- Jul
- 2,620
- 5,046
- مدالها
- 2
شخصیت سازی در داستان نویسی
داستان نویسی و داستانسرایی یکی از قدرتهای نویسندگان محسوب میگردد. خلق شخصیتهای تاثیر گذار و در عین حال خاص اهمیت زیادی برای هر نویسنده دارد.
یکی از راههایی که میتوانیم شخصیتهای خوبی برای داستانهای خود خلق کنیم آشنایی با شخصیتهای ثابت، شناخته شده و جهانی هستند.
وقتی بدانیم الگوهایی برای خلق شخصیت وجود دارند که با کمی ذوق هنری و نویسندگی میتوانیم آنها را به اسطورههایی فراموش نشدنی تبدیل کنیم دیگر براحتی داستان خود را مینویسیم. دغدغه جاهای خالی در داستانِ خود را نداریم و صحنههای داستان یکی بعد از دیگری ساخته خواهند شد.
با این مقدمه میخواهیم شما را با ۱۲ الگوی شخصیتی که آنها را به نام کهن الگوهای شخصیتی یونگ مینامند آشنا کنیم. شناخت و درک این کهن الگوها برای بالابردن کیفیت داستان نویسی و نویسندگی اهمیت زیادی دارد.
چرا به آنها نام کهن الگو داده شده است؟ اجازه دهید ابتداء تکتک آنها را معرفی کنیم بعد علت این نامگذاری را هم توضیح میدهیم.
۱۲ کهن الگوهای شخصیتی کارل یونگ
کارل یونگ، روانپزشک و روانکاو سوئیسی، معتقد بود که داستانسرایی و اسطورهسازی بخشی جداییناپذیر از داستان بشریت و رشد او میباشد. به نظر او در مرکز داستانهای ما شخصیتهایی قرار دارند که بدون در نظر گرفتن فرهنگ، رسوم یا زبان، بارها و بارها در داستانهایمان ظاهر میشوند و برای همه مردم جدا از موقعیت، شرایط و جغرافیا قابل درک و پذیرش میباشند.
به نوعی وجود این کهن الگوها یعنی بخشی از درک و شناخت غرایز ما به عنوان انسان و یادآور اصالت وجودی خودمان هستند. استفاده از آنها در داستانهایمان باعث زنده شدن غریزه درونی در مخاطب و همراهی و همدلی او تا انتهای داستان میگردد.
آنچه در این مقاله به آن میپردازیم بررسی همین کهن الگوهای شخصیتی هستند و شما با شناخت این الگوها میتوانید برای شخصیت سازی در نوشتن داستانهای خود استفاده کنید. روشی امتحان شده که بسیاری از رمان نویسان موفق دنیا از آن برای نوشتن داستانهایی ماندگار و خلاقانه استفاده کردند.
کهن الگو یا آرکتایپ – Archetype چیست؟
به زبانی ساده کهن الگوهای شخصیتی یا آرکتایپ Archetype که یونگ به آنها اشاره دارد مجموعهای از ویژگیها، الگوها و خصوصیات رفتاری برتر و شناخته شده جهانی هستند که از بدو تولد با ما بوده و در زندگی ما هستند به همین دلیل برای ما به راحتی قابل درک و شناسایی هستند.
این الگوها منحصر به فرد و ویژه نیستند بلکه مانند سایر مردمِ معمولی، نقاط قوت و ضعفی دارند. اینگونه نیست که تفاوتی با دیگران داشته باشند. اگر قرار باشد کهن الگوها نزدیک به شخصیتهای انسانی نباشند و با مردم فرق اساسی داشته باشند قطعا آن تاثیرگذاری لازم را نخواهند داشت چرا که مردم همیشه آنها را بعنوان الگوهایی منحصر به فرد و دست نیافتنی میبینند.
در حالیکه کهن الگوها برای همه مردم قابل لمس میباشند انگار از نسلی به نسل دیگر منتقل شده اند. فرضا الگوهای شخصیتی قهرمان که به روایت تاریخ در قرون وسطی شناخته شده بودند، اکنون نیز هستند.
وقتی اسم «قهرمان» آورده میشود، به صورت ناخودآگاه و بدون تفکر قبلی، کسی را در نظر میآوریم که برای خیر و نیکی میجنگد، کسی که آرزو میکنیم پیروز شود.
به جرات میتوان گفت تقریباً تمام داستانها بر اساس کهن الگوهای شخصیتی ساخته میشوند. علت کهن الگو نامیدن آنها نیز همین قدمت و ریشهای بودن الگوهاست.
کهن الگوهای شخصیتی کارل یونگ چرا اهمیت دارند؟
شناخت کهنالگوها از این جهت اهمیت دارد که به نویسنده کمک میکنند شخصیتهایی را خلق کند که مخاطب بتواند با آنها ارتباط بگیرد. شخصیتهایی که باورپذیر و قابل درک باشند.
کمک گرفتن از کهنالگوها باعث میشود مخاطب بتواند پا در فضای داستان بگذارد و جهان شخصیتهای قصه را بهتر درک کند.
