما پر از شگفتی‌هایی است که دوست دارید راجع به آنها حرف بزنید. فقط هیچ‌وقت فرصت و شرایطش را نداشتید. مثلا لیست زیر می‌تواند برای شروع خوب باشد:

اولین خاطره زندگی شما مربوط به چه چیزی است؟ ( برای من پیدا کردن یک شکلات توخالی در 5 سالگی بود )
اولین روزی که به دانشگاه رفتید چه حسی داشتید؟ ( برای من حس گم شدن خیلی پررنگ بود )
آیا تا امروز که این پست را می‌خوانید عاشق شده‌اید؟
مهم ترین و بارزش‌ترین شخص در زندگی شما چه کسی است؟
چه چیزی در زندگی به شما آرامش می‌دهد؟ خانواده؟ تفریح؟ خدا؟ یا …
کدام فیلم سینمایی را دوست دارید؟ چرا؟ کدام شخصیت را بیشتر دوست دارید؟ دوست دارید جای او باشید؟
و …
به نظرم می‌توانیم چند مجموعه بزرگ درباره خودمان و زندگی خودمان بنویسیم. حتما تلخ و شیرین‌های زیادی در گذشته و حال شما وجود دارد. حتما نسبت به آینده ترس، شک یا هر نوع احساس دیگری دارید. حتما در طول روز یک اتفاق (چه درونی چه بیرونی) به احساسات شما تلنگر می‌زند. درباره این اتفاقات زندگی خود بنویسید.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
5 – چیزی که می‌خواهید بنویسید را تکه تکه کنید
منظورم این نیست نوشته‌هایتان را پاره کنید. فقط ازتان می‌خواهم چیزی که در فکرتان است را به چند بخش تقسیم کنید. این کار مانند استفاده از یک نقشه است و مسیر را به شما نشان می‌دهد. فکر نوشتن یک کتاب 1000 صفحه‌ای در اول کار شاید ترس به جان نویسنده بیندازد و قلمش را شل کند. اما با خواندن سناریو زیر احتمالا کار دیگر خیلی سخت نخواهد بود:

1000 صفحه چیزی نیست به جز 20 فصل
هر فصل چیزی نیست به جز 50 صفحه
هر صفحه چیزی نیست به جز نهایت 1000 کلمه
و هر کلمه …
بهتر است اول موضوعی که دوست دارید درباره آن را بنویسید را به چند بخش کوچک تقسیم کنید. هر بخش را انجام داده و سراغ بخش بعدی بروید. البته هیچ اجباری نیست که این کار را ترتیبی انجام دهید. مثلا اگر مطلبی که می‌نویسید از 3 بخش مقدمه، بدنه اصلی و جمع بندی تشکیل شده است، هیچ اچباری نیست که حتما کار را با مقدمه شروع کنید.

6– فقط یک خط یا یک پاراگراف بنویسید، بعد روی غلتک می‌افتید
برای خود من هزار دفعه پیش آمده که اصلا حوصله نوشتن نداشتم. با هزار بدبختی پای کامپیوترم می‌نشستم و چون مجبور بودم بعضی از کارهایم را تکمیل کنم، از روی اجبار شروع به نوشتن می‌کردم. انتخاب اولین کلمات همیشه سخت هستند و من وسواس دارم که کلمات را با دقت کنار هم بچینم. به خاطر همین خیلی دوست داشتم از شروع کار طفره بروم.

اما همین که چند جمله می‌نوشتم یواش یواش این احساس عذاب ناپدید می‌شد. بعد از دو سه خط نوشتن به خودم نگاه می‌کردم که چطور غرق کار شدم و انگار نه انگار که همین چند دقیقه پیش، حاضر بودم هر کاری بکنم به جز نوشتن.

این ماجرا دقیقا مثل بیدار شدن از خواب می‌ماند. متاسفانه من اختلال خواب دارم و شب‌ها معمولا تا دیروقت بیدارم. به خاطر همین صبح وقتی می‌خواهم بیدار شوم انگار که گوشت تنم را از هم جدا می‌کنند. نمی‌دانید با چه مصیبتی بیدار می‌شوم و برای شروع روز هم چند فحش آبدار نثار بخت و اقبال خودم می‌کنم که چرا نباید بیشتر بخوابم!

