جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی ژانر ‖ مدرس: mahsa.m

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ژانر ها توسط MHP با نام ژانر ‖ مدرس: mahsa.m ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 711 بازدید, 17 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته ژانر ها
نام موضوع ژانر ‖ مدرس: mahsa.m
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Aramesh.
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
◆بسم‌رب◆


درود خدمت تمامی نویسندگان محبوب انجمن رمان بوک
این تاپیک ایجاد شده تا مدرس عزیز @Mahsa.m مطالب مفید آموزشی در رابطه با ژانر آثار در اختیار شما بزرگواران قرار دهد.
تمامی مباحث که به شما کمک می‌کند ژانر مناسب برای هر اثری انتخاب کنید در این تاپیک قرار می‌گیرد:

فهرست مطالب:​
  1. شناخت ژانر​
  2. تمامی ژانر ها برای آثار​
  3. تفاوت سبک با ژانر​
  4. ژانر و سبک فیلم‌نامه​
  5. سبک نمایشنامه​
  6. ژانر فن فیکشن​
  7. ژانر و ساختار​
  8. ژانر و عنوان​
  9. ژانر و محتوا​
  10. ژانر و جلد​



برای همراهی با ورکشاپ آموزشی ژانر اشتراک را بزنید.
 

Aramesh.

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jan
2,239
3,487
مدال‌ها
5

*ژانر چیست؟

مفهوم ژانر از کلمه ای فرانسوی گرفته شده است که معنی آن، نوع دسته و مشتق است.
ژانر متشکل از معیار‌های متفاوتی است که انواع هنر هم‌چون داستان‌نویسی، سینما و… را دسته‌بندی می‌کند و مورد پوشش خود قرار می دهد.
در ساده‌ترین تعریف، ژانر یا گونه قالب داستان است و باید اتفاقات و حوادث، تکیه بر آن خلق و نوشته شود.
در این قسمت، مثالی ساده می‌زنیم تا راحت‌تر متوجه شوید.
با کلی زحمت و مشقت خمیر کیک را فراهم می‌کنیم، حال نوبت آن است که به خمیر شکل بدهیم و در فِر بگذاریم تا بپزد.
چگونه به خمیری که شُل و وا رفته‌است شکل می‌دهند؟
بله! با قالب.
اگر بدون آن‌که خمیر را در قالب بریزیم، در فِر قرار دهیم چه اتفاقی می‌افتد؟ خمیر به هر سو که دلش خواست می‌رود و نه تنها فِر را کثیف می‌کند بلکه ظاهر زیبایی را خلق نمی‌کند.
رمان همان خمیر و قالب خمیر همان ژانر است.
ژانر به رمان شکل و شمایل می‌دهد و سبب آن می‌شود که رمان روی یک خط صاف حرکت کند و از مسیر اصلی منحرف نشود.
بر فرض مثال: من ژانر رمانم را عاشقانه انتخاب می‌کنم،بنده حق ندارم که در اواسط رمان داستان را معمایی کنم و شخصیت اصلی را به دنبال کشف معما بفرستم.
این موضوع مثل این می ماند که شما قصد سفر به اروپا را دارید اما در جاده قم و تهران دیده می‌شوید.
ژانر به دو دستۀ ادبی و غیر ادبی تقسیم می شود.
ژانر ادبی به دو دستۀ روایی و غیر روایی تقسیم بندی می‌گردد.
رمان حماسه و داستان کوتاه و… همگی جزو دسته‌های ژانر ادبی روایی هستند.
بعضی از رمان ها ممکن است آن‌قدر ریز و تخصصی شوند که برای منی که همیشه رمان‌های معمولی را خوانده‌ام، مطالعه اش سخت باشد و نیاز به کمک داشته باشم؛ پژوهش‌گران به این نوع ژانر {ژانر زیر} می‌گویند.
حتی شما اگر معنی و مفهوم و کاربرد ژانر را ندانید می‌توانید به درستی فرق بین هر ژانر را تشخیص دهید. مثلا دوستتان در تلگرام به شما پیام می دهد که:
_عاطی یه رمان توپ و پلیسی می‌خوام، داری؟
یا مثلا دایی کوچکتان آرام در گوش‌تان پچ پچ می‌کند:
_ یه فیلم ترسناک باحال آوردم مامان باباتو بپیچون با هم ببینیم.
می‌بینید که در هر سنی که باشیم؛ معنی و مفهوم ژانر را می‌دانیم اما اگر این موضوع را تخصصی‌تر کنیم بهتر است مخصوصا برای همکاران بنده{نویسنده های عزیز}
 

Aramesh.

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jan
2,239
3,487
مدال‌ها
5

*اهمیت ژانر در رمان

کماکان در بالا به اهمیت ژانر پرداختیم.
ژانر اصلی‌ترین و قابل تفکرترین بخش رمان است و نویسنده باید در انتخاب ژانر دقت بالایی داشته باشد. نویسنده ابتدا باید بداند که چه می‌خواهد بنویسد، قدم بعدی آن است که خلاصه‌ای کامل روی برگه بنویسد و بارها آن ‌را بخواند، بتواند تشخیص دهد که رمانش را می‌خواهد از کجا شروع کند؟ چگونه ادامه دهد و چطور به پایان برساند؟ موضوع رمانش چیست؟ و فضای حاکم بر آن چه فضایی‌ست؟ بر فرض مثال اگر ژانر رمانش جنایی است باید تک تک کلمه‌ها بوی خون بدهد، اگر ژانر ترسناک است باید خواننده با خواندن خط به خط رمان ترس و دلهره را حس کند.
اگر اینها را نداند نمی‌تواند ژانر درستی برای رمان خود انتخاب کند.
بعضی از خواننده ها (خصوصاً من) زمانی که می‌خواهند رمان را بخوانند به ژانرش دقت می‌کنند. اگر می‌خواهید رمان جذابی داشته باشید و نویسندهٔ محبوبی در بین نوجوانان و جوانان باشید باید به سلیقهٔ کاربران توجه کنید.
مثلا امروزه رمان‌های تخیلی و خوناشامی در بین جوانان و نوجوانان باب شده و طرفداران زیادی دارد و هر ک.س که این رمان را بهتر بنویسد بین همه محبوب‌تر است.
اگر برای رمان ژانر ثابتی انتخاب نشود نمی‌توان روند داستان را روی خطی صاف جلو برد و بالاخره خواه یا ناخواه از مسیر اصلی منحرف می‌شود.
این موضوع مثل این می‌ماند که یک انسان در بدن خود استخوانی نداشته باشد و در هر سمتی که دلش خواست ولو می‌شود.
در ابتدای مطلب عرض کردم که ژانر، قالب داستان است و وجود نداشتن آن در رمان غیر ممکن است.
در صورتی که این عمل از شما سر بزند دو حالت برای شما ایجاد می‌شود:
یا حاصلش طرفداران کمی می‌شود زیرا هنوز موضوع اصلی رمان شما مشخص نیست یا اصلا طرفدار پیدا نمی‌کند و در پشت صحنه نقد‌های مناسبی نخواهید دید.
و اما مبحث بعدی…
 

Aramesh.