یکی از مهمترین چالشهای نویسندهها، خلق شخصیتهایی باورپذیر و درک شدنی است. شخصیتهایی که رفتارهایشان توجیه منطقی داشته باشد و مشابه رفتار سایرین، در شرایط مشابه باشد. در واقع قهرمان قصه از انسانهای دیگر جدا نیست و خلق چنین شخصیتی برای هر نویسندهای، یک چالش جدی محسوب میشود.
یادگیری کهنالگوها به ما کمک میکند تا مطمئن شویم شخصیتهایی که خلق کردهایم، یکپارچه هستند و ویژگیهای متعارضی ندارند. کهنالگو طرحی را در اختیار ما قرار میدهد تا مطمئن شویم، خوانندگان رفتار قهرمانِ قصه را باور میکنند و میپذیرند؛ چرا که رفتار شخصیت قصه، ناشی از یک مجموعه خصلتهای روانی یکپارچه است.
در ادامه مفصل به ۱۲ کهنالگو میپردازیم و با ذکر مثالهایی از ادبیاتِ داستانی و فرهنگهای متداول تعریف خواهند شد.
نکته: ضمنا موضوع کهنالگوها با عناصر اساسی داستان همچون پیرنگ که به واسطهی آن داستان طرحریزی میشود، ارتباط تنگاتنگ و قابل توجهای دارد.
تفاوت کهن الگوهای شخصیتی با شخصیتهای کلیشهای چیست؟
اگرچه کهن الگوها نمونه معمولی از انواع خاصی از شخصیتها هستند، اما آنها شخصیتهای کلیشهای نیستند. کلیشهها شخصیتهای بیش از حد ساده شدهای هستند که معمولاً با تعداد کمی از ویژگیها تعریف میشوند و اغلب برای کاریکاتورهای منفی در نظر گرفته میشوند. شخصیتهایی که برای ایجاد هرجومرج، بهخصوص در جلوههای کمیک و طنز داستانها استفاده میشوند. آنها برای مخاطب آشنا هستند و حدس زدن رفتار بعدی آنها کار سختی نیست.
برای اینکه داستان ما گرفتار این نوع شخصیتها نشود هر چند آنها هم برای داستان لازم هستند، باید کهنالگوهای شخصیتی را بشناسیم تا به کمک آنها شخصیتهایی حقیقی و قابل درک برای خواننده خلق کنیم. شخصیتهایی که رفتارهایشان بر خلاف شخصیتهای کلیشهای قابل پیشبینی نباشد.
داستان نویسی و داستانسرایی یکی از قدرتهای نویسندگان محسوب میگردد. خلق شخصیتهای تاثیر گذار و در عین حال خاص اهمیت زیادی برای هر نویسنده دارد.
یکی از راههایی که میتوانیم شخصیتهای خوبی برای داستانهای خود خلق کنیم آشنایی با شخصیتهای ثابت، شناخته شده و جهانی هستند.
وقتی بدانیم الگوهایی برای خلق شخصیت وجود دارند که با کمی ذوق هنری و نویسندگی میتوانیم آنها را به اسطورههایی فراموش نشدنی تبدیل کنیم دیگر براحتی داستان خود را مینویسیم. دغدغه جاهای خالی در داستانِ خود را نداریم و صحنههای داستان یکی بعد از دیگری ساخته خواهند شد.
با این مقدمه میخواهیم شما را با ۱۲ الگوی شخصیتی که آنها را به نام کهن الگوهای شخصیتی یونگ مینامند آشنا کنیم. شناخت و درک این کهن الگوها برای بالابردن کیفیت داستان نویسی و نویسندگی اهمیت زیادی دارد.
چرا به آنها نام کهن الگو داده شده است؟ اجازه دهید ابتداء تکتک آنها را معرفی کنیم بعد علت این نامگذاری را هم توضیح میدهیم.
۱۲ کهن الگوهای شخصیتی کارل یونگ
کارل یونگ، روانپزشک و روانکاو سوئیسی، معتقد بود که داستانسرایی و اسطورهسازی بخشی جداییناپذیر از داستان بشریت و رشد او میباشد. به نظر او در مرکز داستانهای ما شخصیتهایی قرار دارند که بدون در نظر گرفتن فرهنگ، رسوم یا زبان، بارها و بارها در داستانهایمان ظاهر میشوند و برای همه مردم جدا از موقعیت، شرایط و جغرافیا قابل درک و پذیرش میباشند.
به نوعی وجود این کهن الگوها یعنی بخشی از درک و شناخت غرایز ما به عنوان انسان و یادآور اصالت وجودی خودمان هستند. استفاده از آنها در داستانهایمان باعث زنده شدن غریزه درونی در مخاطب و همراهی و همدلی او تا انتهای داستان میگردد.
آنچه در این مقاله به آن میپردازیم بررسی همین کهن الگوهای شخصیتی هستند و شما با شناخت این الگوها میتوانید برای شخصیت سازی در نوشتن داستانهای خود استفاده کنید. روشی امتحان شده که بسیاری از رمان نویسان موفق دنیا از آن برای نوشتن داستانهایی ماندگار و خلاقانه استفاده کردند.
کهن الگو یا آرکتایپ – Archetype چیست؟
به زبانی ساده کهن الگوهای شخصیتی یا آرکتایپ Archetype که یونگ به آنها اشاره دارد مجموعهای از ویژگیها، الگوها و خصوصیات رفتاری برتر و شناخته شده جهانی هستند که از بدو تولد با ما بوده و در زندگی ما هستند به همین دلیل برای ما به راحتی قابل درک و شناسایی هستند.
این الگوها منحصر به فرد و ویژه نیستند بلکه مانند سایر مردمِ معمولی، نقاط قوت و ضعفی دارند. اینگونه نیست که تفاوتی با دیگران داشته باشند. اگر قرار باشد کهن الگوها نزدیک به شخصیتهای انسانی نباشند و با مردم فرق اساسی داشته باشند قطعا آن تاثیرگذاری لازم را نخواهند داشت چرا که مردم همیشه آنها را بعنوان الگوهایی منحصر به فرد و دست نیافتنی میبینند.
در حالیکه کهن الگوها برای همه مردم قابل لمس میباشند انگار از نسلی به نسل دیگر منتقل شده اند. فرضا الگوهای شخصیتی قهرمان که به روایت تاریخ در قرون وسطی شناخته شده بودند، اکنون نیز هستند.
وقتی اسم «قهرمان» آورده میشود، به صورت ناخودآگاه و بدون تفکر قبلی، کسی را در نظر میآوریم که برای خیر و نیکی میجنگد، کسی که آرزو میکنیم پیروز شود.
به جرات میتوان گفت تقریباً تمام داستانها بر اساس کهن الگوهای شخصیتی ساخته میشوند. علت کهن الگو نامیدن آنها نیز همین قدمت و ریشهای بودن الگوهاست.
کهن الگوهای شخصیتی کارل یونگ چرا اهمیت دارند؟
شناخت کهنالگوها از این جهت اهمیت دارد که به نویسنده کمک میکنند شخصیتهایی را خلق کند که مخاطب بتواند با آنها ارتباط بگیرد. شخصیتهایی که باورپذیر و قابل درک باشند.
کمک گرفتن از کهنالگوها باعث میشود مخاطب بتواند پا در فضای داستان بگذارد و جهان شخصیتهای قصه را بهتر درک کند.
یکی از مهمترین چالشهای نویسندهها، خلق شخصیتهایی باورپذیر و درک شدنی است. شخصیتهایی که رفتارهایشان توجیه منطقی داشته باشد و مشابه رفتار سایرین، در شرایط مشابه باشد. در واقع قهرمان قصه از انسانهای دیگر جدا نیست و خلق چنین شخصیتی برای هر نویسندهای، یک چالش جدی محسوب میشود.
یادگیری کهنالگوها به ما کمک میکند تا مطمئن شویم شخصیتهایی که خلق کردهایم، یکپارچه هستند و ویژگیهای متعارضی ندارند. کهنالگو طرحی را در اختیار ما قرار میدهد تا مطمئن شویم، خوانندگان رفتار قهرمانِ قصه را باور میکنند و میپذیرند؛ چرا که رفتار شخصیت قصه، ناشی از یک مجموعه خصلتهای روانی یکپارچه است.
در ادامه مفصل به ۱۲ کهنالگو میپردازیم و با ذکر مثالهایی از ادبیاتِ داستانی و فرهنگهای متداول تعریف خواهند شد.
نکته: ضمنا موضوع کهنالگوها با عناصر اساسی داستان همچون پیرنگ که به واسطهی آن داستان طرحریزی میشود، ارتباط تنگاتنگ و قابل توجهای دارد.
تفاوت کهن الگوهای شخصیتی با شخصیتهای کلیشهای چیست؟
اگرچه کهن الگوها نمونه معمولی از انواع خاصی از شخصیتها هستند، اما آنها شخصیتهای کلیشهای نیستند. کلیشهها شخصیتهای بیش از حد ساده شدهای هستند که معمولاً با تعداد کمی از ویژگیها تعریف میشوند و اغلب برای کاریکاتورهای منفی در نظر گرفته میشوند. شخصیتهایی که برای ایجاد هرجومرج، بهخصوص در جلوههای کمیک و طنز داستانها استفاده میشوند. آنها برای مخاطب آشنا هستند و حدس زدن رفتار بعدی آنها کار سختی نیست.
برای اینکه داستان ما گرفتار این نوع شخصیتها نشود هر چند آنها هم برای داستان لازم هستند، باید کهنالگوهای شخصیتی را بشناسیم تا به کمک آنها شخصیتهایی حقیقی و قابل درک برای خواننده خلق کنیم. شخصیتهایی که رفتارهایشان بر خلاف شخصیتهای کلیشهای قابل پیشبینی نباشد.