جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی چگونه نویسنده شویم

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط MHP با نام چگونه نویسنده شویم ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 12,942 بازدید, 458 پاسخ و 9 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع چگونه نویسنده شویم
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DELVIN

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
نویسنده های خوب بیشتر از آنچه لازم دارند، مواد و مصالح جمع می کنند، اما چیزی که آن ها را به نویسنده ای خوب تبدیل می کند، این نیست. چیزی که آن ها را به نویسنده های خوب تبدیل می کند، توانایی انتخاب بهترین مواد و مصالح از میان تمام چیزهایی است که جمع کرده اند. کمی شبیه میوه چیدن است.



بعضی سال ها درخت نارنگی حیاط پشتی خانه ما تنها بیست، سی نارنگی به دردبخور بار می دهد. بعضی سال های دیگر، محصول ده ها برابر بیشتر است.هرچه میوه های روی درخت بیشتر باشند، ما موقع چیدنشان برای صبحانه یا برای دوستانمان انتخاب های بیشتری داریم.



به استثنای یادداشت های کوتاهی که در ضرب الاجل های فوری نوشته می شوند، نویسنده به این نیاز دارد که دست کم دو برابر آن چه برای کار نهایی لازم دارد، مواد و مصالح جمع آوری کند. می شود این طور گفت که نویسنده به مواد و مصالح متوسط نیاز دارد تا بتواند درک کند بهترین مواد و مصالح چه شکلی هستند.



این که نویسنده ای ده برابر میزانی که برای یک داستان نیاز دارد، مواد و مصالح جمع کند، پدیده نادری نیست. شاید برای بررسی در زمینه های خاصی هنوز به پژوهش نیاز باشد، اما وقتی می بینید اطلاعاتتان بیش از مقدار کافی است، می توانید کم کم از پژوهش دست بردارید.



مسئله گزیش برای یک داستان نویس همان قدر جدی است که برای یک روزنامه نگار. در نامه های ویراستار انتشارات اسکریبنر- مکسول پرکینز-* که با نام «از ویراستار به نویسنده» منتشر شده است، بارها و بارها می بینیم که نویسنده ها به گزینش جزییات در جهت درونمایه داستان تشویق شده اند.



پرکینز برای رمان نویس کانادایی، مورلی کالاگان، می نویسد: «همه اش بر این فرض استوار است که وقتی کسی داستانی می نویسد، همه چیز را در آن نمی گوید… اما با توجه به درونمایه داستان دست به گزینش می زند.» و در ادامه، کالاگان را سرزنش می کند که به قدر کافی گزینشگر نبوده است.



برخورداری از توانایی هوشمندانه نتیجه تجربه است. مثلا من فکر می کنم که امروز نسبت به همیشه معلم بهتری هستم و حالا برای هر کلاس بخصوصی آماده سازی بسیار کمتری انجام می دهم. نه به این خاطر که درس هایی را که قبلا آموزش داده ام بازیافت می کنم، بلکه چون حالا درک خیلی بهترین از این موضوع دارم که برای خلق یک ساعت یا نود دقیقه آموزشی چقدر مواد و مصالح لازم است.



معلم های تازه کار معمولا ده تا چمدان م یگذارند کنار خیابان، آن هم وقتی که صندوق ماشین فقط برای پنج چمدان جا دارد.یک معلم تازه کار به من می گفت: «نمی دونستم چطور می تونم یه کلاس پنجاه و پنج دقیقه ای رو پر کنم، اما یهو دیدم وقت کلاس تموم شده و بیشتر از نصف چیزایی رو که آماده کرده م، نتونسته م بگم.»
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
آن قدر مواد و مصالح جمع کنید تا بتوانید بهترین ها را از میانشان تشخیص دهید و انتخاب کنید.در همان زمانی که مشغول پیش بردن پژوهشتان هستید، شروع کنید به فکر کردن به این که بخش های کلیدی داستانتان چه چیزهایی می تواند باشد. مثلا متوجه می شوید که هیچ کدام از دریافت های شمادر آن مصاحبه یک ساعته با مدیر مدرسه در داستانتان جایی نخواهندداشت.



