۱۰. آنها دوست ندارند که کسی کنترلشان کند
این افراد بهشدت اصرار دارند که خودشان زندگی شخصیشان را کنترل کنند و برای رهایی از سلطه و کنترل دیگران، حتی کسانی که به آنها اهمیت میدهند، بهسختی با دیگران مبارزه میکنند.
آنها در برابر هر گونه اقدامی برای هدایت آنها به سمتی که نمیخواهند حرکت کنند، بهسختی مقاومت میکنند، حتی اگر این کار به معنای انتخابهایی باشد که برای آنها پشیمانی به دنبال میآورند. چون در نهایت آنها همیشه میتوانند عواقب تصمیماتشان را به گردن هر کسی غیر از خودشان بیاندازند.
۱۱. آنها صحبت دیگران را قطع میکنند یا وسط حرف دیگران میپرند
از نظر این افراد آنچه شما می گویید احتمالا به اندازهی آنچه آنها میخواهند بگویند اهمیت ندارد و طبیعتا وقت خود را برای شنیدن حرفهای شما تلف نمیکنند. آنها معمولا بدون مقدمه حرفهای شما را قطع میکنند و مسیر گفتوگو را به سمتی که دلخواه خودشان است، هدایت میکنند.
اگر شما هم دوباره سعی کنید به صحبت قبلی خود ادامه دهید، آنها هم تمایل شدیدی دارند تا اراده خود را در مبارزه قویتر از شما نشان دهند.
۱۲. احتمال زیادی وجود دارد که این افراد به شما خ**یا*نت کنند
اگر خ**یا*نت به دیگران برای آنها مزایایی باارزشتر از حفظ اعتماد شخص دیگر به همراه داشته باشد، بدون هیچ تردیدی آنها منافع و خواستههای خود را در اولویت قرار دهند.
این افراد همانطور که به دیگران اعتماد ندارند، برای ایجاد اعتماد در دیگران نسبت به خودشان هم هیچ گونه تلاشی نمیکنند، مگر اینکه این کار به نحوی برای آنها منفعتی در پی داشته باشد.
معمولا هم انگیزهی این افراد برای اعتمادسازی در دیگران، هنگامی که به خواسته خود رسیدند ناگهان از بین میرود.
۱۳. اگر تحقیر یا آسیبرساندن به دیگران برای آنها منفعتی داشته باشد، بدون شک این کار را انجام میدهند
اگر برای آنها منفعتی در پی داشته باشد، آن از صدمهزدن یا تحقیر دیگران هیچ واهمهای ندارند، حتی اگر این کار را در جامعه و در حضور دیگران انجام بدهند و بعید است که به خاطر این کار کوچکترین خدشهای به آرامش آنها وارد شود، مگر اینکه عواقب پیشبینی نشدهی رفتارشان آنها را به نحوی تهدید کند.
به طور کلی برای این افراد تحقیر و درد دیگران بیشتر از آنکه آنها را آزار بدهد، سرگرم کننده است. این کار حتی ممکن است باعث تفریح و منحرف شدن ذهن آنها از سایر مشکلاتشان بشود.
۱۴. آنها وقت خود را برای حسرت و پشیمانی تلف نمیکنند
این افراد تا آنجا که ممکن است از احساسات ناخوشایند اجتناب میکنند و پشیمانی یکی از ناخوشایندترین احساسات برای آنها است. هدف آنها این است که نسبت به درد و رنجی که افراد پایینتر از آنها تجربه میکنند کاملا بیتفاوت باقی بمانند تا همیشه بالاتر از آنها باقی بمانند.
این مسأله هرگز به ذهن آنها خطور نمیکند که اجتناب از احساسات منفی به هر قیمتی، میتواند توانایی آنها را در تجربه کردن احساسات مثبت به خطر بیاندازد.
۱۵. آنها خیلی سریع برای خود شریک عاطفی جدید پیدا میکنند
اگر این افراد در رابطهی خود احساس محدودیت کنند، برای بازیابی آزادی خود بهراحتی از شریک عاطفی خود جدا میشوند.
