جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی چگونه یک رمان بنویسیم؟ | راه و روش نوشتن رمان-۲

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط آریانا با نام چگونه یک رمان بنویسیم؟ | راه و روش نوشتن رمان-۲ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 688 بازدید, 29 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع چگونه یک رمان بنویسیم؟ | راه و روش نوشتن رمان-۲
نویسنده موضوع آریانا
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط آریانا
موضوع نویسنده

آریانا

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
3,286
12,551
مدال‌ها
6
ساختار رمان

ساده‌ترین و البته کاربردی‌ترین ساختاری که می‌توانیم برای نوشتن انواع داستان‌ها استفاده کنیم، ساختار سه مرحله‌ای ارسطویی است.

البته که خود این سه قسمت مجدد تجزیه می‌شوند و گاهی آن را ساختار پنج‌قسمتی هم می‌دانند چون بخش میانه را مجدداً به شروع، میانه و پایان تقسیم‌بندی می‌کنند.

اصلاً این ساختار را دست‌کم نگیرید. تفاوت بین یک رمان آبکی و یک رمان درجه‌یک را می‌شود به‌سادگی از روی همین ساختار تشخیص داد. حالا ببینیم این قسمت‌ها چطور عمل می‌کنند:

شروع:

در قسمت مقدمه یا افتتاحیه، معرفی آدم‌ها، ارتباط بین آن‌ها؛ زمان و مکان و فضا و حال و هوای متن شکل می‌گیرد.

میانه:

در بدنۀ رمان، رویارویی‌ها، درگیری‌ها، اوج‌گیری داستان، گره خوردن‌ها، طرح سؤالات یا تعلیق، تغییرات اساسی در شخصیت‌ها یا متحول ‌شدن حوادث رخ می‌دهد.

پایان:

در قسمت پایانی اوج‌گیری بخشی از داستان و گره‌گشایی، حل شدن مسائل داستان و پاسخ دادن به سؤالات کلی و به سرانجام رساندن داستان شکل می‌گیرد.



ساختار فرایتاگ

به‌جز ساختار ارسطویی، ساختارهای دیگری ازجمله فرایتاگ هم وجود دارد که به شکل مختصر می‌توانید پنج مرحلۀ آن را در شکل زیر ببینید:
IMG_20220603_014713.jpg
 
موضوع نویسنده

آریانا

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
3,286
12,551
مدال‌ها
6
ساختار دراماتیکا

به نظر بعضی از رمان‌نویس‌ها، ساختار هشت مرحله‌ای دراماتیکا که آن را فیلیپس و هانتلی ابداع کرده‌اند یکی از بهترین ساختارها برای نوشتن داستان است. این مراحل هشت‌گانه عبارت‌اند از:



ساختار دراماتیکا در رمان‌نویسی
ردیفمهم‌ترین اجزای ساختار
۱هدف شخصیت داستان چیست؟
۲عواقب نرسیدن به هدف چیست؟
۳ملزومات رسیدن به هدف کدام است؟
۴مخاطرات راه چه چیزهایی هستند؟
۵هزینه‌هایی که شخصیت باید بپردازد چه چیزهایی می‌تواند باشد؟
۶پاداش‌های ضمنی برای حرکت به سمت هدف چیست؟
۷اتفاق‌های لازم برای رسیدن به هدف چیست؟
۸پیش‌شرط‌های رسیدن به هدف چیست؟


ایوان مارشال در کتابش «دربارۀ رمان‌نویسی» به این موضوع اشاره می‌کند که شما برای نوشتن هر داستانی به یک بحران نیاز دارید. این بحران باید سه ویژگی داشته باشد:

متناسب با قالب داستان باشد.
باید زندگی شخصیت اصلی داستان را به هم بریزد.
باید مخاطب را کنجکاو کند.
اما کار نوشتن فقط با بحران امکان‌پذیر نمی‌شود. باید شخصیت اصلی هدفی را دنبال کند و برای رسیدن به آن هدف، ماجراهایی را پشت سر بگذارد.