اما همین که خواب از سرم می‌پرد خوشحالم که بیشتر نخوابیدم. چون راحت به کارهایم می‌رسم و مثل وقت‌هایی که زیاد می‌خوابم احساس بی مصرف بودن بهم دست نمی‌دهد.

قبول دارم که نوشتن چند خط اول همیشه سخت است. شما هم احتمالا مثل بعد از کلی زل زدن به صفحه سفید مانیتور و یک فایل ورد خالی یا یک پیش نویس دو سه کلمه‌ای وردپرس، با خودتان می‌گویید اصلا ولش کن. یک وقت دیگر انجامش می‌دهم. الان رو مود نوشتن نیستم!

اما مطمئن باشید که این “مود نوشتن” خیلی کم سروکله‌اش پیدا می‌شود. ما باید کارمان را شروع کنیم تا او هم به ما ملحق شود. خیلی از نویسنده‌هایی که از راه نوشتن پول درمی‌آورند و نویسندگی شغل اصلی آنهاست می‌دانند که باید در هر زمانی آماده نوشتن باشند. نگاهی به زندگی نویسنده‌های بزرگ داشته باشید تا ببنید چطور خودشان را مجبور می‌کنند هر روز طبق برنامه بنویسند.

پس قدم اول را بردارید. هر چقدر هم که سخت باشد. حتی اگر یک جمله را 10 بار یا 20 بار هم پاک کنید و از اول بنویسید. اما بنویسید. برای شروع کار دو نکته زیر را به شما پیشنهاد می‌کنم:

لازم نیست اول کار یک شروع طوفانی داشته باشید. گفتنی‌ها را بگویید و ساختن جمله‌های قشنگ قشنگ را به زمان ویرایش نوشته موکول کنید
در بخش قبل گفتم که ایده خود را خرد کنید. وقتی نوشته را به بخش‌های کوچک تقسیم کنید می‌توانید به راحتی ارتباط بین آنها را پیدا کنید. از این ارتباط برای شروع نوشتن اولین جمله‌ها استفاده کنید
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
تقویت مهارت «نویسندگی»
بسیاری از نویسندگان بزرگ هم چون جوآن دیدیون(نویسنده و روزنامه‌نگار معروف آمریکایی) و دُن دلیلو(نویسنده و روزنامه‌نگار معروف آمریکایی، برنده جایزه پِن و فالکنر) هدف از «نوشتن» را، نظم بخشیدن به افکار خود عنوان کرده و روند نگارش را چیزی شبیه آشنا شدن با عملکرد ذهن خود توصیف کرده‌اند. هانتر اس. تامپسون در یکی از مقاله‌های خود در سال 1958 نوشت: «من متوجه شده‌ام با «نوشتن» می‌توانم چیزهایی را که درباره‌شان می‌نویسم، بهتر درک کنم و آن‌ها را بسیار عینی‌تر از گذشته بیابم. واژه‌ها صرفاً ابزارند؛ ابزاری که اگر درست به کار گرفته شوند، حتی قادرند به زندگی شما نظم و ترتیب بدهند». «نویسنده» کسی است که دیدگاهی نو یا نگاهی نو را با نگارشی نو، به مخاطب انتقال می‌دهد که بر سه پایه هنری استوار است:
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,533
22,017
مدال‌ها
3
1. موضوع «نوشتن» خود را مشخص کنید: «نویسنده» برای «نوشتن» موضوع دارد. هیچ‌گاه فکر در خلأ ورزیده نمی‌شود. ابتدا باید موضوع را پیدا کنید و بعد به کمک کلمه‌ها روی موضوع پردازش ذهنی کنید.

2. درباره نوشته‌ها بنویسید: «نوشتن» درباره نوشته‌ها از روش‌هایی است که نگاه فرد را به «نوشتن» شفاف‌تر می‌کند. هم چنین او را برای «نوشتن» بیشتر مصمم‌تر می‌سازد و به خودش کمک می‌کند تا آموخته‌هایش بیش تر شوند.
 
بالا پایین