این امر به هیچ وجه آن یک ساعت را به زمانی بیهوده تبدیل نمی کند. نویسنده نیاز دارد صداهای زیادی را بشنود. بعضی هایشان ممکن است بلند و آشکارا نقل شوند و به خواننده کمک کنند که بفهمد داستان درباره چیست. بقیه شان برای نویسنده اطلاعات پس زمینه ای مهمی را فراهم می کنند که ممکن است



همین امروز مورد استفاده قرار بگیرند یا برای کارهای آتی ذخیره شوند. صداهای دیگر چندان قوی نیستند: درهم و برهم، نامفهوم، ولنگار و پراکنده. اما ممکن است شنیدن همان صداهای ضعیف اش به نویسنده کمک کند که بتواند صداهای قوی تر را تشخیص دهد.خب [حالا سوال این است که] چه چیزی بعضی مواد و مصالح داستان را «خوب» یا حتی «بهترین» می کند؟ از این معیارها استفاده کنید:



جذاب است؟ منظور این است که توجه شما را به خودش جلب می کند؟ اگر این طور نیست، جذاب کردنش برای خواننده هم سخت خواهدبود. وقتی چیزی جذاب است، ما مشتاقیم آن را با دیگران در میان بگذاریم.



– هی، کارن، ماجرای این مردمی رو که سر و ته توی ترن هوایی گیر افتاده نخوندی؟

– چطوری آوردنشون پایین؟

– نمی دونم. هنوز به اون جاش نرسیدم.



مهم است؟ شاید در دیوارهای گچی وارداتی از چین نشانه های خطرناکی از وجود سرب به چشم خورده باشد، حیوان هایتان را به پناهگاه هایی که برای طوفان ساخته شده اند، نبرید. تکرار می کنم، نبرید. تعدادی از موافقان آزادی اسلحه می خواهند معلم ها را مسلح کنند. هر کدام از این جمله ها برای خواننده ها، برای خانواده ها و- مهم تر از این ها- برای جامعه معانی مهمی را دربر دارند.



در جهت درونمایه است؟ این اتفاق همیشه می افتد: شما مشغول تحقیق برای داستانی درباره خطرات آتش سوزی- به خصصو برای بچه های کم سن و سال- هستید. در مسیر پژوهش، به یک مرد هشتاد ساله ایتالیایی بر می خورید که هزاران نمایش آتش بازی طراحی و اجرا کرده است، بی آن که کوچک ترین صدمه ای به خود یا دار و دسته اش وارد شده باشد.



این به نظرتان خیلی جذاب می آید، ممکن است آن قدر از آن خوشتان آمده باشد که پاشنه تان را ور بکشید و قصد کنید هر جوری هست آن را یک جایی از داستان بچپانید. کنار گذاشتنش انضباط زیاید می خواهد، اما باید آن را کنار بگذارید. داستان شما درباره پیرمردی ایتالیایی نیست که از آتش بازی هیچ آسیبی ندیده؛



درباره بچه هایی است که از آن صدمه دیده اند. اما اگر آن پیرمرد در کودکی بر اثر انفجار یک ترقه بزرگ یکی از انگشت هایش را از دست داده…
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
تعریف های متفاوتی از نویسنده بودن وجود داره ولی به طور معمول نویسنده به کسی گفته می شه که نوشتن براش راحته و همین موضوع باعث میشه از نویسنده بودن لذت ببره و در نهایت آثاری رو خلق کنه که همگان دوستش دارن.

با این وجود اگر شما هم از نوشتن مثل گشت و گذار توی طبیعت لذت می برید حتی اگه آثار فوق العاده ای ندارید، باز هم شما یک نویسنده اید به همین خاطر می تونید با همین فرمون ادامه بدین و به یک نویسنده حرفه ای تبدیل بشین .
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
قانون نویسنده شدن


برای اینکه یک نویسنده ماهر و زبردست بشید باید یه سری قوانین رو رعایت کنین که اگه بخوایم به راحت ترین شکل ممکن اون ها براتون بیان کنیم اینه که شما باید انقدر بنویسید تا نوشتن براتون آسون بشه با این کار شما کم کم آثار زیبایی رو خلق خواهید کرد که طرفداران زیادی داره!

ما فرض رو بر این می گیریم که شما نوشتن رو به صورت حرفه ای انجام ندادین و تو هیچ دوره و کلاس نویسندگی هم شرکت نکردین. با این وجود چه کاری باید انجام بدین؟ جواب خیلی ساده اس . اول شما باید به یه تعریف درست از نوشتن برسید.

برای این موضوع ما چند تعریف از آموزش نویسندگی رو برای شما آوردیم تا اصلاً بامعنا و مفهوم نویسنده بودن آشنا بشید.

یکی از تعریف ها می تونه این باشه که یه نویسنده ماهر کسیه که فقط کارش نوشتنه. و یا فقط از این راه کسب درآمد می کنه و رو می گذرونه و هر روز هم این کار رو تکرار می کنه.

این تعریف ها و تعریفی که در ادامه به اون می پردازیم این ایده رو به وجود میاره که اگه ما می خوایم به یه نویسنده حرفه ای تبدیل بشیم باید به صورت مستمر این کار رو انجام بدیم تا در نهایت بتونیم به یک نویسنده موفق تبدیل بشیم.

اگر به دنبال یک معنای همه پسند و خیلی آکادمیک از نویسنده می گردید ، میتونیم بهتون بگیم که نویسنده کسی است که بر اساس ایده های ذهنی ، مشاهدات چشمی ( بصری ) و الهامات قلبی ، متنی رو مینویسه که حاوی پیام خاصی برای مخاطبان و یا همون مردم هست.

اما اگر بخاید نظر ما رو بدونید و از دید ما نویسنده ها به خودمون نگاه کنید ، باید بهتون بگیم که نویسنده ، مترجم احساسات مردمه . نویسنده نقاش زیبایی های خلقته . نویسنده خالق روایت های رویاییه . و در یک کلام ، نویسنده ، ثبت کننده ی تمام وقایع این جهان ، توی قاب کلماته.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
نویسندگی چیست؟

طبق معمول اگر بخایم یه تعریف درست و حسابی از نوشتن به شما بگیم باید بگیم که آموزش نویسندگی یعنی پروسه ای که طی آن یک نویسنده ، با توجه به المان ها ، قراردادها و اصولنوشتن ، دست به خلق یک نوشته می زند. این نوشته می تواند در هر قالبی از شعر تا نمایشنامه و از خاطره نویسی تا محتوا نویسی باشد.

اما لازمه بگیم که نوشتن رو نمیشه توی این تعریف ها شناخت و با این تعریف ها به ارزش کلمه آموزش نویسندگی پی برد .

نوشتن برای خودش یه دنیاست . یه جهان ناشناخته . یه جهانی که همه چیز توش امکان پذیره . جهانی که همه رویاها میتونه به حقیقت بپیونده ، جهانی که همه چیز و همه ک.س ، میتونن توش نقش داشته باشن و باز هم توی یک کلام ، نوشتن یعنی عشق و عشق چیزیه که هر انسانی روزی بهش مبتلا میشه و ازش راه فرار نداره .

اما سوالی که شاید اینجا از من بپرسید اینه که خب چطوری میشه وارد این دنیای بزرگ و زیبا شد ؟ باید بهتون بگیم که ورود به این دنیای قشنگ ، که همه چیز در اون رنگ حقیقت می گیره ، تنها یه راه داره . اونم اینه که پنج خوان آموزش نویسندگی رو پشت سر بگذارید و تبدیل به یک نویسنده ی موفق بشید.