دقت کنید که منظور از بحران بیشتر گره‌افکنی در داستان است. شما باید گرهی در داستان ایجاد کنید و خواننده را به دیدن نحوۀ باز شدن این گره دعوت کنید.

حالا ممکن است این بحران درونی یا بیرونی باشد.

یعنی ممکن است شخصیت اصلی داستان درگیری‌های ذهنی و شخصیتی داشته باشد یا اینکه برای رسیدن به هدفی، با شخصیت‌های مختلف داستان درگیری پیدا کند.

پس می‌شود همۀ این موارد را در طرح مارشال، به پنج قسمت تقسیم کرد.

فارغ از اینکه از چه ساختاری برای نوشتن رمان استفاده می‌کنید می‌توانید بفهمید که برای پیش بردن هر چه‌بهتر داستان باید چند مورد را رعایت کنید:
 
موضوع نویسنده

آریانا

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
3,286
12,551
مدال‌ها
6
باید نظم و ترتیب موضوعات و حوادث مختلف رمان را رعایت کنید.
هدفی از نوشتن تعیین کنید و بدانید اصلاً حوادث داستان برای رسیدن به چه هدفی صورت می‌گیرد.
در راه رسیدن به هدف باید گره‌افکنی کنید و چیزی را تعریف کنید که نظم موجود را به هم بریزد.
مشکل‌گشایی و گره‌افکنی را باید به روشی هنرمندانه انجام دهید تا داستان درنهایت به پایانی معنادار برسد.
 
موضوع نویسنده

آریانا

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
3,286
12,551
مدال‌ها
6
قالب‌های رمان‌نویسی

اگر داستانی را که می‌خواهید بنویسید مایعی در نظر بگیرید که در ظرفی ریخته می‌شود و شکل ظرف را به خودش می‌گیرد، می‌شود گفت این ظرف قالب رمان است.

تعداد قالب‌های رمان زیاد نیستند به همین دلیل خیلی ساده می‌توانید این قالب‌ها را بشناسید تا داستان خود را در آن بریزید و با توجه به اصول هر قالب داستانتان را طراحی کنید.

قالب‌ها را می‌شود بر اساس ویژگی‌های مختلف تقسیم‌بندی کرد مانند:

قالب داستانی با توجه به ویژگی‌های بیرونی آن: مثل رمان‌های علمی

قالب داستانی با توجه به مخاطبان آن: مثل رمان‌های زنان و نوجوانان

قالب داستانی با توجه به نوع داستان: مثل رمان عاشقانه یا پلیسی

فراموش نکنید که آشنایی با قالب‌های مختلف داستان‌نویسی دست و پای شما را نمی‌بندد. شما به‌راحتی می‌توانید قالب‌های مختلف را باهم ترکیب کنید و از روش‌های متفاوتی داستان خود را تعریف کنید.

مثلاً می‌توانید داستانی عاشقانه-پلیسی بنویسید.

به‌این‌ترتیب از هر دو قالب استفاده می‌کنید و اتفاقاً داستان جذاب‌تری برای گفتن طراحی می‌کنید.

در حالت کلی می‌شود رمان را در سه قالب کلی دید:

در حالت کلی داستان با دو بال منطق و احساس پرواز می‌کند. از یک‌ طرف داستان باید سرگرم‌کننده باشد از طرفی باید از منطقی پیروی کند. اگر تعادل خوبی بین این دو برقرار نشود ممکن است داستان با شکست مواجه شود.

در رمان‌های عمومی به‌ندرت پیش می‌آید که نویسنده از زاویه دید جسورانه استفاده کند. ضمناً به‌جای تأکید بر مضمون داستان بر نحوۀ تعریف کردن داستان متمرکز است. هدف در این نوع داستان‌ها، بازگویی خوب داستان است به‌طوری‌که درگیر قواعد خشک ادبی نماند.
 
