جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی گاهی از نه شنیدن می‌ترسیم

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته روانشناسی توسط Ramina.p با نام گاهی از نه شنیدن می‌ترسیم ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 460 بازدید, 6 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته روانشناسی
نام موضوع گاهی از نه شنیدن می‌ترسیم
نویسنده موضوع Ramina.p
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Ramina.p
موضوع نویسنده

Ramina.p

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Dec
3,025
5,436
مدال‌ها
3
86284.jpg کتاب گاهی که از نه شنیدن می ترسیم
جستارهایی در باب هراس و ناامنی
نویسنده: آلن دوباتن
مترجم: فاطمه حسینی سارانی
نشر دنگ
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: گیان
موضوع نویسنده

Ramina.p

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Dec
3,025
5,436
مدال‌ها
3
معرفی کتاب گاهی که از نه شنیدن می ترسیم
کتاب گاهی که از نه شنیدن می ترسیم نوشته آلن دوباتن است که با ترجمه فاطمه حسینی سارانی منتشر شده است. هر روز احتمال دارد با دشمنان جدیدی روبه‌رو شویم: کسانی که با ما مخالف‌اند، کسانی که به ما می‌گویند «بد» هستیم، و کسانی که می‌گویند باید از خودمان شرمنده باشیم یا حتی از صحنهٔ روزگار محو شویم. این کتاب به ما یاد می‌دهد چطور با این افراد مقابله کنیم.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: گیان
موضوع نویسنده

Ramina.p

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Dec
3,025
5,436
مدال‌ها
3
درباره کتاب گاهی که از نه شنیدن می ترسیم
برای اینکه بتوانیم از خودمان در برابر دشمن بیرونی دفاع کنیم، ابتدا باید طرف خودمان باشیم. برای بعضی افراد، این کار آن‌قدر که به نظر می‌رسد، آسان نیست. تا وقتی به این حقیقت پی نبریم، بیشتر مایلیم شخصیت خود را این‌طور تعبیر کنیم: بد، ناحق، غلط، شرم‌آور و به‌دردنخور. این کار زیاده‌روی به نظر می‌رسد، و بخش عاقل و بالغِ شخصیت‌مان می‌داند که چنین کاری اصلاً درست نیست. باوجوداین، در درون‌مان حس می‌کنیم که نه‌تنها چنین کاری درست است، بلکه این حقیقتی اساسی درمورد ماست.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: گیان
موضوع نویسنده

Ramina.p

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Dec
3,025
5,436
مدال‌ها
3
اولین قدم برای حل‌کردن مشکل‌مان با دشمن بیرونی درک این مطلب است که شخصیت ما طوری شکل گرفته که در مواجهه با مخالفت دچار مشکل می‌شویم. این کتاب به ما کمک می‌کند مشکلاتمان را حل کنیم و خود بهتری از خودمان بسازیم.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: گیان
موضوع نویسنده

Ramina.p

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Dec
3,025
5,436
مدال‌ها
3
خواندن کتاب گاهی که از نه شنیدن می ترسیم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به داشتن یک شخصیت موفق پیشنهاد می‌کنیم.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: گیان
موضوع نویسنده

Ramina.p

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Dec
3,025
5,436
مدال‌ها
3
بخشی از کتاب گاهی که از نه شنیدن می ترسیم
این ناراحتی‌ای که دربارهٔ سینما حس می‌کنیم از نارضایتی‌ای خبر می‌دهد که در مقیاس کوچک‌تر اما با قدرتی بیشتر در نزدیکی خود تجربه می‌کنیم: تصویرمان در آینهٔ حمام. اینجا هم مایلیم به چهرهٔ مقابل‌مان نگاه کنیم و با خود فکر کنیم (حتی اگر از قیافه‌مان بدمان نیاید، باز هم شاید این‌طور باشد) که چهرهٔ ما از چند جهت با شخصیتی که از خود سراغ داریم سازگاری ندارد. درست مثل شخصیت یک رمان، خود را با ابهام خوشایندی که در ذهن‌مان ترسیم می‌کنیم می‌شناسیم و شخصیت‌مان را به هیچ چهارچوب یا نتیجه‌گیری مشخصی محدود نمی‌کنیم. به خود آزادی عمل می‌دهیم. می‌دانیم تعداد بی‌شماری خلق‌وخو داریم که ترکیب عجیبی از مهربانی و خودخواهی، بی‌اخلاقی و خوبی، و گیجی و تیزبینی است. می‌دانیم که توانایی‌های بی‌شماری داریم؛ درعین‌حال هنرمند، کشاورز، حسابدار، بچه، رئیس، دیوانه، مرد، پسر، دختر، زن، دلفین، زرافهٔ گردن‌کوتاه، عروس دریایی، و ورزش‌کار هستیم. تقریباً هر موجودی که تابه‌حال از زمین سر برآورده و روی آن نفس کشیده در وجودمان جا دارد. بنابراین، بسیار عجیب و احمقانه است که با خودمان در آینه روبه‌رو شویم و یک چهرهٔ مشخص ببینیم: یک بینی عادی، دو تا گوش معمولی، و لب‌هایی کم‌تحرک.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: گیان
موضوع نویسنده

Ramina.p

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Dec
3,025
5,436
مدال‌ها
3
سروکلهٔ این احساس عجیب اولین بار در نوجوانی پیدا می‌شود. ازآنجاکه در نوجوانی تازه برای اولین بار متوجه می‌شویم بدن‌مان چطور به نظر می‌رسد، اصلاً عجیب نیست که در آن سن‌وسال همیشه با تحیر گوشه‌ای نشسته باشیم، یا با پدر و مادرمان دعوا کنیم، یا با لباس سیاهِ بلند و بی‌قواره‌ای به تن، جایی افسرده کز کرده باشیم. چرا؟ چون تازه متوجه شده‌ایم که محکوم به زندگی در چه قفسی هستیم، درحالی‌که قبلاً با آسودگی خاطر گمان می‌کردیم مثل ابر یا گزاره‌ای ناتمام در تعریف نمی‌گنجیم. همان‌قدر که خواننده از انتخاب تصادفی یک ستارهٔ هالیوودی به‌جای شخصیتی داستانی جا می‌خورد، ما هم از دیدن صورت‌مان در آینه حیرت می‌کنیم. کسی نقش‌مان را بازی می‌کند که مطمئن نیستیم از انتخاب او در این نقش خوش‌مان بیاید.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: گیان
بالا پایین