خب حالا این پنج خوان نوشتن چیه ؟
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
پنج خوان نویسندگی چیست؟

پنج خوان نوشتن (نوشتن ) ، پنج مرحله از مسیر آموزش نویسندگی که نویسنده رو آماده می کنه که به دنیای نوشتن ورود کنه و اون رو آب دیده میکنه تا با همه ی مشکلات و سختی ها بجنگه و به شهر آرزوها در دنیای نوشتن برسه .
پنج خوان نوشتن ، از پنج حرف کلمه ی ” نوشتن ” میاد .
خوان اول : ” ن ”
نابرده رنج ، گنج میسر نمی شود / مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
اولین خوان نوشتن ، تلاشه .
خیلیا میگن که نوشتن ، یک استعداده . خیلیا میگن که نوشتن یه توانایی خدادادیه ، اما باید بگیم که نخیرم ، هیچ کدوم از این حرف ها درست نیست . نوشتن ، یک گنجه ، که هر کسی تلاش کرد میتونه بهش برسه .
اولین درسی که ما سر کلاس نویسندگی میدیم اینه که در مسیر آموزش نویسندگی ، هیچ ک.س به هیچ طریق از دیگری برتر نیست .
در راه آموزش نویسندگی ، همه به یک اندازه ، قدرت دارند که به عالی ترین درجه های نویسندگی برسن .
اما فقط یه راه داره . اونم اینه که با دیو تنبلی ها بجنگید.
خب چطور باید با دیو تنبلی ها جنگید؟
رمز شکست دادن غول کسلی و تنبلی و شکست ، توی خوان اول و توی کلمه ی : ” ن ” هست .
نابرده رنج گنج میسر نمی شود.
اگر دلتون میخاد که به نوشتن به چشم یک حرفه ، یک علاقه و حتی یک شغل نگاه کنید . اولین حرکت ، تلاش هست . تلاش در نوشتن چطور معنا پیدا می کنه ؟
تلاش در راه نوشتن حرفه ای فقط از راه تمرین معنا پیدا می کنه . کسی که قلم در دست می گیره و در مسیر آموزش نویسندگی قدم بر میداره ، تنها با تمرینه که به جاهای بزرگ میرسه .
البته اینم بگیم که قبول داریم تمرین کردن سخته و کلی وقت از ما می گیره . اما راستش رو بخاهید رو حرف آقای سعدی که دیگه نمیتونیم، حرف بزنیم و باید بگیم که : مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.
پس اگر میخای به بهترین درجات آموزش نویسندگی اون هم در مسیر و کلاس نویسندگی و یادگیری نوشتن برسی ، پیش از هر چیزی باید یاد بگیری که بسیار تمرین کنی . اگر تمرین نکنی ، طبیعتا مزدی هم نمی گیری. اگر تمرین نکنی ، طبیعتا به موفقیت در نوشتن هم نمیرسی و بزارید یه خرده خودمونی تر بگیم ، اگر تمرین و تلاش و سختی رو به جون نخرید ، به اون گنج نویسندگی که ثروت با قلمه هم نمیرسید.
حالا دیگه انتخاب با خودتونه . کسی با حرف زدن نویسنده نشده ، پس قلم به دست بگیر و تمرین کن و یادت باشه که :
مزد آن گرفت جان بردار/ جان خواهر که کار کرد.
خوان دوم : ” واو ”
وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار / این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا ؟
واقعا چرا؟
خیلی جالبه . وقتی از بچه های کلاس نویسندگی می پرسم که بزرگترین آرزوتون چیه و دوست دارید چه قدرتی داشته باشید ، اکثرشون میگن که دوست داریم ماندگار باشیم و هیچ وقت اسممون نمیره.
این یه حقیقته. همه ی آدما دوست دارن که موندگار بشن . اصلا اگر ماندگاری و بقول ادبیاتیا نامیرا شدن ، آرزوی بشر نبود که بزرگترین نویسنده ها و شاعران دنیا تو داستان هاشون ، افسانه هایی مثل رویین تن شدن اسفندیار و پاشنه ی آشیل رو نمیاوردن .