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jan
2,239
3,487
مدال‌ها
5

*انتخاب ژانر مناسب برای رمان

ما در کره‌ی ٔ‌زمین زندگی می‌کنیم و برای خود دنیایی داریم مگر نه؟ حیوانات هم برای خود دنیایی دارند! گیاهان هم همین‌طور!
نویسندگی هم برای خود دنیایی دارد.
دنیایی بسیار گسترده و بزرگ که هر روز به نسبت مساحتش افزوده می‌شود.
این جهان شهرهای متعدد و جالبی دارد که بازدید از آن خالی از لطف نیست.
یکی از شهرهای دنیای نویسندگی ژانر نام دارد. این شهر هم مساحت بسیاری در خود جای داده و تقریبا برای شهرهای اطراف ناشناخته است.
این شهر چند روستا دارد که هر کدام به صورتی به نویسنده کمک می‌کند. یکی از روستاها اجتماعی نام دارد، آن روستایی که کنار دریاست عاشقانه، روستایی که در جنگل سیاه وجود دارد ترسناک، روستایی که در تاریکی به سر می‌برد تراژدی نام دارد، کناری اش پلیسی و دیگری جنایی و…
نویسنده عزیز و محترم!
اگر می‌خواهید بتوانید ژانری مناسب و منتبق با داستان خود بیابید سوار اتوبوس شوید و بیایید با من تا از تک تک روستاهای این شهر دیدن کنیم.
 

Aramesh.

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jan
2,239
3,487
مدال‌ها
5

*معرفی روستاهای شهر ژانر

“عاشقانه:
شخصی که این ژانر را برای رمان خود انتخاب می‌کند باید از روحیه ای لطیف و مهربان برخوردار باشد.
اگر نویسند این نوع ژانر یک مونث و ترجیحا دختر باشد مطمِئنا اثر بهتری خلق می‌کند.
مثال:
مرد سی و نه ساله‌ای در زندان به سر می‌برد به جرم قتل همسر و فرزندانش و ده سال است که در زندان زندگی می‌کند.
حالا شما قضاوت کنید.
آیا این مرد با روحیه ای خشن و خشک، قاتل و بی رحم می‌تواند عاشقانه‌نویسی کند؟
انصافا نه.
برای همین گفتم که باید نویسنده این ژانر از روحیۀ مهربانی بهره مند باشد.
درست است که رمانِ این ژانر باید از صحنه‌های عاشقانه پر باشد و خواننده بتواند عشق و عطوفت را از خط به خط رمان حس کند اما تا حدی.
هر چیزی حد و مرزی دارد و این موضوع درباره عاشقانه‌نویسی هم صدق می‌کند.
نویسنده باید مواظب باشد که زیادش نکند تا باعث دلزدگی خواننده شود. همان‌طور که شیرینی خامه‌ای را بیشتر از پنج تا بخورید دل را می‌زند و موجب می‌شود دوماه دیگر را اصلا لب به شیرینی‌جات نزنید این ژانر هم همین‌طور است.
نویسنده باید رمانی زیبا که به واقعیت نزدیک باشد را خلق کند.
گلی دختری مهربان و خجالتی است که با مادرش زندگی می‌کند و پدرش فوت شده‌است. در رشته‌ی گرافیک درس می‌خواند و دختر سربه‌راهی است. می‌گذرد تا این‌که با بنزی تصادف می‌کند، سرش به زمین برخورد می‌کند و فراموشی می‌گیرد. مردی که با او تصادف کرده‌است قلی نام دارد. او مردی خودخواه و خوش‌گذران است و زمانی که گلی به هوش می‌آید به او می‌گوید که نامزد اوست و با هم اوقات خوشی را سپری می‌کنند.
تا اینجای ماجرا، داستان کاملا عادی و معمولی‌ست و ژانر عاشقانه به خوبی خود را نشان می‌دهد؛ اما اگر نویسنده داستان را این‌گونه ادامه دهد: گلی متوجه دروغ قلی می‌شود و با چاقوی میوه‌خوری قلی را به قتل می‌رساند و از آن به بعد زندگی روی جهنمی‌اش را به گلی نشان می‌دهد، او با مردی به نام اصغر آشنا می‌شود و اصغر از گلی یک قاتل می‌سازد و…
خب می‌بینید که در این قسمت رمان ژانر تغییر کرد و این موضوع کاملا اشتباه‌است.
اجتماعی:

همان‌طور که از نام این ژانر پیداست محتویات داستانش به جامعه و اتفاقاتی که در آن میفتد زنجیر شده است.
حوادثی که در میان مردم رخ می‌دهد، انسان هایی که نقش به سزایی در اجتماع دارند، نقد و بررسی مشکلات موجود در جامعه مانند اعتیاد و… به طور خلاصه به رمانی که به جامعه و انسان‌هایش مربوط شود ژانر اجتماعی تعلق میگیرد.
کسی که اطلاعات عمومی بالایی دارد و بیشتر در جامعه بوده {شاغل و یا دانشجو باشد} به خوبی می‌تواند از پس نوشتن این نوع ژانر برآید و نوشته‌هایش ملموس‌تر و واقعی‌تر است.
مثال:
کریم یک پسر فلج است و بسیار گوشه گیر است و تا به حال وارد اجتماع نشده، او از اتفاقاتی که در دنیای بیرون رخ می‌دهد بی‌خبر است و اطلاعاتش به تلویزیون، رادیو و اینترنت محدود می‌شود.
حالا من می‌خواهم از شما سوالی بپرسم!
آیا کریم می‌تواند یک رمان با ژانر اجتماعی بنویسد و آن رمان موفق و چاپ شود؟
جواب پنجاه پنجاه است زیرا او تا حدودی جامعه را می‌شناسد و اگر باهوش باشد و از همه مهم‌تر قلم خوبی داشته باشد می‌تواند رمان قابل قبولی بنویسد اما نمیتواند آن حس کشش را به خواننده منتقل کند. کسی که بیشتر از کریم در جامعه بوده به خوبی می‌تواند رمانی با ژانر اجتماعی بنویسد و آن حس کشش را به خواننده رمانش بدهد
زیرا جامعه و مشکلات زندگی را با تک تک سلول‌های بدنش حس کرده و با انسان‌های گوناگونی نشست و برخاست کرده و به قول یار گفتنی آدم شناس است و دقیقا می‌داند هر خوردی چه بازخوردی خواهد داشت.
نکتۀ بعدی راجع به این ژانر حقیقت‌نویسی و عدم توهین به هر گونه مذهب و ملیت است. حقیقت‌نویسی در این ژانر بسیار حائز اهمیت است، خصوصا اگر قصد نوشتن رمانی اجتماعی سیاسی دارید.
این‌که به هیچ نوع از انسان‌ها توهین نکنید کمتر از حقیقت‌نویسی بی‌اهمیت نیست.
بعضی از نویسنده‌های محترم صفحه های دفترشان را پر از دروغ و خالی‌بندی‌های بچگانه پر می‌کنند. نویسنده‌های گرامی!
به این نکته که چند نفر رمان شما را می‌خوانند دقت کنید، به این موضوع که هر رده سنی ای رمان شما را مطالعه می‌کنند و ممکن است الگو قرارش دهند فوق العاده دقت کنید.
“ترسناک:

زمانی که عنوان ترسناک را در قسمت ژانر فیلم یا رمانی مشاهده می‌کنیم ناخودآگاه قلب‌مان تند می‌کوبد و با خود می‌گوییم صحنه‌هایی فوق العاده ترسناک و دلهره‌آور در انتظارمان است.
به نظر من این نوع رمان نیاز به خلاقیت فکری زیادی دارد.
نویسنده باید کاری کند که خواننده با خواندن رمان شما بترسد و بدنش مور مور شود، باید صحنه ها را آن‌قدر دقیق و وهم آور توضیح دهید که خواننده حس کند در حال دیدن فیلم است.
خواننده باید حس کند که خودش هم در داستان حضور دارد و هر چیزی که در صحنه اتفاق میفتد را با تمام وجود حس و لمس کند.
خلاصه این‌که اگر بخواهید ژانرتان را ترسناک انتخاب کنید کارتان حسابی سخت می‌شود زیرا باید طوری بنویسید که خواننده غرق رمان شود و با کوچک‌ترین تکان و یا حرکتی تا مرز سکته برود، این‌طور است که رمان‌تان پر‌طرفدار و یا شاید جهانی می‌شود.
“هیجانی:

توضیح این ژانر از روی نامش به خوبی پیداست.
در این ژانر خواننده باید اوج هیجان را حس کند و با خواندن رمان قلبش تند بکوبد و آدرنالین خونش بالا برود.
نویسنده باید صحنه‌هایی با هیجان بالا بنویسد تا بتواند خواننده را به وجد بیاورد و لذت ببرد. در این ژانر حتما نباید پای پلیس را وسط کشید و یا کم کم مسیر رمان را به سمت جنایی ببرید در این صورت شما به نوعی به جاده خاکی زده‌اید، همین که در رمان‌تان هیجان و صحنه‌های اکشن و جذابی داشته باشید کافیست.
بر فرض مثال دختری سرزنده که در مسابقات موتور سواری شرکت می‌کند و حاشیه‌هایی پر‌فراز و نشیب این داستان می‌تواند گزینۀ خوبی برای این نوع ژانر باشد.
“تراژدی:

در این رمان داستان زندگی افرادی رنج کشیده و اتفاقات پر تنشی که در زندگیشان اتفاق میفتد روایت می‌شود، زندگی‌ که از اتفاقات ناگوار و ناراحت کننده مملوست.
این ژانر را دختری پولدار و بدون غم و درد که حتی طعم گرسنگی را هم نچشیده نمی‌تواند بنویسد. کسی که چیزی را حس نکرده نمیتواند آن را توصیف کند چه برسد به اینکه بخواهد بنویسد. خانمی که تاحالا هر چیزی که خواسته برایش فراهم بوده، سردش نشده و خلاصه غمی ندارد نمی‌تواند این ژانر را بنویسد.
این نوع رمان باید با صحنه ای ناراحت کننده همانند فوت عزیزترین فرد زندگی شخصیت اصلی شروع شود، با غم و بغض ادامه پیدا کند و با نا امیدی تمام شود.
به طور خلاصه به حضورتان برسانم که باید طوری بنویسید که خواننده بعد از خواندن رمان شما تا یک ماه افسردگی بگیرد.
چیزی که بسیار قابل اهمیت است این است که بعضی ها در قسمت ژانر {کلمه} درام را مینویسد و این بسیار متحیر کننده است.
البته چندان هم دور از فکر نیست زیرا بیشتری از نویسنده ها فرق بین ژانر و سبک را درک نمیکنند. به امید خدا در مقالۀ بعدی بحث ما همین خواهد بود و شما متوجه خواهید شد که ژانر با سبک بسیار متفاوت است.
“تخیلی:

ژانر تخیلی از آن دسته ژانر هاست که تمام اتفاقات و وقایع موجود در آن از ذهن نویسنده سرچشمه می‌گیرد و خواننده را متحیر و هیجان زده می‌کند. درست است که این رمان از قوه تخیل نویسنده استخراج می‌شود اما باید برای آن نوشته‌ها دلایلی علمی و یا مذهبی بیاوردند که قابل درک و به واقعیت نزدیک باشد.
ژانر تخیلی هم به آن دسته از ژانر هایی اضافه می‌شود که نیاز به ذهنی خلاق دارد.
کسی می‌تواند این نوع ژانر را تمیز و زیبا در بیاورد که در تمام دوره های زندگی‌اش بخاطر ذهنی باز و خلاقی که دارد تحسین شده باشد و کسی که در کودکی به او تحمیل کردند که نمی‌تواند و نوآور نیست نمی‌تواند این نوع ژانر را بنویسد.
بیشتر عزیزان دو ژانر تخیلی و فانتزی را با هم اشتباه میگیرند و با عرض تاسف بعضی از عزیزان می‌گویند که این دو یکی است.
در ادامه ما برای شما دوستان عزیز توضیح می‌دهیم که ژانر فانتزی چه نوع ژانری است و آن‌گاه متوجه اشتباه خود خواهید شد.
“پلیسی:

در ژانر پلیسی همیشه یک شخصیت اصلی باید مثبت باشد که شغل آن هم الزاما پلیس.
در این نوع ژانر باید پای یک پرونده‌ی مجهول وسط باشد و شخصیت‌هایی که برای حل این پرونده تلاش می‌کنند.
نویسنده باید دقت کند که شخصیت‌هایش چگونه با هم صحبت می‌کنند و طرز برخوردشان با یکدیگر چگونه است.
اگر ژانر پلیسی و اجتماعی را با هم ترکیب کنید میتوانید رمان خوبی را ارائه بدهید و داستان مهیج‌تری خواهید داشت.
نکتۀ دیگر درباره این ژانر آگاهی کامل نویسنده است.
نویسنده باید سلاح‌های رایج در ستاد را بشناسد،
از نحوه کار پلیس‌ها آگاه باشد و… اگر این اطلاعات را نداشته باشد به هیچ عنوان نوشتۀ جالبی نمی‌شود. کاربران معمولا رمان‌هایی با داستان‌های جالب و نویسنده‌های توانا را ترجیح می‌دهند، ژانر پلیسی طرفداران زیادی دارد و نویسنده این ژانر باید از تمام توانایی‌اش استفاده کند تا بتواند خواننده را به وجد بیاورد.
اگر نویسنده در انتهای ماجرا خواننده را غافلگیر کند برای خواننده بسیار جالب و خوش‌آیند است.
مثلا در فیلم شکست ناپذیر از سلمان خان، ما فکر می‌کردیم راده مردی خلافکار و ولگرد است اما در آخر متوجه شدیم که او یک پلیس وظیفه شناس است و در ماموریت به سر می‌برده.
“فاتنزی:

ژانر فانتزی از جهاتی شبیه تخیلی است، از این جهت که هر دو از تخیل و تفکر نویسنده سرچشمه می‌گیرد و ساخته‌ی تفکرات ذهنی اوست.
اما تفاوت این دو ژانر در چیست؟
ژانر تخیلی درست است که ساختۀ ذهن نویسنده است اما نویسنده باید دلیلی علمی و یا مذهبی برای آن موضوع بیاورد که نوشته جدی‌تر و واقعی‌تر باشد اما ژانر فانتزی لزومی ندارد که نویسنده برای اثبات گفته‌هایش به دنبال دلیل برود و خود را خسته کند.
نقطۀ قوت این ژانر این است که بر عکس بقیه ژانرها دستتان برای نوشتن باز است و عجیب‌ترین چیزها را هم می‌توانید بنویسید.
رمان‌هایی که امروزه بسیار بین نوجوانان و جوانان باب شده است مانند خوناشامی، زامبی، گرگینه و… در دستۀ فانتزی قرار می‌گیرند.
در این نوع ژانر، شما باید خواننده را شگفت زده کنید، از تخیل خود کمک بگیرید و از عجیب و غریب‌ترین مسئله‌ای که به ذهنتان میرسد استفاده کنید تا بتوانید خواننده رمان خود را متحیر کنید.
دلیل گرایش نوجوانان به این ژانر هم همین است، آنها عاشق متعجب شدن و ماجراجویی هستند و این ژانر این فرصت را به آن‌ها می‌دهد.
“مذهبی:

در این ژانر نویسنده راجع ‌به اتفاقاتی که در مذهب‌های مختلف میفتد می‌نویسد و رمان را تشکیل میدهد.
این نوع ژانر تنها مربوط به دین اسلام نیست، بر فرض بگویید که برای این ژانر تنها راجع به دین اسلام نوشت.
می‌توانید راجع به دختری یهودی بنویسید که با دین پدر و مادرش مشکل دارد، می‌تواند راجع به پسری هندو بنویسید که می‌خواهد مسیحی شود و کلی داستان‌های جالب و آموزنده.
نقطۀ قوت این ژانر این است که می‌توانیم از آن چیزهای خوبی یاد بگیریم و اطلاعات عمومی، مذهبی‌مان را افزایش دهیم و نقطه ضعف این ژانر غریب بودن آن در بین بقیۀ ژانرهاست.
تا در قسمت ژانر کلمۀ مذهبی را می‌نگریم در ذهن‌مان این موضوع شکل می‌گیرد که قرار است با دختری عیاش و پسری بسیجی روبه‌رو شویم که قرار است پسر داستان دختر را به صراط مستقیم هدایت کند اما حقیقت این نیست دوستان!
مشکل از نویسندگان است که ژانر مذهبی را درست و حسابی نمی‌نویسند.
درست است که باید راجع به ادیان مختلف نوشته شود اما نویسندگان گرامی باید توجه داشته باشند که توهین به دین و مذهب دیگران ممنوع است.
نه کسی حق دارد به دین ما مسلمانان توهین کند و نه ما مسلمانان حق توهین به بقیه ادینان را داریم.
“معمایی:

در ژانر معمایی ما به یک گره کور و محکم احتیاج داریم، گره‌ای که تمام رمان را در بر بگیرد و تا آخرین کلمه ذهن خواننده را به خود مشغول کند.
نویسنده باید رمان را طوری بنویسد که خواننده با شخصیت‌ها جلو برود، موشکافانه به قضیه نگاه کند و سعی کند زودتر از شخصیت‌ها پی به موضوع ببرد. همین موضوع این ژانر را محبوب می‌کند.
نویسنده باید طوری لقمه را دور دهن خواننده بپیچاند که خود خواننده گیج شود(البته نه به گونه ای که دست از خواندن بردارد و روح رفتگان را مورد عنایت قرار دهد.) باید آن‌قدر نویسنده را هول و هیجان‌زده کند که نتواند تحمل کند و به سراغ انتهای ماجرا برود.
در بعضی از رمان‌ها به چشم می‌خورد که نویسنده پای پلیس را به قضیه باز می‌کند، به گونه‌ای که فرد پلیس شخصیت اصلی داستان می‌شود و یا برای این‌که داستان را مهیج‌تر بکنند به کمک دوست قدیمی‌شان می‌روند و گره‌ای که در زندگی او افتاده را درست می‌کنند.
این موضوع نه تنها زیبا و جالب نیست بلکه بسیار اشتباه است زیرا از مسیر اصلی منحرف شده و به جاده خاکی زده ایم.
دوست عزیز!
یا به ژانر جنایی و پلیسی هم اضافه کنید یا به حل معمای خود بپردازید و خواننده‌های رمان‌تان را نپرانید.
“تاریخی:

فضای حاکم بر این ژانر قدیمی است و کلمات باید کاملا ادبی باشند و بوی قدیم را بدهند.
نویسنده‌ای که می‌خواهد قدیمی بنویسد باید به این موضوع دقت کند که بتواند خواننده را به بهترین شکل به قدیم ببرد و با خود و داستان هماهنگش کند.
این ژانر باید باید بر اساس اتفاقاتی واقعی که در گذشته رخ داده است نوشته شود.
تاکید می‌کنم نویسنده باید تکیه بر حقایق گذشته این ژانر را بنویسد، باید به اتفاقات چند قرن پیش پر و بال دهد.
به زبانی ساده‌تر نویسنده می‌تواند از تاریخ، سرزمین های گذشته، انسان های مهم تاریخ و… الهام بگیرد و ایده ای جدید خلق کند و با تاریخ ادغام کند.
تنها فردی می‌تواند از پس این ژانر بر بیاید که قلمی خوب و توانا داشته باشد و چندین سال در این شغل فعالیت کرده باشد.
“اساطیری:

این ژانر هم همانند ژانر تاریخی، خواننده را به قرن ها پیش می‌برد اما با این تضاد که ژانر اساطیری بر خلاف ژانر تاریخی هیچ گونه منبع تاریخی‌ای ندارد و حوادث در ذهن نویسنده شکل گرفته و به قلم کشیده می‌شوند.
فرق دیگر این دو ژانر با یکدیگر این است که در ژانر اساطیری تنها فضای حاکم بر آن گذشته است و تمامی اتفاقات را نویسنده خلق می‌کند اما در ژانر تاریخی نویسنده باید به دنبال دلیلی برای اثبات گفته‌هایش بدود.
البته نویسنده باید همانند ژانر تاریخی کلمات و حتی دیالوگ ها را هم قدیمی بنویسد تا خواننده بهتر بتواند با کلمات و سیر داستان همراه شود.
 

Aramesh.

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jan
2,239
3,487
مدال‌ها
5
در هر دو مورد؛ در واقع بخشی از تعریف ارائه می شده که سعی نموده ام به اختصار دلایل قانع کننده هر دو جبهه؛ بیان شود. در نهایت با نتیجه گیری از بحث؛ پژوهش به پایان می رسد.‏
همواره در مباحث زیبایی شناسی فیلم ها که در نهایت منجر به مفهوم کلی نقد فیلم می شود، از سبک یا ژانر فیلم ها سخن به میان می آید.

تحلیل سبکی یک فیلم، امروزه یکی از راههای تحلیل فیلم به شمار می رود. شناخت ژانر فیلم نیز؛ می تواند مسیر تاویل های ما را – به خصوص در مورد ارزش های منطقه ای فیلم - مشخص کند.
معمولا، از کلماتی چون سبک و ژانر در متن تحلیل ها و یا گفتگوها در مورد سینما و به طور کلی هنر؛ به عنوان کدهای آشنا استفاده می شود که با استفاده از آنها؛ مفهومی کلی و پایه را در مورد موضع خودمان نسبت به اثر مورد گفتگو، مشخص می کنیم.
اما آیا به راستی، توافق بر سر تعریف این کدها و یا معنایی که در بر دارند، وجود دارد؟ آیا گاهی استفاده از این کدها، به خاطر گستردگی معنای آنها، باعث انحراف برداشت ها نمی شود؟ به نظر می رسد که برای دسته بندی آثار زیر چتر یک سبک یا ژانر؛ که برای سهولت و سرعت در بیان منظور دست به این کارمی زنیم؛ ابتدا نیازمند مشخص کردن مرزهای معنایی خودمان از این کدها هستیم. چه بسا – و در بیشتر موارد – منظور ما از سبک یا ژانر همانی نیست که مخاطبمان برداشت می کند. لزوم تعریف مجدد این مفاهیم فشرده در یک کلمه یا عبارت، از مهمترین روشها برای بازبینی اطلاعاتمان از سینماست.
اما اولین قدم برای شناخت ماهیت سوژه، اقدام به شناخت شکل سوژه است. شکل عبارات، همان معنای اولیه ای است که برای آنها در لغت نامه ها در نظر گرفته می شود. برای سهولت بیان موضوع؛ ابتدا در مورد عبارت "سبک" به گردآوری اطلاعات می پردازیم و سپس به عبارت "ژانر" می پردازیم.

سبک؛ در لغت نامه ها به معنی، کلمات را به طرز نیکو آراستن و تلفین کردن و هم‌چنین به معنی ریخت و طرز و روش هم آمده. البته در حوزه ی شعر، سبک؛ به معنی روش یا شیوه ی خاصی آمده که شاعر یا نویسنده برای بیان مطالب و افکار خود اختیار می کند. که عبارت است از طرز جمله بندی و استعمال الفاظ و ترکیبات و چگونگی تعبیر و بیان مضامین!
این تعاریف به همان اندازه که کلی است به همان اندازه هم در تعریف سبک در هنرهای مختلف ناقص به نظر می رسد. اما بن مایه ی اصلی تعریف سبک در کلیه ی هنرها، در این تعاریف وجود دارد و آن هم کلمه ی روش است.
اما تعریف کردن سبک، ما را دچار آشفتگی های معنایی بسیاری می کند. تنوع هنرها و شیوه ها، باعث می شود که ارائه ی تعریف ثابتی از سبک غیرممکن به نظر برسد.
با این حالا اندیشمندان حوزه ی هنر سعی کرده اند تا تعریف صحیح تری ارائه دهند." مثلا "وایلی سیفر" معتقد است؛ سبک یعنی چشم اندازی معاصر از جهان که فرهنگی با ویژگی های تاریخی و جغرافیایی خاص آن را بیان کرده است.

