جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب کتاب کوچه

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته معرفی کتب نشر توسط isabella با نام کتاب کوچه ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 106 بازدید, 0 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته معرفی کتب نشر
نام موضوع کتاب کوچه
نویسنده موضوع isabella
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط isabella
موضوع نویسنده

isabella

سطح
6
 
[ ارشد بخش عمومی ]
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سرپرست فرهنگ و هنر
Jan
6,416
11,173
مدال‌ها
11
نویسنده: منیر مهریزی مقدم
ناشر: شادان


Screenshot_۲۰۲۴-۰۹-۲۰-۱۰-۳۷-۴۴-۷۳۸_com.miui.gallery.jpg

امید؛ لازمه زندگی...

در زندگی هر ک.س بسیاری چیزها به دست می‌آید و به همان نسبت هم از دست می‌رود. در واقع این الزام زندگی ما آدم‌هاست: به دست آوردن و از دست دادن. اما همیشه فکر می‌کنم که در میان این از دست دادن‌ها یک مورد هست که نبودنش زندگی را غیر ممکن و یا بسیار سخت می‌کند و آن هم «امید» است.
امید در حقیقت همان دلیل ادامه دادن ما آدم‌هاست. همان چیزی که انسان را از امروز به فردا می‌کشاند و برای شروعی تازه دلگرم می‌سازد. این دلگرمی حتی به اعتقادات آدم‌ها نیر بر‌می‌گردد: امید یعنی اینکه هنوز هم خداوند تو را با نگاهی خاص می‌نگرد و دوستت دارد و اگر روزی به معنای فرصتی است که او به ما داده تا کاری انجام دهیم. کاری برای تغییر، تغییر خود و محکم‌تر قدم برداشتن، و بازهم دل‌خوش کردن به این که بخشش‌های او از تجربه کردن‌های ما بزرگتر است.
به هر حال روایت امروز ما قصه امید است و اینکه چگونه می‌توان در زندگی با همین کلمه جادویی از مشکلات گذشت. شاید در نگاه اول به شرایط پیش‌آمده برای یک نفر، زندگی‌اش آن اندازه بغرنج و پیچیده به نظر برسد که هر آدمی را به وحشت اندازد: از دست دادن‌ها، تنها شدن‌ها و احساس بی‌پناهی. آن هنگام است که کوچکترین خطا و یا حتی لحظه‌ای تردید می‌تواند زندگی را از این هم بدتر سازد و شخص را به ناامیدی و یأس کامل برساند. یأسی که نتیجه‌اش دست کشیدن از تلاش و درجا زدن - یا حتی عقب رفتن- است.
شخصیت داستان ما نیز با شرایطی آغاز می‌کند که در برخورد اول می‌تواند موجب دلسردی هرکس و متعاقب آن، تن دادن به سرنوشت - بدون تلاش - گردد. اما راه دیگر او برای تکیه به امید و فردایی بهتر است، حتی اگر امروز را با سخت‌ترین شرایط پشت سر بگذارد و همه چیز را با نگاه به آینده سپری کند. اگر این جمله من اغراق و بزرگنمایی نباشد، مثل آن که تمام شرایط دست به دست هم می‌دهند تا آن که در دلش نور امید و ایمان هست را به موفقیت برسانند. در واقع زندگی در سر راه این افراد موقعیت‌ها و اشخاصی را قرار می‌دهد که تأثیر مهمی در آینده وی خواهند داشتو این گروه همیشه یک شعار دارند که با داشتن امید آن قدر شکست می‌خورم تا شکست دادن را یاد بگیرم.
 
بالا پایین