پس حتما یه چیزی هست که همه دارن ازش صحبت می کنن.
خب اگر تو هم آرزوی اینو داری که بعد از سالها ازت به نیکی یاد کنن و همچنان توی این دنیا ، ازت اسمی باشه ، خب چرا از قلم غافلی؟
این شعری که براتون نوشتیم ، از زبان یک قلمه . یک قلم به زبان ساده به شما میگه که اگر میخاید شنیده بشید ، اگر میخاید حرفتون در این دنیا ماندگار باشه ، بیاید سراغ من و از من غافل نشید. پس خوان دوم ، یعنی مبارزه با زوال و نابودی ، تنها به کمک قلم امکان پذیره .
فکر می کنم ایده ی خوبی باشه . قلم تنها چیزیه که میتونه شما رو در کمترین زمان ممکن و عملا بدون هیچ هزینه ای به ثروت و ماندگاری در این دنیا برسونه.
خوان سوم : “ش”
شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق / به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی
فکر می کنیم که خوان سوم ، با این شعر شهریار کاملا براتون واضح شده باشه .
شما با آموزش نویسندگی میتونید با تمام جهان ارتباط برقرار کنید و جهانی رو به دست خودتون بگیرید.
پس خوان سوم مبارزه با غولیه که آفت امید و موفقیت در انسان هاست و اون درد تنهاییه .
همه ی ما آدما تنهایی رو توی زندگیمون تجربه کردیم و میدونیم که تنهایی چقدر سخته . آدمها وقتی تنها میمونن و هیچ کسی رو ندارن ، بسیار غمگین میشن . فکرای عجیب و غریب بسرشون میزنه . از زندگی نا امید میشن . به آرزوهاشون فکر نمی کنن و این باعث میشه که سگ سیاه افسردگی ، گریبانشون رو بگیره .
اما نوشتن ، یکی از راه هاییه که میتونه انسان رو از تنهایی نجات بده. به چه وسیله ای؟ به وسیله ی قلم .
اگر شعر شهریار رو دقیق بخونید ، شهریار داره میگه که شما میتونید به کمک شمشیری به نام قلم ، همه ی غم ها و دردهایی که موجب تنهاییتون شده رو از سر راهتون بردارید و به سمت موفقیت حرکت کنید.
و موفقیت برای انسان ها چیزی نیست جز رابطه برقرار کردن . سخن گفتن با همه ی مردم و چقدر خوب میشه که ما بتونیم با همه ی مردم دنیا از هر زبانی و هر کشوری ارتباط برقرار کنیم و دنیای خودمون رو گسترده تر کنیم.
وقتی دنیای ما گسترده باشه ، تعداد انسان هایی که به ما فکر می کنند هم بیشتر میشه . تعداد دل هایی که برای می تپند هم بیشتر میشه و این معنای محبته . این معنای آرامشه و انسان چیزی نمیخاد جز آرامش .
پس دقت کنید ، با قلم و قرار گرفتن در مسیر اموزش نویسندگی ، شما به نوعی تمرین صلح و محبت هم می کنید. به نوعی خودتون رو در مسیر رهایی از دردها هم می گذارید و این معنای واقعی آرامش در زندگیه .
این رو ما نمیگیم ، بلکه بسیاری از روانشناس های مطرح حتی فروید هم به این امر اشاره می کنند که نوشتن ، باعث رهایی فکر میشه و انسان ها رو از شر افکار مزاحم نجات میده . پس ، آموزش و کلاس نویسندگی رو تنها یک هنر و فن ندونید ، بلکه یک سبک زندگی بدونید.
حالا وقتشه که شمشیر قلم رو تیز کنید و به جنگ سیاهی ها برید و دل های مردم رو با محبت قلمتون به دست بیارید.
خوان چهارم : “ت ”
تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن
خوان چهارم از خوان های آموزش نویسندگی ، خوان خودباوریه . جاییه که شما باید با غول شکست نفسی و خودکم بینی مبارزه کنید و به خودتون باور کنید آموزش نویسندگی رو شروع کردن و پا در مسیر نوشتن گذاشتن دارن ، اینه که به شدت به خودشون بد بین هستند و احساس می کنند که اصلا کسی به نوشته ی اون ها اهمیت نمیده.
این باور ، میتونه ریشه های مختلفی داشته باشه ، میتونه عدم اعتماد به نفس شخص باشه ، میتونه ترس از نوشتن باشه . میتونه هر چیز دیگه ای باشه . اما باید بهتون بگیم که اگر میخاید نوشتن رو یاد بگیرید و آموزش نویسندگی رو شروع کنید ، اول از همه باید طلسم تمامی باورهای غلط رو در خودتون بشکنید و این امکان پذیر نیست مگر اینکه اول از همه به خودتون باور داشته باشید.
حالا اگر دنبال رسیدن به این باور هستید ، ما راهکارهایی رو توی همین مقاله بهتون پیشنهاد می کنیم که میتونه خیلی به شما کمک کنه .
ولی چیزی که مهمه اینه که با شمشیر قلم به جنگ همه ی باورهای غلط برید و طلسم تمامی شکست های روحی رو در خودتون بکشنید و مثل یک آفتاب توی آسمان نوشتن بدرخشید .
اما یادتون باشه که نویسنده شدن ، تنها در صورتی جواب میده که اول از همه خودتون به خودتون باور داشته باشید. باور شما به نوشته هاتون ، نویسنده شدن رو آسون می کنه و دیگران رو هم به این باور از قدرتمندی شما در نوشتن میرسونه که شما متن های اصولی و ارزشمندی نوشتید.
خوان پنجم : ” ن ”
نکته روح فزا از دهن دوست بگو / نامه خوش خبر از عالم اسرار بیار
و آخرین خوان از خوان هایی که شما باید برای رسیدن به مرحله ی آموزش نویسندگی ، پشت سر بزارید ، تازگی و طراوته .
یک نویسنده ، همیشه حرف جدید برای گفتن داره . یک نویسنده همیشه دنیا رو برای مخاطبش زیباتر میکنه.
مهم نیست که شما توی چه سبکی می نویسن و یا به چه نوع نوشته هایی علاقه دارید . شما زمانی میتونید به مرحله ی آموزش نویسندگی وارد بشید که اول از همه ، تکرار و روزمرگی رو کنار بزارید و به قصد تاثیر گذاری وارد این حوزه و بعد نوشتن بشید .
پس غول این مرحله ، غول افسردگی و درماندگی و تکرار هست و شما باید اون رو شکست بدید . شکست دادن این غول تنها به کمک شمشیر قلم امکان پذیره . از روزی که شما وارد این حوزه می شید ، باید این قدرت رو در درون خودتون ایجاد کنید که بدون وقفه ، سخن های نویی رو برای مخاطب عرضه کنید.
خب دوستان ، این هم از پنج خوان آموزش نویسندگی .
اما وقتی ما پنج خوان نوشتن رو رد می کنیم و به مراحل آموزش نویسندگی ورود می کنیم ، یه سوال مهم برامون پیش میاد . سوالی که همه ی هنرجویان در اولین جلسه از کلاس نویسندگی به زبان میارن و اون چیزی نیست جز اینکه :
حالا چی بنویسیم؟
این سوال از نگاه ما ، دو بعد داره :
یکبار به این معناست که توی چه فرم و سبکی بنویسیم؟
و یکبار به این معناست که از چی و با چه ایده ای بنویسیم؟
خب برای این که دو تا سوال رو جواب بدیم نیاز داریم که در مورد هر کدوم از این ها یه توضیحی بهتون بدیم
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
قالب های نویسندگی