یا سبک ممکن است بیان فردی باشد به مثابه ی آفرینش جهانی شخصی و درونی و غیر عینی. یا "هانریک ولفلین" فکر می کند؛ سبک، شکلی کلی و دلالتگر است. سبکی مثل سبک کلاسیک، یعنی بیان ایده های مشابه به وسیلهی فرهنگهای متفاوت در شکلهای همانند.
از همه ی این نظریه ها به نظر میرسد که تعریف "هانریک ولفلین" بیشتر به مقصود نظر نزدیکتر باشد. در حقیقت این تکرار عناصر مشترک در شیوهی ارائهی آثار هنری است که در طول زمان، آن شیوه را به سبک تبدیل میکند.
امکان دارد که بسیاری از آثار هم بعد از تبیین اصول این شیوهها، منطبق بر قوانین جاری در آن شیوه ها به وجود آیند و آن سبک را تداوم بخشند.
هر چند سانتاگ برخورد دموکراتیکتری دارد و معتقد است که " اگر به هر گزینش سبک شناختی، از درون نگاه کنیم، یعنی یک اثر هنری واحد را بررسی کنیم و ارزش و تاثیر آن را توضیح دهیم.
در این صورت خواهیم دید که هر گزینش سبک شناختی؛ حاوی عنصری از دلبخواهی بودن است. هرچند ممکن است به این علت توجیه پذیر به نظر آید.
اگر هنر همان بازی عالی است که اراده با خود میکند، پس سبک متشکل از مجموعه قوانینی است که در قالب آنها این بازی انجام میگیرد و این قوانین همواره، سرانجام یک مرز مصنوعی و اختیاری هستند، چه قوانین فرم باشند، و چه حضور محتوایی معین!

مفهوم‎ ‎ژانر‎ ‎، بر گرفته از کلمه‎ ‎فرانسوی‎ ‎به معنای‎ " ‎نوع"‏‎ ‎‏ ؛ "دسته‏‎" ‎؛"گونه" و مشتق از واژه لاتینgenus ‎‏ است‏‎.‎‏ اما اگر به بررسی نظریه ها در مورد ژانر بپردازیم بی شک اولین نظریه را باید از سخن ارسطو در کتاب بوطیقایش استخراج کنیم. "سخن ما در باب شعر کلاسیک است و انواع آن، و این که خاصیت هر یک از انواع چیست" ؟
در کتاب سوم جمهوری افلاطون نیز، سقراط رده بندی ابتدایی از سه قالب ادبی به دست می دهد که بر شیوه ی عرضه ی شعر توسط شاعر استوار است: شعر یا تقلید صرف کلام یا گفتگو است (تراژدی،کمدی) یا برخوانی کلمات خود شاعر است (شعر دیتی رامبی یا نیایش همسرایان) و یا آمیزه ای از این دم است (حماسه).

اما در ادامه، چون ژانرها تابعی از تغییرات اجتماعی بودند، تعریف آنها هم نسبت به زمان وقوعشان دستخوش تغییراتی شد. به گونه ای که در نهایت، امروزه وقتی از ژانر حرف می زنیم باید تعریفی با طول و تفصیل هم برایش مهیا کنیم.
"نظریه ی ژانر به رغم پیشینه ی تاریخی طولانی و تاثیرگذارش، چیزی جز یک شاخه ی ثابت نقد نبوده است. تنوع نام هایی که ژانر در زبان انگلیسی به خود دیده است – ‏kind, type, species,mode, form –‎‏ گواه برآشفتگی بابل گونه ای است که این گفتمان انتقادی را فراگرفته است. علاوه براین از آنجا که مفهوم ژانر به پرسش های مهمی درباب ماهیت و جایگاه آثار هنری دامن زده است؛ شاید به تعداد نظریه های هنری؛ تعریف برای ژانر وجود داشته باشد."
تا پیش ازقرن بیستم نام های ژانری به عنوان رده های عام برای تنظیم ودسته بندی شمار زیادی ازمتون ،‎ ‎کاربرد گسترده ای داشتند.
به ویژه این مفهوم نقش مهمی در طبقه بندی و ارزش گذاری‎ ‎ادبیات ایفا کرده بود‏‎.‎‏ در بررسی های ادبی ، اصطلاح ژانر به اشکال مختلف‏‎ ‎به کار می رود تا به تمایزهای میان انواع متن اشاره کند. نوع نمایشی ( حماسی/تغزلی/دراماتیک)، نوع رابطه با واقعیت ( داستانی/غیر داستانی، نوع پی رنگ ( کمدی/تراژدی)ماهیت محتوا(رمان احساساتی/رمان تاریخی/رمان ماجراجویی)و.. با ریشه دارشدن سینما و تنوع موضو ع ها و سبک ها کم کم نیازبه دسته بندی فیلمها‎ ‎، موجب شد تا اصطلاح ژانر در سینما نیز مورد استفاده قرار گیرد‎.‎
" ژانر و فرمهای ژانری خاص در طول تاریخ هالیوود تطور یافته اند. به طوری که صنعت فیلم و تماشاگر به یک اندازه یاد گرفته اند که از طریق آن حرف بزنند و از طریق آن به تفکر بپردازند".
در صنعت فیلم ،‎ ‎نظام ژانری و ژانرها مفاهیمی انتزاعی هستند که بر اساس توافقی اعلام نشده بین‎ ‎سازندگان و تماشاگران بنا شده اند. ژانر مجموعه ای از قواعد برای ساختار روایی و‎ ‎تصویری فیلم ها شکل می دهد که هم برای فیلم ساز و هم برای بیننده آشنا هستند. در‎ ‎واقع این خود فیلم ها هستند که به طور ضمنی مفاهیم ژانری را موجودیت می‎ ‎بخشند‎.‎
"ژانرها به مثابه ی نظام های رسمی الگوهای قابل شناسایی اند که از دال ها ساخته شده اند. اینها مطابق با قوانین ترکیب و ساختار به کار گرفته می شوند و نتیجه چیزی است کاملا قراردادی و کاملا نمایان. به عنوان مثال ما در میزانسن ژانری مثل فیلم های گنگستری دهه ی 30 برادران وارنر؛ تعدادی دال پیدا می کنیم که در ترکیب باهم جنبه های مهم هویت ژانری را به رخ می کشند.
 

Aramesh.

