- Mar
- 4,358
- 20,976
- مدالها
- 9
یادداشت های یک استعداد درک نشده
طنز
اثر علی زراندوز
***
در مقدمه کتاب، مرحوم منوچهر احترامی درباره نویسنده می گوید:
"زراندوز طنز نویسی را از سنین نوجوانی در مکتب گل آقا آموخته و با زیر و بم ها و حساسیت های ژورنالیستی به خوبی آشنا شده و با آن خو گرفته".
سزار، سقراط، صادق هدایت، داش آکل، پدر ژپتو، ژان والژان، ناپلئون، پینوکیو و ... همگی در کتاب هستند تا با شما چند دقیقه ای شوخی کنند و همانطور که استاد احترامی می گفت این کتاب یک مجموعه خواندنی است ...
امروز نسل سومی قات زده بود که ما یک سری جوات بیش نیستیم که تیریپمان تو مایه های خز است و خلاصه حسابی مایه آبروریزی هستیم.
بنابراین مدتی وقت صرف این موضوع کرد که درباره تیپهای جدید از جمله شلوار برمودایی، روشهای چرب و سیخ کردن موها، ست کردن پیراهن زرشکی گلدار با شلوار هفت جیب و …توضیحاتی بدهد و در ادامه گفت که هرچه سریعتر باید تیپهای توپ بزنیم.
نیچه سیبیلهایش را تراشید و ریش چانهای گذاشت، سزار تاج زیتونی که سرش میگذاشت چرب کرد و شلوار جین دمپا گشاد پوشید، صادق هدایت هم رفت کلاس بدنسازی و یک تیشرت چسبان آستین کوتاه تنش کرد. خلاصه تریپمان به قول نسل سومی حسابی فرنگیز شده بود که یک روز کلاغ بنفش در حالی که سر زانوهای شلوارش پاره و لباسش رشته رشته و موهایش کاملاً سیخ شده بود وارد بخش شد.
نسل سومی پرید جلویش و گفت:
بابا، ایول کلاغی…چه تیریپ خفی زدی… بروبچز بیایید ببینید این کلاغی چه تیریپی زده… بعد با دست زد پشت کلاغ بنفش و پرسید: راستش را بگو بلا چطوری این تیپ را زدی؟
کلاغ بنفش هم نسل سومی را برد اتاق کناری و یک سیم برق را که از دیوار آویزان بود گذاشت کف دستش و گفت: این طوری!
طنز
اثر علی زراندوز
***
در مقدمه کتاب، مرحوم منوچهر احترامی درباره نویسنده می گوید:
"زراندوز طنز نویسی را از سنین نوجوانی در مکتب گل آقا آموخته و با زیر و بم ها و حساسیت های ژورنالیستی به خوبی آشنا شده و با آن خو گرفته".
سزار، سقراط، صادق هدایت، داش آکل، پدر ژپتو، ژان والژان، ناپلئون، پینوکیو و ... همگی در کتاب هستند تا با شما چند دقیقه ای شوخی کنند و همانطور که استاد احترامی می گفت این کتاب یک مجموعه خواندنی است ...
امروز نسل سومی قات زده بود که ما یک سری جوات بیش نیستیم که تیریپمان تو مایه های خز است و خلاصه حسابی مایه آبروریزی هستیم.
بنابراین مدتی وقت صرف این موضوع کرد که درباره تیپهای جدید از جمله شلوار برمودایی، روشهای چرب و سیخ کردن موها، ست کردن پیراهن زرشکی گلدار با شلوار هفت جیب و …توضیحاتی بدهد و در ادامه گفت که هرچه سریعتر باید تیپهای توپ بزنیم.
نیچه سیبیلهایش را تراشید و ریش چانهای گذاشت، سزار تاج زیتونی که سرش میگذاشت چرب کرد و شلوار جین دمپا گشاد پوشید، صادق هدایت هم رفت کلاس بدنسازی و یک تیشرت چسبان آستین کوتاه تنش کرد. خلاصه تریپمان به قول نسل سومی حسابی فرنگیز شده بود که یک روز کلاغ بنفش در حالی که سر زانوهای شلوارش پاره و لباسش رشته رشته و موهایش کاملاً سیخ شده بود وارد بخش شد.
نسل سومی پرید جلویش و گفت:
بابا، ایول کلاغی…چه تیریپ خفی زدی… بروبچز بیایید ببینید این کلاغی چه تیریپی زده… بعد با دست زد پشت کلاغ بنفش و پرسید: راستش را بگو بلا چطوری این تیپ را زدی؟
کلاغ بنفش هم نسل سومی را برد اتاق کناری و یک سیم برق را که از دیوار آویزان بود گذاشت کف دستش و گفت: این طوری!