اولین سوال : در چه قالبی بنویسیم؟

قالب های آموزش نویسندگی ، این روزها خیلی گسترده شدن . شاید قدیم ها ما فقط یه قالب به نام داستان نویسی و شعر داشتیم و در نهایت در بعضی از کشورها مثل یونان ، نمایشنامه نویسی هم رایج بود.

اما امروزه دیگه اینقدر قالب های نوشتن زیاد شده که در هیچ کلاس نویسندگی ای نمیشه قالب مشخصی برای نوشتن یک شخص تعیین کرد ، بلکه ما فقط میتونیم به شما قالب ها رو معرفی کنیم و از شما بخواهیم که با توجه به علاقتون انتخاب کنید که تو چه قالبی دوست دارید بنویسید.

قالب های نوشتن ای که امروز در ایران و کشورهای دیگه رایجه ، قالب های زیر هستند .

قالب داستان نویسی

داستان ، یکی از رایج ترین قالب های نویسندگی هستش که اکثر مطالبی هم که در حوزه ی آموزش نویسندگی وجود داره ، مربوط به نوشتن در این قالبه .

داستان ها ، سیستسمی از نویسندگی رو شامل میشن که به بیان یک روایت میپردازه . در واقع داستان نویسی ، یعنی بیان یک روایت ، یک ماجرا که از تعدادی شخصیت ، تعدادی حادثه ، در یک زمان و مکان خاص ، تشکیل میشه .

وقتی از داستان نویسی صحبت می کنیم ، چند تا عنصر توی ذهنمون مرور میشه که لازمه همه رو براتون توضیح بدیم .
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
اولین مسئله ، بحث وجود داستان هاست .

شاید هیچ وقت این سوال به ذهنتون خطور نکرده باشه ، اما باید بگیم که تا حالا به این فکر کردید که چرا بسیاری از نویسنده ها ، داستان پردازی می کنند و اصولا چرا باید یک داستان نوشت؟

بله این سوال ، خیلی مهمه و دلیل اهمیتشم ، چراغ راهیه که برای شما روشن می کنه تا بتونین انتخاب درستی در زمینه ی قالب نویسنده بودن داشته باشین .

در یک نگاه کلی ، دید اولیه ی ما به این موضوع در هر قالبی ، یک بخش سرگرمیه . در واقع ادبیات ، بوجود اومد تا درست مثل هنر ، به بخشی از زندگی انسان معنا بده و این معنا پیش از این که بخاد با مفاهیم فلسفی و علت های منطقی هماهنگ بشه ، یک بعد کاملا سرگرم کننده داره .

اکثر مردم نقاشی می کشن چون به اون ها آرامش میده و اون ها رو برای چند لحظه از دنیایی که دارن دور می کنه و به نوعی مشغولشون می کنه .

خیلی ها می نویسن می کنند تا که اوقات فراغتشونو پر کنن و با نوشته هاشون بتونن بخشی از حرف ها و دغدغه های درونی خودشون رو روی کاغذ بیارن .

اما قضیه یقینا به همین جا هم ختم نمیشه .

داستان نویسی ، درست مثل نوشتن یک نقشه ی راه برای زندگی افراد خاص ، با اتفاقات خاص در یک دوره از زمان و در یک نقطه از مکان در این دنیای بزرگه .

یعنی چی ؟

بزارید اینطوری براتون بگیم که همه ی ما انسان ها در این دنیا ، فقط یکبار حق زندگی کردن داریم و طبیعتا ، در این یکبار زندگی فقط میتونیم به جای یک نفر ، یعنی خودمون ، زندگی رو تجربه کنیم . اما آیا این یکبار زندگی کردن ، به ما فرصت میده که از زندگیمون لذت ببریم و به راز این جهان بزرگ پی ببریم . آیا ما ااین فرصت رو داریم که تو این یکبار زندگی کردن با همه ی مردم دنیا و زندگیاشون آشنا بشیم و بقول قدیمیا ، بفهمیم دنیا دست کیه؟

نه . این امکان رو نداریم . اما یه راه داریم . اونم اینه که به شدت داستان بخونیم و از اون سمت هم بسیار داستان بنویسیم.