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jan
2,239
3,487
مدال‌ها
5
تعریف ژانر
ژانر یا گونه، به روش دسته بندی فیلمها بر پایه سبک ، موضوع ، تماشاگر و همچنین نوع ساخت گفته می شود.
مفهوم آن، برگرفته از کلمه‌ای فرانسوی به معنای نوع، دسته یا گونه است. تا پیش از قرن بیستم، نام‌های ژانری به عنوان رده‌هایی عام برای تنظیم و دسته‌بندی شمار زیادی از متون کاربرد گسترده‌ای داشتند که شامل تراژدی، کمدی و تاریخی می شدند. به‌ویژه این مفهوم نقش مهمی در طبقه‌بندی و ارزش‌گذاری ادبیات ایفا کرده بود.
ژانر، روش منحصر به فرد روایت یک ایده داستانی است. ژانرها نوعی دسته بندی متمایز و قابل تشخیص توسط مخاطبین می باشند که با قواعد از پیش مقرر شده، شخصیت خاص خود را دارند. این قواعد شامل دینامیک روایت داستان، سیستم های تصویربرداری، الگوی های خاص کاراکترها، انگیزه ها و موانع پیش روی کاراکترها و حتی محیط رخداد داستان می باشند.
ژانر به ما اجازه می دهد شناسایی، طبقه بندی و جداسازی روش روایی داستان را قبل از وارد شدن به پیچیدگی ها و جزئیات داستان، انجام دهیم. ژانر برای دسته‌بندی فیلم‌ها بر اساس شباهت‌های روایی که فیلم بر آن‌ها بنا شده است به کار می رود.
قسمتی از جستجوی شما در فرضیه داستانی، کشف عمیق ترین سوال داستان است که قهرمان داستان می بایست برای شکل گرفتن داستان به آن پاسخ دهد. چگونگی پاسخ دادن قهرمان داستان به این سوال، شکل دهنده انگیزه های داستان است. همان بهانه ای که تماشاچی را تا پایان با فیلم همراه می سازد. یکی از فواید ژانر ایجاد چارچوب برای همین سوالات اساسی است. چارچوبی که قبلا آزموده شده و نتیجه رضایت بخشی داشته است. شما فقط باید جزئیات را بپرورانید و تفاوت با سایر فیلمنامه ها را به گونه ای هنرمندانه خلق کنید اما در همان چارچوب کلی.
به یاد داشته باشید که وقتی به تحلیل فرضیه داستانی تان می پردازید، در ابتدای راه هستید. شاید آن زمان هنوز به سوال اساسی داستانتان نرسیده باشید. پس بسیار مهم است که حالا ژانر مناسب را حدس بزنید. این کمک خواهد کرد که روی ایده داستان متمرکز شده و آن را پرورش دهید. و ضمنا همزمان شما را به سمت بهترین ژانر هدایت خواهد کرد.
ژانر را به عنوان یک وسیله که حتما باید از آن استفاده کرد نگاه نکنید، بلکه با چشم خریدارانه به خصوصیات خوب آن بیاندیشید. “شخصا هیچگاه خود را از انتقال مفاهیم و تاثیر گذاری بر مخاطب به روشهای خاص خودم محروم نکرده ام. ژانر فقط کمک می کند این کار موثرتر انجام شود. ژانر به داستان وضوح و مسیری درست می دهد.”
تعیین مشخصات یک ژانر می تواند برای یک نویسنده محدودیت آور باشد. و آنها حس کنند مقید به اجرای مو به موی قوانین مختص به هر ژانر می باشند. تازه کارها به خصوص وقتی با ژانر درگیر می شوند، حس می کنند مهارت و چالاکی خود را از دست خواهند داد. بله، کار با ژانر زمان و صبر زیادی می طلبد. با این حال تجربه نشان می دهد وقتی نویسنده محدود به شرایط خاصی در نوشتار می شود، این قیود باعث افزایش تمرکز بر موضوع و افزایش سرعتِ یافتن راه حل های خاص در مورد موضوع می گردد. ژانر چنین نقشی را بازی می کند. ژانر انتخاب های نویسنده را محدود نمی کند، بلکه فقط زمینه کار را مشخص می کند و حال در آن محدوده که خود بی نهایت است، می توان بی نهایت انتخاب داشت.
نویسندگان بی تجربه فکر می کنند ژانر، نوشته آنها را قابل پیش بینی می کند. نباید اینگونه باشد. باید به گونه ای نوشت که گویی یک ژانر می خواهد ما را وارد دنیایی کند که تاکنون ندیده ایم. در ژانر اکشن تمرکز روی طراحی صحنه های اکشن است که پر از شجاعت، گستاخی، تازگی و هیجان است. حال، اینکه فرضیه داستان چیست، لوکیشنها کجا هستند و چگونه قهرمان داستان با نیروی فیزیکی خود مشکل را حل می کند را می توان در بی نهایت نسخه تازه طراحی کرد. در ژانر علمی تخیلی باید به گونه ای از تکنولوژی استفاده کنید که تا به حال کسی انجام نداده باشد. در ژانر کمدی مخاطب را طوری بخندانید و سوژه ها را بگونه ای برگزینید که تا کنون کسی امتحان نکرده است. هیچکس نمی گوید خلق اثری مشابه اما متفاوت! آسان است. اما این کار یک فیلمنامه نویس است. ژانر مثل پالت نقاشی است. تصویرگری که توان نقاشی روی بوم ندارد، نباید پالت را مقصر بداند، ایضاً یک فیلمنامه نویس هم نمی تواند ژانر را تقصیرکار معرفی کند.
 

Aramesh.

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jan
2,239
3,487
مدال‌ها
5
خواندن نمایشنامه و همراه کردن ذهن با داستان و شخصیت‌های آن، لذت و هیجان خاصی را به همراه داشته و تجربه‌ای متفاوت‌تری در مقایسه با خواندن داستان، رمان یا شعر است. نمایشنامه‌ها، جلوه‌ای منحصر به فرد از ادبیات نمایشی و به شکل اثری مکتوب و در قالب فیلم نامه‌ مانندی هستند. با خواندن نمایشنامه، فرصتی فراهم می‌شود که به تاریخ سفر کنید و نگاهی اجمالی به روند تفکر، دغدغه‌ها، طرز بیان احساسات و روش انتقال مفاهیم مهم یک نمایشنامه نویس داشته باشید و با چالش‌های مختلفی فکری رو به رو شوید.
آثار بسیار فاخر از نمایشنامه نویسان و نویسندگان معروف جهان وجود دارد که قطعا از آشنا شدن و مطالعه آن‌ها، بسیار لذت خواهید برد و موضوعات و مفاهیم مهم و ظریفی را خواهید آموخت. در ادامه این مطلب از مالیتا بلاگ، به معرفی نمایشنامه‌های برتر و مشهور دنیا و بررسی محور اصلی موضوعات آن‌ها خواهیم پرداخت.

1 / نمایشنامه گربه روی شیروانی داغ (Cat on a Hot Tin Roof) نوشته تنسی ویلیامز

گربه روی شیروانی داغ یکی از محبوب‌ترین نمایشنامه‌‌های تاریخ تئاتر آمریکا است که موفق به کسب جایزه پولیتزر و جایزه منتقدان درام نیویورک به عنوان بهترین نمایشنامه آمریکایی شده است. جایزه پولیتزر (Pulitzer Prize‎) سالانه به آثاری در قالب داستان، شعر، نمایشنامه و موسیقی که در طول یک سال منتهی به زمان اعلام جایزه در آمریکا، بر روی صحنه رفته باشند، اعطا می‌شود.
این نمایشنامه درام از تنسی ویلیامز، جنبه‌های مختلفی از زندگی و تجربیات یک خانواده در دهه ۱۹۵۰ در آمریکا را نشان می‌دهد و چالش‌ها و روابط عاطفی حاکم بر خانواده‌ای ثروتمند را آشکار می‌کند.
این نمایشنامه از طریق طرح چندین موضوع بهم پیوسته، مفاهیم مهمی‌همچون طمع، سطحی نگری، زوال، دشواری حفظ روابط صمیمی‌و افسردگی، ذکاوت، کنترل میل جنسی و اعتیاد به الکل را بررسی می‌کند. این نمایشنامه در سال ۱۹۵۸ به صورت یک فیلم با همین نام ساخته شد.

