جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی کوچینگ و راه‌بری یک نویسنده

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط اولدوز با نام کوچینگ و راه‌بری یک نویسنده ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 670 بازدید, 32 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع کوچینگ و راه‌بری یک نویسنده
نویسنده موضوع اولدوز
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط اولدوز
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,193
9,196
مدال‌ها
7
کوچینگ و راه‌بری یک نویسنده
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,193
9,196
مدال‌ها
7
اجازه بدهید پیش از پرداختن به تعریف کوچینگ و راه‌بری، و نقش آن در زندگی یک نویسنده، بخشی از داستان زندگی خودم را بگویم:

آن روز را هرگز فراموش نخواهم کرد. برخی لحظات در ذهن‌مان برای همیشه حک می‌شوند. برایم آن روز در اتاق مشاور مدرسه برای انتخاب رشته تحصیلی‌ام از جنس همان لحظات است. روزی که باید تصمیم نهایی را می‌گرفتم و رشتۀ مورد نظرم را انتخاب می‌کردم.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,193
9,196
مدال‌ها
7
تصمیم سختی بود. اشک می‌ریختم. مستاصل شده بودم. نمی‌دانستم بین رشته ادبیات و رشته ریاضی کدام‌یک را انتخاب کنم.

به ادبیات علاقمند بودم و ریاضی را به‌خاطر ابهتش دوست داشتم.

به خاطر دارم که آن روزها (دهه هفتاد) تب ریاضی و مهندسی برخلاف این روزها داغ داغ بود.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,193
9,196
مدال‌ها
7
احساس می‌کردم اگر ادبیات را انتخاب کنم قافله را می‌بازم. از دوستانم عقب می‌مانم و آینده درخشانی هم در ادبیات متصور نبودم. به همین خاطر ریاضی شد رشته انتخابی‌ام با هزاران امید و آرزوی یک نوجوان شانزده ساله.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,193
9,196
مدال‌ها
7
بالاخره یک چشمانداز برای خودم گذاشتم و از آن‌جایی که پدرم معلم بود و هزینه دانشگاه آزاد برایم قابل تصور نبود، دلیلی شد تا در تصویرسازی‌ام فقط دانشگاه سراسری را جاسازی کردم، تیرم به هدف خورد و همان سال اول پرتاب شدم به رویای چندساله‌ام یعنی دانشگاه.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,193
9,196
مدال‌ها
7
مهندسی عمران هم بعد از چهار سال تمام شد و من نمی‌دانستم حالا باید چه کنم.

کارهای زمخت مردانه و کارگاهی که اگر آن‌ها را انتخاب می‌کردم باید تا دیر وقت سر کار می‌ماندم و کارهای ساده دفاتر مهندسی که آن‌ها هم نوعی بیگاری بودند.

بند دلم پاره شد.

همۀ آرزوهایم برای کارکردن به یک‌باره بر باد رفت
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,193
9,196
مدال‌ها
7
خودم را به هر دری زدم تا کمی از تصاویری را که برای خود از دوران دبیرستان ساخته بودم زنده کنم.

تدریس در آموزشگاه و مدرسه، شاگرد خصوصی، انجام محاسبات سازه‌ای، مطالعه برای ارشد، مدیر اجرایی یک موسسه و بالاخره قبولی در ارشد، همه تقلاهایی بود که در این سال‌ها انجام شد و نهایتاً از خیر همه‌شان گذشتم و از کارم استعفاء دادم.

در این چند سال مثل اسب عصاری دور خودم می‌چرخیدم و هیچ‌وقت نمی‌رسیدم.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,193
9,196
مدال‌ها
7
نقطه سر خط.

خانم مهندس بیکار شد. چه‌کنم چه‌کنم‌ها هم شروع شد. پر از شکوه و شکایت بودم، دوست نداشتم به هیچ‌کدام ازکارهای قبلی برگردم. انگار هیچ کدام‌شان کاری نبود که می‌خواستم. شروع کردم به مطالعه و جست‌وجو. دوباره شروع به پریدن از این شاخه به آن شاخه کردم تا این‌که با راهبری، کوچینگ و واقعیت‌درمانی آشنا شدم.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,193
9,196
مدال‌ها
7
چه آشنایی دیرهنگامی. یک فاصله بیست‌ساله میان آن روز که مستاصل در اتاق مشاور مدرسه می‌گریستم و این آشنایی.

نمی‌دانم امروز برایم توفیری هم داشت که آن روز چه انتخابی می‌کردم؟

پاسخش کمی سخت است. اما فکر می‌کنم داشت
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,193
9,196
مدال‌ها
7
اما امروز، پس از سال‌ها فهمیدم که فارغ از هر انتخابی، اگر شناخت خودم، توانمندی‌هایم، ارزش‌هایم، چشم‌انداز و رسالتم نباشد، این گره کور در هر شغلی و حرفه‌ای همچنان باقی خواهد ماند.

فهمیدم که باید هرروز توانمندی‌هایم را زندگی کنم.

در راستای ارزش‌هایم اگر نباشم حالم خوش نیست.

چشم‌انداز اگر نداشته باشم گیج و ویج دور خودم می‌گردم و تا ابد باید از این شاخه به آن شاخه بپرم.

و اگر ندانم می‌خواهم در پایان راه تبدیل به چه انسانی شوم، ازکجا می‌فهمیدم باید چه کنم؟
 
بالا پایین