این یکی از درس های آموزش نویسندگی هستش . یعنی جایی که میگیم داستان خوندن و داستان نوشتن ، کلید برقراری ارتباط ، با دنیایی به وسعت تمام این کره ی خاکیه.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
ما توی داستان نویسی این فرصت رو برای خودمون ایجاد می کنیم که نوشته هامون و حرفامون رو به گوش همه برسونیم و از سمت دیگه حرف دیگران رو بشنویم . هزار تا داستان از زندگی های مختلف بخونیم و جای همشون زندگی کنیم و اگر خیلی زرنگ باشیم ، میتونیم تو یه سال ، جای ۶۰ تا زندگی دیگه ، جای هزار ها آدم دیگه ، نقش بازی کنیم و با زندگیشون آشنا شیم و بفهمیم دنیا دست کیه .

داستان نویسی یکی از راه هاییه که ما میتونیم با دنیای خودمون ، جهانی که هفتاد و دو ملت درش زندگی می کنن آشنا شیم و خب فکر می کنم بد نیست که این سبک از سبک های نویسنده شدن رو هم امتحان کنیم.

دلیل دیگه ای که خیلی از نویسنده ها شروع به داستان نویسی می کنن ، فراگیر شدن اونهاست . ببینید ، عمده ی نویسنده های معروف دنیا و اگر اغراق نکنیم همه ی نویسنده های دنیا که حتی یه داستان چند خطی هم نوشتن ، دغدغه ای توی ذهنشون داشتن . درست مثل شما که وقتی اومدین در کلاس نویسنده شرکت کنین و یا اومدید مقاله مربوط به دروه نویسندگی رو میخونید ، یه دغدغه تو ذهنتونه که شما به دنبال حل اون اومدید . این مسئله ، دقیقا چیزیه که ما تو نویسندگی هم داریم .
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,532
22,013
مدال‌ها
3
چیزی به نام دغدغه نوشتن :

دغدغه نوشتن ، یعنی حرفی که تو دل هر آدمی هست ، یعنی اندیشه ای که تو ذهن هر انسانی یافت میشه و اون فرد ، احساس می کنه که با بیان اون اندیشه ، احساس و هر چیزی که در دل و روحش هست ، میتونه کمکی به جهان بینی بشر کنه .

خیلی از نویسنده ها با نوشتنشون ، انسان های بسیاری رو از درد های انسانی ، نظیر جدایی ها ، نظیر ناامیدی ، ترس از زندگی و نبود شادی در زندگیشون ، رها کردن .

خییلی از نویسنده ها با نوشته هاشون ، فرصت عاشق شدن به انسان ها هدیه کردن .

خیلی از متفکرین با نوشته هاشون با داستان هاشون ، اندیشه ای رو به دنیا تزریق کردن که باعث شده ، جهان ، جای زیباتری برای زندگی بشه .

پس خیلی مهمه که ما یه تریبون داشته باشیم و حرفامون رو به گوش مردم برسونیم . اما راستش رو بخواهید ، این روزها اینقدر مردم سرشون شلوغه که میل نمی کنن یکساعت سخنرانی ما رو بشنون . یا اینکه پای حرفای ما بشینین .

واسه همینه که خیلی از بزرگترین شخصیت های دنیا رو به این آوردن که کتاب بنویسن و از بین سبک های کتاب نویسی ، داستان نویسی رو انتخاب کردن . چرا؟

چون داستان ، در بین مردم همه گیر تره . مردم میل بیشتری به خوندن داستان ها دارن . مردم حس بهتری از زندگی کردن کنار شخصیت های یک داستان دارن و از اون مهم تر اینکه مردم داستان ها رو بهتر در خاطرشون نگه میدارند.

پس داستان نویسی میتونه یه سبک عالی برای نوشتن باشه . داستان نویسی جز اصول ساده ای که شما توی آموزش نویسندگی یاد می گیرید ، دستور خاصی نداره . دست شما رو نمیبنده و شما میتونید هر جور که دلتون خواست بنویسید و از نوشته هاتون لذت ببرید و این یه فرصت استثنایی برای کسانیه که میخان ازادانه حرف هاشون رو بزنن.
 
بالا پایین