2 / مویزی در آفتاب یا کشمشی در آفتاب (A Raisin in the Sun) نوشته لورن ‌هانسبری

کشمشی در آفتاب، اولین بار در سال ۱۹۵۹ به نمایش درآمد. عنوان این نمایشنامه از شعری به نام هارلِم، از لنگستون هیوز بَرگرفته شده است، که به سوال چه اتفاقی برای یک رویای به تعویق افتاده، می‌افتد؟ آیا خشک می‌شود مانند کشمش زیر آفتاب؟ پاسخ می‌دهد.
این نمایشنامه، امیدها، آرزوها و مبارزات یک خانواده سیاهپوست را که در جنوب شیکاگو زندگی می‌کنند، شرح می‌دهد و بیانگر تجارب آزار و اذیت نژادپرستانه، پس از مهاجرت این خانواده به محله سفید پوست‌ها می‌باشد. پیش از این، در طول تاریخ تئاتر آمریکا، تاکنون چنین واقعیتی از زندگی سیاه پوستان در صحنه تئاتر به نمایش در نیامده بود.
 

Aramesh.

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jan
2,239
3,487
مدال‌ها
5

3 / اتوبوسی به نام هوس (A Streetcar named Desire) نوشته تنسی ویلیامز

اتوبوسی به نام هوس، نمایشنامه ای از تنسی ویلیامز است که برای اولین بار در سال ۱۹۴۷ اجرا شد و برنده جایزه پولیتزر در آن سال بود. این نمایشنامه که یکی از تحسین برانگیزترین نمایشنامه‌های زمان خود و عصر حاضر است، بر اساس داستان زندگی دو خواهر و نحوه رویارویی آن‌ها با مشکلات ساخته شده است. در حالیکه یکی از آن‌ها در تلاش است تا با شوهر سلطه‌گر و بی‌رحم خود صلح کند، خواهر دیگر پس از اینکه متوجه می‌شود شوهرش روابط نامشروع دارد، دچار فروپاشی ذهنی و اخلاقی شده و سوار اتوبوس هوس‌هایش می‌شود.

4 / رومئو و ژولیت (Romeo and Juliet) نوشته ویلیام شکسپیر

این نمایشنامه بسیار معروف در سال ۱۵۹۵ توسط ویلیام شکسپیر شاعر و نمایشنامه‌ نویس و بازیگر تئاتر انگلیسیِ فوق العاده محبوب نوشته شده است. در رومئو و ژولیت، شکسپیر جهانی خشن و پر از خصومت را به تصویر می‌کشد که در آن دو جوان عاشق یکدیگر می‌شوند. آیا عشق می‌تواند در دنیای خشم و خصومت‌ها زنده بماند؟
این نمایشنامه، داستان عاشقان جوانی را روایت می‌کند که در نهایت مرگ آن‌ها دو خانواده متخاصم را با یکدیگر متحد می‌کند. این نمایش از سبک نوشتاری دراماتیک شکسپیر پیروی می‌کند.ا مروزه از شخصیت‌های اصلی این نمایشنامه، به‌عنوان عاشقان آرمانی در آثار ادبی یاد می‌شود.

5 / نمایشنامه پیگمالیون (Pygmalion) نوشته جرج برنارد شاو

پیگمالیون نمایشنامه ای از جورج برنارد شاو است که به نام یک شخصیت اسطوره ای یونان باستان نامگذاری شده است و اولین بار در سال ۱۹۱۳ روی صحنه به نمایش درآمد. در افسانه‌های یونان باستان، پیگمالیون عاشق یکی از مجسمه‌های خود می‌شود که بعدها این مجسمه جان می‌گیرد و زنده می‌شود.
داستان این نمایشنامه، حول محور زندگی هنری هیگینز، استاد آواشناسی است، که قصد دارد یک دختر گلفروش خیابانی را به عنوان یک دوشس، برای شرکت در مهمانی باغ سفیر آموزش دهد. او شرط می‌بندد که می‌تواند یک دختر گلفروش را به سادگی با صیقل دادن رفتار و تغییر شیوه گفتار او، به یک خانم جوان همانند یک دوشس تبدیل کند. در روند آموزش این دختر گلفروش، استاد هیگینیز عاشق او می‌شود.
برنارد شاو در این نمایشنامه، موضوعات مهمی ‌همچون اختلاف طبقاتی و ریا را در جهانی بررسی می‌کند که ارزش و شخصیت مردم نه براساس آنچه که هستند، بلکه بر اساس نحوه صحبت آن‌ها، تعیین و قضاوت می‌شود.

6 /خانه عروسک‌ها (A dolls house) نوشته هنریک ایبسن

هیچ لیستی از بهترین نمایشنامه‌های جهان بدون وجود آثار نمایشنامه نویس معروف نروژی، هنریک ایبسن، کامل نمی‌شود. خانه عروسک‌ها اولین بار در سال ۱۸۷۹ در تئاتر رویال دانمارک به نمایش درآمد و دارای نگرش انتقادی به هنجارهای ازدواج و زندگی مشترک در آن زمان است.
در حالیکه بسیاری ادعا می‌کردند که موضوع این نمایشنامه مربوط به حقوق زنان است، هنریک آن را داستانی توصیف کرد که بیان می‌کند چگونه هر فرد نیاز دارد که بفهمد از زندگی چه می‌خواهد.
یکی از بهترین جملات نمایشنامه خانه عروسک‌ها، این جمله می‌باشد: شما هرگز مرا دوست نداشته اید، شما فقط فکر کرده اید که دوست داشتن من خوشایند است.

7 / در انتظار گودو (Waiting for Godot) نوشته ساموئل بکت

این نمایشنامه، اثر نویسنده مشهور ایرلندی به نام ساموئل بکت است. بکت این نمایشنامه را در سال ۱۹۵۲ نوشته است.
در انتظار گودو؛ داستان دو مرد فقیر را در جستجوی معنای زندگی، روایت می‌کند. آن‌ها در نزدیکی درختی در یک زمین، منتظر شخصی به نام گودو می‌مانند. مکالمات جالب رد و بدل شده بین آن‌ها هنگام انتظار، از سفری عمیق به درون‌شان نشات می‌گیرد که هم صحبتی لذت بخش و آموزنده ای را ایجاد می‌کند.
این نمایشنامه، وحشت و فاجعه ایجاد شده در جامعه در هنگام جنگ جهانی و آوارگی نسل بشر را بررسی می‌کند.
یکی از ماندگارترین جملات این نمایشنامه، این جمله می‌باشد: اشک جهان مقدار ثابتی دارد. برای هر ک.س که شروع به گریه کردن در جای دیگری از جهان می‌کند، اشک فرد دیگری متوقف می‌شود. همین مسئله در مورد خنده نیز صادق است: تکلیف ما کاملا روشنه، ما همه بلاتکلیفیم.

8 / اهمیت جدی بودن (The Importance of Being Earnest‎) نوشته اسکار وایلد

این کمدی پیش پا افتاده برای افراد جدی، اولین بار در سال ۱۸۹۵ در لندن کارگردانی شد. این نمایشنامه، داستان زندگی دو جوان در لندن را روایت می‌کند، که هر کدام یک زندگی دوگانه دارند و فریب‌های بزرگی را برای یافتن تعادل در زندگی، طراحی می‌کنند.
اهمیت جدی بودن، به بررسی شخصیت انسان‌هایی می‌پردازد که برای فرار از تعهدات‌شان، هویت جعلی برمی‌گزینند. یکی از بهترین جملات این نمایشنامه، این جمله می‌باشد: حقیقت ناب است و هرگز ساده نیست.
 

Aramesh.

