- Oct
- 253
- 300
- مدالها
- 1
عنوان:گریه
نویسنده: فاطمه زهرا باطنی منش
ژانر:تراژدی
گریه، گریه کلمه ای کوتاه و چهار حرفی است، ولی حرف های زیادی برای گفتن دارد، غم دارد ،تنهایی دارد ،دلتنگی دارد .گریه میکند چون تنهایی عذاب آور است،چون عشق دلتنگ آغوش است، زهری است که طعم عسل ناب می دهد. اشک شوق باریدن دارد و مرگ تدریجی برایش دردناک است.
زمان گذشته است و دیگر خنده برایش معنای شادی را ندارد ،می خندد ،می خندد تنها برای این که نخواهد توضیح حال بد ش را بدهد .درد فراق ،خوشبختی اش را را کمرنگ کرده است و حتی دیگر برای چال صورتش هم لبخند نمی زند، گویا خاطره ها برایش بسیار دردناک است.
با اشک قهقهه می زند،چه قشنگ بدبختی جای خوشبختی را گرفت وچه راحت خوشبختی تسلیم بدبختی شد.
گریه می کند ،گریه می کند برای به دست آوردن آرامش، گویا می خواهد در عمق گریه ها آرامش را پیدا کند.
نویسنده: فاطمه زهرا باطنی منش
ژانر:تراژدی
گریه، گریه کلمه ای کوتاه و چهار حرفی است، ولی حرف های زیادی برای گفتن دارد، غم دارد ،تنهایی دارد ،دلتنگی دارد .گریه میکند چون تنهایی عذاب آور است،چون عشق دلتنگ آغوش است، زهری است که طعم عسل ناب می دهد. اشک شوق باریدن دارد و مرگ تدریجی برایش دردناک است.
زمان گذشته است و دیگر خنده برایش معنای شادی را ندارد ،می خندد ،می خندد تنها برای این که نخواهد توضیح حال بد ش را بدهد .درد فراق ،خوشبختی اش را را کمرنگ کرده است و حتی دیگر برای چال صورتش هم لبخند نمی زند، گویا خاطره ها برایش بسیار دردناک است.
با اشک قهقهه می زند،چه قشنگ بدبختی جای خوشبختی را گرفت وچه راحت خوشبختی تسلیم بدبختی شد.
گریه می کند ،گریه می کند برای به دست آوردن آرامش، گویا می خواهد در عمق گریه ها آرامش را پیدا کند.
آخرین ویرایش: