جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب کتاب گلناز

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه کتاب توسط DELVAN. با نام کتاب گلناز ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 819 بازدید, 9 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه کتاب
نام موضوع کتاب گلناز
نویسنده موضوع DELVAN.
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DELVAN.
موضوع نویسنده

DELVAN.

سطح
5
 
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Dec
4,121
24,781
مدال‌ها
6
معرفی کتاب گلناز
کتاب گلناز نوشته مرضیه حجازی است. کتاب گلناز را انتشارات ندای الهی منتشر کرده است و این کتاب داستانی جذاب دارد، داستان روایت مبارزه و رنج و عشق دختری به نام گلناز است.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sars.ha
موضوع نویسنده

DELVAN.

سطح
5
 
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Dec
4,121
24,781
مدال‌ها
6
درباره کتاب گلناز
کتاب گلناز اثر مرضیه حجازی، روایتگر داستان زندگی دختر جوان و زیبایی به نام گلناز است که به دلیل اختلافات طایفه‌ای به عنوان عروسِ خون‌بس انتخاب می‌شود. گلناز به دور از خانواده با مشکلات بسیاری روبرو می‌شود اما همه‌چیز پس از ورود هوو به زندگی‌اش تغییر می‌کند.
 
موضوع نویسنده

DELVAN.

سطح
5
 
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Dec
4,121
24,781
مدال‌ها
6
گلناز دختر زیبایی است و به پسری به نام حبیب علاقه‌مند است و بر حسب اتفاق، او به خاطر اختلافات میان خانواده‌ها با حبیب ازدواج می‌کند. شوهر و مادرشوهر گلناز برای انتقام طایفه‌ای به هر شکلی که ممکن است او را اذیت می‌کنند و در شرایط سختی قرار می‌دهند. با این‌که گلناز هنوز تازه عروس محسوب می‌شود، حبیب با دختر دیگری هم ازدواج می‌کند که لیلا نام دارد. فردای عروسی، لیلا به سراغ گلناز می‌آید و او را خواهر خود اعلام می‌کند همه چیز تغییر می‌کند.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sars.ha
موضوع نویسنده

DELVAN.

سطح
5
 
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Dec
4,121
24,781
مدال‌ها
6
خواندن کتاب گلناز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به داستان‌های ایرانی پیشنهاد می‌کنیم
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sars.ha
موضوع نویسنده

DELVAN.

سطح
5
 
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Dec
4,121
24,781
مدال‌ها
6
بخشی از کتاب گلناز
و رفتم جلو، ای وای سنگ اجاق زیر یکی از دیگهای آب جوش در رفته بود و کل دیگ روی بدن صغری خانم خالی شده بود زدم توی صورتم و اشک می ریختم صغری خانم از حال رفته بود، چند نفری از روی زمین بلندش کردن و بردنش توی اتاق خوابوندن بدو رفتم کنارش نشستم و رختاشو از تنش در آوردم وای از زیر سی*ن*ه تا نوک پاها پوستش کنده شده بود و آویزون بود و همینجوری خونابه پس می‌داد حالم بد شده بود و احساس تهوع می‌کردم
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sars.ha
موضوع نویسنده

DELVAN.

سطح
5
 
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Dec
4,121
24,781
مدال‌ها
6
پریدم رو ایوون تو خونه همهمه‌ای به پا شده بود و هر دو نفر یه گوشه‌ای با هم حرف می‌زدن که ماه منیر با همون اخم همیشگی اومد وسط حیاط و گفت بجنبید برای ناهار کلی مهمون داریم باید آبرو داری کنیم همون موقع علی آقا همراه طبیب هراسون اومد توی اتاق منم پشت سرشون وارد اتاق شدم طبیب همه رو از اتاق بیرون کرد فقط من و علی آقا و یکی از خواهرای صغری خانم موندیم.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sars.ha
موضوع نویسنده

DELVAN.

سطح
5
 
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Dec
4,121
24,781
مدال‌ها
6
طبیب زخم هارو شست و مرهم گذاشت و دستور داد فقط یه پارچه نخی سفید تمیز روی بدنش بندازیم و چند روزی نباید از جاش تکون بخوره و مدام باید زخم هارو شستشو بدیم و مرهم بگذاریم.
طبیب دستورات لازم رو داد و رفت.
اونروز تا شب که مهمونا رفتن و عروسی تموم شد صغری خانم اصلا تو حال خودش نبود و از عروسی چیزی نفهمید.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sars.ha
موضوع نویسنده

DELVAN.

سطح
5
 
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Dec
4,121
24,781
مدال‌ها
6
بعد از اینکه طبیب رفت منم برگشتم توی حیاط تا به کارهام برسم و حالا ماه منیر همهٔ امور رو به دست گرفته بود و به جای صغری خانم دستور می‌داد.
غذا آماده شده بود و ظرفهای میوه هم حاضرو آماده چیده شده بود که عده‌ای بزرگتر به همراه علی آقا و حبیب رفتن خونه عروس تا عروس و بیارن.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sars.ha
موضوع نویسنده

DELVAN.

سطح
5
 
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Dec
4,121
24,781
مدال‌ها
6
دل تو دلم نبود ببینم عروس چه شکلیه حدودا یک ساعت بعد از دور صدای ساز شنیدیم همه به تکاپو افتادن که عروس داره میاد یکی اسفند دود می‌کرد یکی چایی می ریخت هر ک.س سراغ کاری رفته بود و بچه‌ها وسط حیاط می رقصیدن منم مثل یه تیکه چوب خشک یه گوشه وایساده بودم و چشمم به در بود بغض کرده بودم ولی جلوی خودم رو گرفتم تا گریه نکنم.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sars.ha
موضوع نویسنده

DELVAN.

سطح
5
 
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Dec
4,121
24,781
مدال‌ها
6
اول چندتا مرد که به اونا طبق کش می‌گفتن با رقص وارد خونه شدن و پیش کش هارو بردن بالا توی مهمونخونه چیدن روی سفره‌ای که وسط اتاق پهن کرده بود
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sars.ha
بالا پایین