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jan
2,239
3,487
مدال‌ها
5

9 / نمایشنامه مرگ یک فروشنده (Death of a Salesman) نوشته آرتور میلر

نمایشنامه بسیار معروف مرگ یک فروشنده در سال ۱۹۴۹ توسط نمایشنامه نویس آمریکایی؛ آرتور میلر نوشته شد و جایزه پولیتزر و جایزه تونی بهترین نمایشنامه را در سال ۱۹۴۹ را دریافت کرد.
داستان این نمایشنامه روایتگر رابطه ای جذاب بین پدر و دو پسرش است بیانگر از بین رفتن هویت و ناتوانی یک مرد در پذیرش تغییرات، در خود و جامعه است. این نمایشنامه مونتاژی از خاطرات، رویاها، تقابل‌ها و مشاجرات است که همگی ۲۴ ساعت آخر زندگی ویلی لومن را تشکیل می‌دهد.
ویلی پدری شکست ناپذیر یا شوهر وفادار یا فروشنده ای خارق العاده و موفق نیست؛ همانند اینکه می‌خواهد همه باور داشته باشند. او خود محور است و مورد فرصت‌های از دست رفته، ثروت، شهرت خیال پردازی می‌کند، اما تصورات شخصی او، لزوماً با واقعیت، مطابقت ندارد.
این نمایشنامه، بر مخاطب تأثیر بسزایی می‌گذارد؛ زیرا به آن‌ها این امکان را می‌دهد تا آینه ای را به روبروی خود بگذارند و با شخصیت واقعی خودشان، روبرو شوند. خود کم بینی، احساس شکست و پشیمانی احساساتی هستند که مخاطب می‌تواند با آن‌ها ارتباط برقرار کند، زیرا همه انسان‌ها در یک جایی از زندگی آن‌ها را تجربه کرده اند.

10 / نمایشنامه هملت Hamlet اثر ویلیام شکسپیر

از میان نمایشنامه‌های شکسپیر، هملت به عنوان تاثیرگذارترین و مشهورترین اثر ادبی او شناخته می‌شود. هملت که برای اولین بار در حدود سال ۱۶۰۰ بر روی صحنه تئاتر اجرا شد، داستان شاهزاده ای را روایت می‌کند که وظیفه انتقام مرگ پدرش، او را درگیر مشکلات فلسفی و اخلاقی و چاش‌های ذهنی می‌کند. شاهزاده هملت، برای عزاداری درگذشت پدرش، به خانه بازمی‌گردد و از ازدواج مادر تازه بیوه شده خود، ملکه گرترود، با عموی خود کلادیوس، برادر پادشاه هملت، که اکنون سلطنت می‌کند، آگاه می‌شود.
شاهزاده هملت است که به خ*یانت مادرش نسبت به پدرش پی می‌برد و متوجه می‌شود که این خود برادر شاه بود که او را کشت. هملت به عنوان یک مرد متلاشی شده برای انتقام از پدرش تلاش می‌کند.

11 / خرده جنایت‌های زناشویی (Petits crimes conjugaux) نوشته اریک امانوئل اشمیت

چه زوجی آرزو نمی‌کنند، پس از سال‌ها زندگی مشترک، جایی که رشته‌های رابطه شان سست‌تر شده است، گره‌ها و اتصالات مجددی برقرار کرده و رابطه عاطفی خود را مرمت کنند. قلم هوشیار اریک-امانوئل اشمیت؛ عشق زناشویی را نشان می‌دهد که باخستگی، کینه و حسادت، در هم آمیخته شده است.
این داستان زوجی است که به تدریج در روزمرگی‌های زندگی غرق شده و شیوه زندگی خود را از دست دادند و در نهایت به دو فرد بیگانه که زیرِ یک سقف زندگی می‌کنند، تبدیل می‌شوند ولی آن‌ها هنوز هم یکدیگر را دوست دارند. ناگهان، حادثه ای برای این زوج، رخ داده می‌دهد که سبب یافتن و بخشیدن یکدیگر و کشف مجدد معنای عشق و زندگی، می‌شود.
وقتی ژیل پس از یک تصادف حافظه خود را از دست می‌دهد، مجبور است همه چیز را دوباره یادآوری کند، همسرش لیزا از صمیمیت، جذابیت و عشق شان در گذشته، به او می‌گوید. اما هر کدام، به تدریج به دیگری شک می‌کنند و به تدریج جنجال و رویارویی جالی و تکان دهنده‌ای صورت می‌گیرد.

12 / باغ آلبالو (The cherry orchard) نوشته آنتون چخوف

باغ گیلاس آخرین نمایشنامه آنتوان چخوف یکی از مشهورترین نمایشنامه‌های کمدی دنیا است که اولین بار در سال ۱۹۰۴ در مسکو به نمایش درآمد. باغ آلبالو، روایتی جالب از زندگی اشرافی یک خانواده روسی است که ورشکسته می‌شوند. تمام دارایی باقی مانده این خانواده، باغ آلبالویی است که از اجدادشان به آن‌ها ارث رسیده و در واقع نمادی از اصالت آبا و اجدادی‌شان است. این باغ آلبالو در بانک گرو گذاشته شده و به زودی حراج می‌شود. اعضای این خانواده برای یافتن راه حل‌هایی برای جلوگیری از فروش این باغ آلبالو دور هم جمع می‎شوند، اما حتی در این دورهمی‌مهم آن از خوش‎گذرانی و تفریح دست نمی‌کشند.

13 / نمایشنامه مرغ دریایی (The Seagull) نوشته آنتون چخوف

مرغ دریایی یکی از نمایشنامه‌های تحسین برانگیز آنتون چخوف است و یک کمدی از زندگی ناامید کننده است که هر شخصیت باید به شیوه خود با ناامیدی‌های خود در زندگی خود کنار بیاید. این نمایشنامه از سبک نوشتاری رئالیسم پیروی می‌کند و به بررسی موضوع هنر و چیستی آن و رابطه‌ی عشق و شهوت شهرت می‌پردازد.

14 / سفر دراز روز در شب (Long Day’s Journey into Night‎) نوشته یوجین اونیل

آیا تا به حال به نوشتن داستانی فکر کرده اید که زشت‌ترین جنبه‌های خانواده شما را برملا می‌کند؟ بیانی از تجربه‌ی خود نیل در بزرگ شدن در خانواده ای است و به دلیل محتوای بیوگرافی لعنتی آن ، انتشار آن را در طول زندگی خود منع می‌کند.
سفر طولانی روز به شب یک نمایشنامه شخصی در مورد خانواده‌ای است که توسط یک پدرسالار مذهبی اداره می‌شود و واقعیت‌های طاقت فرسایی است که باید با آن‌ها روبرو شوند. این نمایشنامه را یوجین اونیل، نمایشنامه نویس آمریکایی، به روشی واقع گرایانه و بر اساس داستان زندگی خود او، نوشته است.
اونیل در دوازدهمین سالگرد ازدواج خود، این نمایش احساسی را به همسرش کارلوتا مونتری تقدیم کرد. اگرچه اونیل این نمایشنامه را در سال ۱۹۴۱ به پایان رسانده بود، اما پس از بیست و پنج سال مرگش تصمیم گرفت که آن را منتشر نکند. این به این دلیل است که به گفته نویسنده، یکی از شخصیت‌های این نمایش هنوز زنده بود. سرانجام پس از سه سال از مرگ اونیل، نمایشنامه با اجازه همسرش منتشر شد. سفر طولانی روز به شب یکی از آثار برجسته اونیل بود و باعث شده بود که او در سال ۱۹۵۷ جایزه پولیتزر را کسب کند.

15 / چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟ (Who’s Afraid of Virginia Woolf) نوشته ادوارد آلبی

چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟، در سال ۱۹۶۲ توسط نمایشنامه نویس معروف آمریکایی ادوارد آلبی به نگارش درآمد. این نمایشنامه به بررسی مشکلات و چالش‌های روابط عاطفی و ازدواج یک زوج دانشگاهی و میانسال، به نام مارتا و جورج می‌پردازد. این زوج، در حالت مَستی، از بامداد تا طلوع خورشید با یکدیگر به صحبت و بحث می‌پردازند. سلاح‌های آن‌ها حرف‌های‌شان است و رازها، کینه‌ها و حتی محبت‌های واقعی آن‌ها حین این مکالمه و جدال و جنگ بین‌شان، آشکار می‌شود.
 
بالا پایین