پس از جدایی، آنها بهراحتی دنبال تشکیل رابطهای جدید میروند، در حالی که شریک سابقشان در غم و اندوه هنوز در تلاش است تا بفهمد چرا همه چیز ناگهان پایان یافت.
رفتار آنها هم پس از جدایی، بیعاطفگی و سنگدلی آنها را بیشتر به دیگران ثابت میکند.
۱۶. آنها به هیچ وجه تحت تأثیر داستانهای عاشقانه و فیلمهای احساسی قرار نمیگیرند
آنها معمولا از این گونه چیزها اجتناب میکنند، زیرا آنها را خسته کننده و کسالتبار میدانند و همینطور آنها قطعا ترجیح میدهند که از صحبت دربارهی آنها اجتناب کنند.
اگر هم کسی آنها را وادار کند تا یک فیلم عاشقانه با هم تماشا کنند، آن قسمتهایی از داستان که همه را به گریه میاندازد، آنها را فقط خسته و کسل میکند و در دلشان برای تمام شدن فیلم لحظهشماری خواهند کرد. آنها حتی ممکن است عناصر داستان را بهتندی نقد کنند و تجربه تماشای آن فیلم را برای دیگران مخدوش کنند.
۱۷. در مواقع نیاز، به سرعت شما را رها میکنند
دربارهی رابطه خود با آنها چه فکری میکردید؟ رابطهی شما در هر سطحی و با کیفیتی که بوده، برای آنها آنقدر مهم نیست که به خاطر آن نتوانند شما را در هر مرحلهای از رابطه رها کنند و بدون مقدمه از شما فاصله بگیرند.
در واقع آنها اغلب به این دلیل که احساس میکنند شما بیش از حد به آنها نزدیک شدهاید، شما را از خود دور میکنند. دلبستگی شما به آنها برایشان یک تهدید بزرگ محسوب میشود.
آنها دربارهی ارتباطاتشان با دیگران بیشتر به دنبال محافظت کردن از خودشان هستند تا ایجاد یک رابطه واقعی و معنادار.
۱۸. آنها ممکن است از دیگران سوءاستفاده روانی بکنند
افراد سنگدل و بیعاطفه اغلب برای دستیابی به اهداف خود از دیگران سوءاستفاده روانی میکنند و عواطف آنها را در جهت خواستههای خود دستکاری میکنند. اگر آنها بتوانند با ایجاد احساس گناه شما را وادار به انجام کاری در راستای منافع خودشان خودشان بکنند، این کار را بدون کمترین شک و تردیدی انجام میدهند. در غیر این صورت، آنها ممکن است از تمایل شما برای دوستی با خودشان سوءاستفاده کنند و با این تکنیک از شما خواستههای نابهجای خود را مطرح کنند.
برای آنها شما فقط وسیلهای برای رسیدن به اهدفشان هستید و به هیچ وجه شما را همتراز و همسطح خود نمیدانند.
۱۹. آنها میتوانند رفتارهای مخربی از خود نشان دهند
فرد بیعاطفه هیچ تردیدی دربارهی از بین بردن روابطش ندارد، زیرا آنها به هیچ وجه انتظار ندارد که روابطشان پایدار باشد یا در درازمدت برای آنها منفعتی به همراه داشته باشد. برای آنها هرچه زودتر رابطهای به پایان برسد، آنها زودتر میتوانند به سراغ رابطه جدیدی بروند و منافع جدیدی را در آن رابطه دنبال کنند.
برای آنها تصور رابطهای که ممکن است سالها به طول بیانجامد بیشتر شبیه یک زندان است تا یک پناهگاه امن.
۲۰. آنها معمولا همیشه مجرد باقی میمانند
آنها علاقهای به مفهوم «عشق ابدی» ندارند. وقتی شرکای عاطفی آنها تمایل به ایجاد ارتباطی عمیقتر با آنها از خود نشان میدهند، احتمالا این افراد به سرعت رابطهاشان را با شریک عاطفی خود قطع میکنند.
