ملا با مشاهدهی او به طرفش رفت و با ناراحتی فریاد کشید: «تو دیگر چه کافری هستی!»
مرد مسافر که آرامش خود را از دست داده بود، جواب داد: «چرا به من ناسزا میگویی؟ به چه دلیل گمان میکنی که من کافر و گستاخ هستم؟»
ملا جواب داد: «تو با گستاخی دراز کشیدهای، به طرزی که پاهایت به طرف مکه قرار دارند و به همین دلیل به خداوند توهین کردهای»
مسافر دوباره دراز کشید و در حالی که چشمهای خود را میبست گفت: «لطفاً اگر میتوانی مرا به طرفی بچرخان که خداوند در آنجا نباشد.»“