جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار یغما گلرویی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام یغما گلرویی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,304 بازدید, 61 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع یغما گلرویی
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
دو قدم مانده ک پاییز ب یغما برود
اینهمه رنگ قشنگ از کف دنیا برود

هر که معشوقه برانگیخت گوارایش باد
دل تنها به چه شوقی پی یلدا برود
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
‌دوستت‌ می‌دارم‌!
تو به‌ زندگی‌ می‌مانی‌ !

به‌ نوشیدن‌ جرعه‌ای‌ آب‌ در فاصله‌ی‌ دو رؤیا !
به‌ بوییدن‌ عطرِ یک‌ نامه‌ْ پیش‌ از گشودنش‌!
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
نه این‌که بی تو نخندم
نه
اما به خدا تمام این خنده‌های خام بی خیال
به یک تبسم کوتاه دیدار چهارشنبه‌ها نمی‌ارزند
به تبسم ساعت نه صبح
یا دقیق‌تر بگویم
نه و بیست دقیقه‌ی صبح
حالا اگر بانگ بیست و بهانه‌ی ساعت در ازدحام واژه و وزن موازی ترانه
نمی‌گنجد
گناهش به گردن تو
که من و این دل درمانده را
چشم در راه طنین تبسم می‌گذاشتی
حالا هنوز
نه صبح چهارشنبه‌ها که می‌شود
کنار خیال خالی اتاقک تلفن می‌ایستم
دل به دامنه‌ی رویا می‌دهم
و تو را می‌بینم
که با لباسی به رنگ بنفشه‌های بنفش
به سمت پسکوچه‌های پرسه و پروانه می‌روی
نه این‌که بی تو نخندم
نه
اما به نیامدن همیشه‌ی نگاهت قسم
تمام خطوط این خنده‌های خواب آلود
با رگبار گریه‌های شبانه
از رخساره‌ی خسته و خیسم
پاک می‌شوند..
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
تو بادبادک بازیگوشی بودی
که با دنباله‌ی عطرش هر روز
از خیابان نوجوانی‌ام می‌گذشت
و من کودکی که می‌دوید
می‌دوید
می‌دوید
و نمی‌رسید ...!
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
دوستت‌ می‌‌دارم!
چونان‌ بلوطی‌ که‌ زخم‌ یادگارِ
عشقی‌ برباد رفته‌ را!
ستاره‌ای‌ که‌ شب‌ را
برای‌ چشمک‌ زدن!
و پرنده‌ای‌ اسیر
که‌ پرنده‌ی‌ آزادی‌ را!
تا رهایی‌ به‌ بار بنشیند،
آن‌ سوی‌ حیرانی‌ِ میله‌های‌ قفس‌!
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
بخوان به معراج آغوشت مرا،
که سرزمین این کولی؛
از مرز نفس های تو آغاز می شود…
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
من کودکی بودم که تمام عمر
می‌دوید و دست تکان می‌داد،
برای بادبادکی ...
که با بادها می‌رقصید،
و او را نمی‌دید ...
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
از یاد نبر که از یاد نبردمت!
از یاد نبر که تمام این سالها،
با هر زنگِ نا به هنگام تلفن از جا پریدم،
گوشی را برداشتم
و به جا صدای تو،
صدای همسایه ای،
دوستی،
دشمنی را شنیدم!
از یاد نبر که همیشه،
بعد از شنیدن آهنگِ «جان مریم»
در اتاق من باران بارید!
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
استکان شکسته
چای را
در خود نگه نمی دارد.
درخت تبر خورده
میوه نمی دهد.
صندلی فرسوده
تکیه گاه خسته ای نمی شود.
تار سیم بریده
گوشه ای را
به خاطر نمی آورد.
من اما
همچنان
سرشار شعرهای عاشقانه ام
برای تو.
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,700
27,711
مدال‌ها
9
اگر شبی
فانوس نفسهای من خاموش شد،
اگر به حجله آشنایی
در حوالی خیابان خاطره برخوردی
و عده ای به تو گفتند
کبوترت در حسرت پر کشیدن پرپر زد
تو حرفشان را باور نکن
تمام این سالها کنار من بودی
کنار دلتنگی دفاترم
در گلدان چینی اتاقم
در دلم…
تو با من نبودی و من با تو بودم
مگر نه که با هم بودن
همین علاقه ساده سرودن فاصله است؟
من هم هر شب
شعرهای نو سروده باران و بوسه را
برای تو خواندم
هر شب، شب بخیری به تو گفتم
و جواب تو را
از آنسوی سکوت خواب هایم
شنیدم ...
 
بالا پایین