موضوع نویسنده

آریانا

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
3,286
12,551
مدال‌ها
6
اما رمان‌های ادبی دقیقاً برعکس رمان عمومی هستند. در این رمان‌ها ضمن استفاده از تجربیات نو از زاویه دیدی متفاوت استفاده می‌شود تا درونیات شخصیت‌ها و افکارشان به‌خوبی نمایان شود. در این داستان‌ها نوآوری تا سرحد ممکن می‌رسد. هم نوآوری در نثر و هم نوآوری در مضمون داستان.

رمان‌های قالبی می‌توانند انواع مختلفی داشته باشند که نمونه‌ای از آن‌ها را می‌توانید در اینجا ببینید:

رمان پلیسی
معمایی
تحقیقی
ترسناک
طنز
عاشقانه
علمی
جنگی
تاریخی
 
موضوع نویسنده

آریانا

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
3,286
12,551
مدال‌ها
6
الگوهای طرح رمان

فکر می‌کنید داستان‌های مختلفی را که در سراسر تاریخ داستان‌نویسی خلق‌شده‌اند می‌شود در چند دستۀ کلی تقسیم‌بندی کرد؟ کمتر از ده طرح؟ بیشتر از صد طرح؟

جالب است بدانید شاه طرح‌ها و هر داستانی که تاکنون نوشته شده است را می‌توان به ۳۶ بخش کلی تقسیم کرد.

با توجه به این جمع‌بندی کلی احتمالاً دیر یا زود به این نتیجه می‌رسید که «پس با این تفاسیر همه‌چیز گفته شده است و هر چه نوشته شود تکراری خواهد بود.»
 
موضوع نویسنده

آریانا

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
3,286
12,551
مدال‌ها
6
IMG_20220603_015119.jpg
اگر به چند داستانی که خوانده‌اید فکر کنید احتمالاً می‌توانید یکی از الگوهای بالا را در مورد آن بیابید.

این الگوها می‌توانند به سوژه‌یابی هم کمک‌ کنند؛ یعنی اگر نمی‌دانید در مورد چه چیزی بنویسید می‌توانید به الگوهای مختلف نگاه کنید و ببینید روحیات شما با کدام‌یک از این الگوها همخوانی بیشتری دارد. آن‌وقت می‌توانید راحت‌تر به سوژه‌های موردنظر فکر کنید.
 
موضوع نویسنده

آریانا

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
3,286
12,551
مدال‌ها
6
استفاده از چند طرح برای نوشتن رمان

در مورد سوژۀ تک‌خطی چیزی شنیده‌اید؟ اگر هم نشنیده‌اید احتمالاً می‌توانید حدس بزنید منظور چیست.

منظور از سوژۀ تک‌خطی این است که یک خط داستانی اصلی را برای شخصیت اصلی داستان تعریف می‌کنید و در این خط داستانی موانع، اهداف، رنج‌ها و لذت‌ها و نتیجه‌گیری را تعریف می‌کنید.

اما آیا رمان با یک خط داستانی شکل می‌گیرد؟

آیا می‌توانید سوژه‌ای را ارائه کنید که در این خط داستانی پیش می‌رود و آن‌قدر داستانش مهیج است که مثلاً سیصد صفحه از رمان را دربربگیرد؟

غالباً این اتفاق نمی‌افتد. می‌شود گفت ما رمان تک‌خطی نداریم.

برای اینکه رمان را شکل بدهید نیاز دارید تا برای آن خطوط فرعی تعریف کنید.

چیزی که رمان را شکل می‌دهد، ترکیب خطوط داستانی مختلف با هم است به‌نحوی‌که خط داستانی شخصیت اصلی و شخصیت‌های فرعی، مفهومی را تعریف کنند و ذهن خواننده را در مسیری که تا پایان رمان طول می‌کشد نگه‌دارند.

شما در رمان شخصیت‌هایی تعریف می‌کنید.

برای هرکدام از این شخصیت‌ها یک خط داستانی در نظر می‌گیرید.

در هر خط داستانی از فرازوفرودها و از لذت‌ها و رنج‌ها حرف می‌زنید. این خطوط داستانی مختلف باید به نحوی منطقی باهم در ارتباط باشند تا رمان شکل بگیرد.

حالا ببینیم این خطوط اصلی و فرعی چطور با هم تلاقی پیدا می‌کنند؟

شخصیت اصلی شما هدف خاصی را دنبال نمی‌کند اما اهدافی که شخصیت‌های فرعی دارند باعث می‌شود حوادثی برای این شخصیت ایجاد شود و داستانی شکل بگیرد.
شخصیت اصلی به دنبال مفهوم خاصی می‌گردد اما به‌تنهایی نمی‌تواند مسیر پیش رو را طی کند.
شخصیت اصلی اهداف مختلفی دارد. هرکدام از این اهداف یک خط فرعی داستانی هستند.
به‌جز شخصیت اصلی، ما در داستان شاهد اهداف مختلف شخصیت‌های فرعی هم هستیم.
پس ما در رمان مثل خطوط سیم‌کشی شده، خط‌های داستانی مختلف داریم. بعضی وقت‌ها خط‌های داستان باهم تلاقی پیدا می‌کنند و گاهی نیز به‌موازات هم پیش می‌روند.
 
موضوع نویسنده

آریانا

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
3,286
12,551
مدال‌ها
6
اصلاً چرا به خطوط داستانی مختلف نیاز داریم؟

چون داستان‌نویسی مثل زندگی واقعی است. مگر می‌شود یک فرد فقط به یک هدف فکر کند یا یک زندگی تک‌بعدی داشته باشد.

برای نوشتن داستان هم باید شخصیت‌های آن را با جهان‌های مختلف ذهنی‌شان وارد کنید. باید شخصیت‌ها اهداف گوناگونی داشته باشند و جنبه‌های مختلف ذهنی آن‌ها چیزی را از شما طلب کنند. به این صورت است که خطوط داستانی شکل می‌گیرند.

با اضافه کردن خطوط داستانی مختلف:

داستان را باورپذیر می‌کنید.
داستان را جذاب‌تر می‌کنید.
اجازه می‌دهید تا خواننده بخشی از وجودش را در خطوط مختلف داستانی شما پیدا کند و با آن همذات‌پنداری کند.
 
موضوع نویسنده

آریانا

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
3,286
12,551
مدال‌ها
6
صحنه‌های رمان

یکی از راه‌های ساده برای شناختن هر چیز این است که آن را به اجزای سازنده‌اش تقسیم کنید. این کار را با رمان هم می‌توانید انجام دهید.

هر رمان را می‌شود به اجزای سازندۀ آن تقسیم کرد.

به هرکدام از این اجزا، بخش یا فصل‌های رمان گفته می‌شود.

اگر بخواهید هر فصل را باز هم به اجزای سازنده‌اش تقسیم کنید، به صحنه، توصیف و روایت می‌رسید.

درواقع هر فصل رمان از چند فصل تشکیل شده است.

اجزای هر فصل را می‌شود به این سه قسمت تقسیم کرد:

صحنه
روایت
توصیف
صحنه چیست؟

اتفاقات نمایشی داستان است.

مثال: از در وارد شد و با چهرۀ نگران مادرش مواجه شد.

توصیف چیست؟

اطلاعاتی دربارۀ زمان، مکان، شخصیت و …

مثال: اتاق او با کف چوبی و پرده‌ای ضخیم با بقیۀ اتاق‌های خانه فرق داشت.

روایت چیست؟

خلاصۀ اتفاقات، درون‌نگری‌ها و هر چیزی که توضیحی از بخش‌های مختلف داستان را بازگو می‌کند.

مثال:

او مرا با خودش به بیرون از خانه برد و از من خواست تا در هوای آزاد عمیقاً نفس بکشم.

رمان‌هایی را که خیلی بلند هستند اول به چند بخش تقسیم می‌کنند. هر بخش را به چند فصل تبدیل می‌کنند و نهایتاً در هر فصل توصیف، روایت و صحنه‌های داستان را قرار می‌دهند.

طبق قاعده‌ای که وجود دارد، هر فصل رمان معمولاً یک تا سه صحنه دارد.
 
بالا پایین