- May
- 2,439
- 31,958
- مدالها
- 3
در شهر و در بیابان
فرمانروای مطلق، شیطان است
در زیر آفتاب صدایی نیست
غیر از صدای زنجرههایی که باد را
با آن زبان الکن دشنام میدهند
در سی*ن*هها، صدای رسایی نیست
غیر از صدای
رهگذرانی که گاهگاه
تصنیف کهنهای را در کوچههای شهر
با این دو بیت ناقص، آغاز میکنند
آه ای امید غایب
آیا زمیان آمدنت نیست؟
سنگ بزرگ عصیان در دستهای توست
آیا علامتِ زدنت نیست؟
فرمانروای مطلق، شیطان است
در زیر آفتاب صدایی نیست
غیر از صدای زنجرههایی که باد را
با آن زبان الکن دشنام میدهند
در سی*ن*هها، صدای رسایی نیست
غیر از صدای
رهگذرانی که گاهگاه
تصنیف کهنهای را در کوچههای شهر
با این دو بیت ناقص، آغاز میکنند
آه ای امید غایب
آیا زمیان آمدنت نیست؟
سنگ بزرگ عصیان در دستهای توست
آیا علامتِ زدنت نیست؟