آنها غالبا به این دلیل رابطه خود را با شریک عاطفیاشان به هم میزنند که به او اعتماد ندارند یا انتظار ندارند که رابطهاشان زیاد دوام بیاورد یا حتی اینکه بهخوبی به پایان برسد. خاتمه دادن به رابطه توسط خودشان هم، پتانسیل بروز مشکلات و آشفتگیهای ناخواسته را به حداقل میرساند.
۲۱. آنها از ابراز علاقه در مکانهای عمومی و در حضور دیگران متنفرند
ابراز علاقه در اماکن عمومی برای زوجهایی است که آنقدر نسبت به هم عشق و علاقه دارند که نمیتوانند جلوی خودشان را بگیرند. اما افراد بیعاطفه بعید است که به خودشان یا طرف مقابلشان اجازه دهند که در ملاء عام چنین رفتاری با آنها داشته باشد و آنها را وادار کند که به این گونه رفتارهای کنترلگرایانه پاسخ دهند.
مگر اینکه ابراز علاقه در اماکن عمومی و در حضور دیگران به نحوی منافع آنها را تأمین کند که در این صورت بعید است با انجام این گونه رفتارها از طرف شریک عاطفیشان مخالفتی از خود بروز دهند.
چگونه با یک فرد بیعاطفه و سنگدل برخورد کنیم؟
باید به این مسأله توجه داشت که همه افرادی که رفتاری سرد یا انزواطلبانه از خود نشان میدهند، لزوما افرادی بیعاطفه یا سنگدل نیستند. برخی از این افراد بهسادگی سطح روابطشان را با دیگران کاهش میدهند زیرا زندگی به آنها آموخته که هزینه صمیمیت بیش از حد و آسیبپذیر بودن در برابر دیگران زیاد است.
برخی دیگر هم دارای یک تیپ شخصیتی خاص هستند که هم اندازه شما با دیگران گرم و صمیمی نیستند. ضمن اینکه سردی ظاهری در روابط یک فرد لزوما او را به فردی شیطانصفت، فریبنده و سنگدل تبدیل نمیکند.
با این اوصاف، اگر فردی را میشناسید که قسمتی یا تمام ویژگیهای ذکر شده در بالا را از خود بروز میدهد، در ادامه چند نکته برای برخورد با این گونه افراد آمده است؛
- در رابطه با این افراد مهربان باشید اما فاصلهی خود را با آنها همیشه حفظ کنید، چه از نظر جسمی و چه از نظر احساسی.
- نگرش آنها را دربارهی افراد دیگر همیشه با نگرشی منطقی، در خاطر داشته باشید. برای آنها غیر از خودشان هیچ ک.س اهمیتی ندارد.
- تا آنجا که ممکن است سعی کنید به آنها مقروض نشوید.
نکتهی پایانی
همانطور که گفته شد برخورد اجتماعی سرد یک فرد ممکن است بیشتر از اینکه نشانه بدخواهی او نسبت به دیگران باشد، به تیپ شخصیتی آن فرد یا ویژگیهای مربوط به اختلال اوتیسم مربوط باشد. برخورد سرد دیگران با شما امری کاملا ملموس و البته نگران کننده است. بی اعتمادی در روابط هم امری متقابل است و شما به سرعت یاد میگیرید که چطور خودتان را با وضعیت موجود انطباق دهید و از خودتان مراقب کنید.
چه اینکه شما فردی سرد مزاج را میشناسید یا اینکه گمان میکنید دیگران به شما بهعنوان فردی بیعاطفه نگاه میکنند، در صورت امکان، همین امروز افکار خود را در یک دفترچه بنویسید و سعی کنید با گذشت زمان اطلاعات موجود دربارهی خودتان و دیگران را گسترش دهید تا بتوانید تصمیم درستتری در این خصوص بگیرید.
انسانها از آن چیزی که به نظر میرسند پیچیدهترند و این مسأله شامل شما هم میشود.