آنطور که گرشام شوئلم گزارش میدهد: «بسط افسانهٔ گولم مدیون فضای فکری یهودیان حسیدی در آلمان قرون وسطی است. فضایی که به واسطهٔ ناخرسندی از نفوذ فلسفهٔ یونانی در یهودیت و همچنین بیمیلی نسبت به خوانشهای عقلانی از تلمود، شکل گرفت. هدف این جریان بازگشت به تلقی عرفانی و رمزی از یهودیت بود و به این معنا خود را بخشی از سنت قباله معرفی میکرد. در این تلقی عرفانی شخص به واسطهٔ تمرینهای صحو و سکر و با استفاده از خصیصهٔ رمزی حروف و اعداد به قدرتهایی جادویی برای تصرف در همهٔ امور دستمییابد. خلق گولم نیز با همین دستورالعملها و وصایا و به میانجی تسلطی عرفانی بر قدرت اعداد و حروف ممکن بود. این روایت در طی چند قرن تحت تأثیر تغییراتی که فولکلورهای منطقهای به آن وارد کردند، در قالب افسانههای گوناگون گسترش و انسجام یافت. مشهورترین افسانهای که امروز به دست ما رسیدهاست و فرم اولیهٔ آن با تلفیق چند افسانهٔ دیگر در میانهٔ قرن هجدهم، شکل گرفت، ربی لوو حاخام بانفوذ قرن شانزدهم را خالق گولم معرفی میکند.»